مردی یک سال قبل با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت یکی از اقوامش با شلیک گلوله به قتل رسیده است. این مرد گفت: همراه پسرعمهام رامین بیرون بودیم، او به من گفت با یکی از دوستانش قرار دارد. من و رامین به همراه فرزند خردسال رامین بیرون رفتیم. در اتوبان آزادگان منتظر دوست رامین بودیم، وقتی مردی با پژو 207 آمد، یکباره با اسلحه به سمت ما حمله کرد و با رامین درگیر شد. من شوکه شده بودم، اصلا فکر نمیکردم مسئله درگیری باشد. او یکباره به رامین شلیک کرد و بعد متواری شد. بهمحض رخدادن این اتفاق، من با پلیس و اورژانس تماس گرفتم و داشتیم رامین را به بیمارستان میبردیم که در راه جانش را از دست داد.
مأموران بعد از گفتههای این مرد، پلاک خودروی پژو را به دست آوردند و مالک آن را شناسایی کردند. مرد جوان که حامد نام دارد، بازداشت شد. او به قتل اعتراف کرد، اما مدعی شد شلیک غیرعمدی بود و قصدی برای قتل نداشت.
متهم گفت: من و رامین با هم اختلاف مالی داشتیم. چند بار با رامین صحبت کرده و از او خواسته بودم پول را بدهد و مشکل را حل بکند، اما رامین قبول نمیکرد. تا اینکه روز حادثه قرار شد در اتوبان آزادگان همدیگر را ببینیم. من هم قبول کردم. وقتی به اتوبان رسیدم، رامین یکدفعه با سنگ به سمت من حمله کرد. او با سنگپرانی شیشه ماشینم را شکست و بعد هم اسلحه کشید. من تعجب کردم چطور جلوی فرزندش چنین رفتاری میکند.
متهم در ادامه گفت: بعد از اینکه این اتفاق افتاد، من با رامین درگیر شدم و خواستم اسلحه را از او بگیرم که گلولهای شلیک شد و به پهلوی او برخورد کرد. بعد از گفتههای متهم و با صدور قرار بازداشت، او راهی زندان شد و کیفرخواست نیز علیه متهم صادر شد. متهم در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی، اولیایدم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: اسلحه متعلق به من نبود، متعلق به خود رامین بود.
او روی من اسلحه کشید و خواست من را بکشد. من قصد داشتم سلاح را از او بگیرم. میخواستم کاری کنم که شلیک نکند و در کشوقوسی که با هم داشتیم و من سعی میکردم لوله اسلحه به سمت پایین باشد تا کسی آسیب نبیند، یکباره گلوله شلیک و رامین زخمی شد. در این هنگام پسردایی رامین گفت: من در آن صحنه بودم؛ سلاح متعلق به حامد بود. من در دست رامین هیچ سلاحی ندیدم. حامد بود که به سمت ما حمله کرد. او با سلاح آمد و میخواست رامین را بزند. من از کارهایشان شوکه شده بودم، سعی کردم به رامین کمک کنم، اما کل حادثه در چند ثانیه اتفاق افتاد و تیر شلیک شد. بعد هم من دنبال حامد نرفتم و سعی کردم پسرعمهام را نجات دهم. اگر او قصدی برای قتل نداشت، میماند و به من کمک میکرد تا شاید بتوانیم رامین را نجات دهیم. او دید که بچه رامین در ماشین است.
بعد از گفتههای شاهد پرونده و با توجه به مدارکی که در پرونده بود، دادگاه قتل را از موارد لوث تشخیص داد و تصمیم گرفت مراسم قسامه برگزار شود. براساس تصمیم دادگاه، خانواده رامین باید 50 نفر از اقوام نسبی خود را به دادگاه معرفی کنند که حاضر باشند قسم بخورند اطمینان دارند حامد به عمد با شلیک گلوله به رامین، او را به قتل رسانده است. در صورتی که خانواده رامین نتوانند 50 نفر را به دادگاه معرفی کنند، قسم بر عهده متهم خواهد بود و اینبار او باید قسم بخورد که به عمد شلیک نکرده و قصدی برای کشتن مقتول نداشته است. دادگاه برای برگزاری مراسم قسامه به خانواده رامین مدتی فرصت داده است.