حادثه 24 - ماموران پلیس در جریان بازرسی خانه وحشت، دو دختر فراری را که از مدتها قبل در آنجا زندانی بودند را نجات دادند. یکی از آنها از 3 سال قبل و دیگری از 8 ماه قبل آنجا زندانی بودند و 4 ماه کنار جسد دختر فراری دیگری زندگی می کردند. انها در تحقیقات اولیه جزئیات تکان دهنده ای از خانه وحشت را بازگو کردند.
یکی از آنها میگفت که ساکن شهری در اطراف تهران بوده و دیگری در یکی از مناطق پایتخت زندگی می کرده است. یکی از آنها به دلیل اختلافاتی که با خانواده اش داشت حدود 8 ماه قبل از خانه پدرش فرار کرده و از همان زمان در خانه سعید زندانی شده و در کمد نگهداری می شد. دیگری نیز حدود 3 سال قبل از خانه فرار کرده بود و او هم در این مدت در خانه سعید زندانی بود و اجازه خروج نداشت.
این دختران میگفتند که سعید آنها را شکنجه می داده و به آنها تجاوز می کرده است.
دختری که در کمد زندانی بود به ماموران گفت: به دلیل اختلافاتی که با پدرم داشتم، او مرا از خانه بیرون انداخت. من هم شبها در پارک میخوابیدم تا اینکه یک روز در حوالی میدان راه آهن و در نزدیکی یک مسافرخانه با سعید آشنا شدم. او مدعی شد سرهنگ نیروی انتظامی است و وقتی دید از خانه فراری شده و جایی برای زندگی ندارم مرا به خانهاش دعوت کرد.
وی ادامه داد: پیشنهاد او را پذیرفتم غافل از سرنوشتی که در کمینم بود. مرد جوان مرا به خانهاش آورد و در این 8 ماه در کمد زندانی بودم و هر ازگاهی سعید اجازه می داد از کمد خارج شوم. حتی مجبور بودم در کمد غذا بخورم و فقط برای رفتن به سرویس بهداشتی از کمد خارج میشدم. وی گفت: سعید با خواهرش زندگی میکرد و روزی که مرا به خانهاش آورد به جز من دختران فراری دیگری هم اینجا حضور داشتند. من فکر می کردم قرار است سعید به من پناه بدهد غافل از اینکه او بیمار روانی بود و آزارم می داد. در این مدت هر وقت عصبانی می شد مرا مورد ضرب و جرح قرار می داد و با تهدید به من تجاوز می کرد.
دختر جوان درباره جزییات قتل دختری که جسدش داخل اتاق خواب پیدا شده بود نیز گفت: این دختر حدود 4 ماه قبل توسط حمید و خواهرش به قتل رسید. حدود 25 روز بود که سعید او را به خانه آورده بود و آنطور که متوجه شدم با او هم مثل من در حوالی میدان راه آهن آشنا شده و چون آن دختر جایی نداشته، سعید وی را به خانهاش دعوت کرده بود. او 25روز در اینجا زندانی بود تا اینکه 4ماه پیش تصمیم گرفت فرار کند. من همه این وقایع را زمانی که داخل کمد زندانی بودم شنیدم و صحنه قتل را ندیدم. آن روز دختر زندانی می گفت قصد رفتن دارد اما سعید مانع شده و اجازه رفتن به او نداد. بر سر این مسئله با یکدیگر درگیر شدند، دختر جوان فریاد می کشید و میگفت در را باز کن اما سعید او را هل میداد و به این طرف و آن طرف پرت میکرد. بعد از ترس اینکه همسایهها متوجه ماجرا شوند، از خواهرش خواست تا پیچ گوشتی به او بدهد. فکر میکنم بعد از آن خواهرش به او پیچ گوشتی داد و سعید هم با آن ضربهای به دختر جوان زد و او را به قتل رساند. چون پس از آن دیگر صدایی از آن دختر نشنیدم. پس از جنایت هم دور جسد او نایلون پیچیدند و کنار اتاق گذاشتند. آنطور که متوجه شدم سعید و خواهرش می ترسیدند جسد را به بیرون از خانه منتقل کنند مبادا همسایه ها متوجه شوند. به همین دلیل هر ازگاهی سعید با خودش نایلونی می آورد و دور جسد می پیچید و پنجره ها را باز می گذاشت تا متعفن نشود.
زندگی کنار جنازه
بعد از تحقیق از دختری که در کمد زندانی شده بود، نوبت به دختر دیگر رسید که به گفته خودش 3 سال در خانه سعید زندانی بود.
او گفت: من در نزدیکی مسافرخانه با سعید آشنا شدم و فکر میکردم که آن مرد قرار است به من پناه بدهد اما او در خانهاش زندانیام کرده بود و اجازه خروج نمی داد. هم خودش از من بیگاری میکشید و هم خواهرش. من هم جرات نمیکردم از ترس چیزی بگویم. البته بیرون از اینجا هم کسی را نداشتم و خانوادهام مرا طرد کرده بودند.
وی ادامه داد: در مدت 3 سالی که در خانه سعید زندانی شده بودم، دو سه دختر دیگر را هم دیدم که یکی از آنها بعد از مدتی از پنجره فرار کرد و دو نفر دیگر هم ظاهرا خانوادههایشان ردشان را زده بودند و برای همین رفتند. درباره مقتول هم چیز زیادی نمیدانم. هنوز یک ماه نشده بود که به خانه سعید آمده بود که در درگیری به دست او به قتل رسید. این دختر میخواست برود اما سعید به او اجازه نداد و با همدستی خواهرش او را به قتل رساندند. من حدود 4 ماه با جسد آن دختر زندگی میکردم تا اینکه ماموران وارد خانه شدند.
اولین اعترافات عامل جنایت در خانه وحشت خیابان کمیل را در اینجا بخوانید.
عکس های تکان دهنده از خانه وحشت خیابان کمیل را اینجا ببینید
اعترافات خواهر سعید، عامل قتل دختر فراری در خیابان کمیل را اینجا بخوانید
4 ماه زندگی در همسایگی جسد دختر فراری/ ناگفته های همسایه ها از خانه وحشت خیابان کمیل را اینجا بخوانید