زمان مطالعه: 5 دقیقه

طلاق به خاطر خالکوبی نقش گل سرخ روی صورت زن جوان

دختر جوان با سر و وضعی عجیب وارد ساختمان دادگاه خانواده شد. نقش گل سرخ بزرگی که روی صورتش خالکوبی کرده بود بی‌اختیار همه نگاه‌ها را به سمت او جلب کرد با این حال دختر بی‌توجه به نگاه کنجکاو اطرافیان به سمت طبقه دوم دادگاه به راه افتاد.
14 بهمن 1400
شناسه : 83849
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/83849
529+
بالا
دختر جوان با سر و وضعی عجیب وارد ساختمان دادگاه خانواده شد. نقش گل سرخ بزرگی که روی صورتش خالکوبی کرده بود بی‌اختیار همه نگاه‌ها را به سمت او جلب کرد با این حال دختر بی‌توجه به نگاه کنجکاو اطرافیان به سمت طبقه دوم دادگاه به راه افتاد.

حادثه 24 -  دختر جوان با سر و وضعی عجیب وارد ساختمان دادگاه خانواده شد. نقش گل سرخ بزرگی که روی صورتش خالکوبی کرده بود بی‌اختیار همه نگاه‌ها را به سمت او جلب کرد با این حال دختر بی‌توجه به نگاه کنجکاو اطرافیان به سمت طبقه دوم دادگاه به راه افتاد.

وقتی به پشت در شعبه پنجم دادگاه رسید مرد جوانی که همسرش بود با دیدن وی نگاهی به ساعتش انداخت و گفت: چقدر دیر کردی خیلی وقته ما را صدا کرده‌اند.

در همین موقع منشی شعبه بار دیگر زوج جوان را به داخل اتاق صدا کرد و این بار سمانه و آیدین وارد اتاق قاضی شدند.

قاضی با عینکی بر چشم در حال مطالعه دادخواست طلاق این زوج بود که بی‌مقدمه آیدین شروع کرد و گفت: حاج آقا باور کنید من زندگیم را دوست دارم، همسرم را دوست دارم اما شما یک نگاه به‌صورت و ظاهر او بیندازید. من چطور با این خالکوبی که روی صورت همسرم حک شده و در کوچه و خیابان همه به او نگاه می‌کنند کنار بیایم؟

مرد جوان ادامه داد: من موقع آشنایی با سمانه جذب اخلاق و رفتار او شدم حدود ۳ ماه بعد از این آشنایی به پیشنهاد خواستگاری‌ام جواب مثبت داد و در کمتر از ۸ ماه ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان شروع شد. تصور من از این زندگی یک عشق رؤیایی و بدون دغدغه بود.

مدتی که گذشت یک روز وقتی از سر کار برگشتم با دیدن صورت همسرم جا خوردم. یک گل قرمز بزرگ روی صورتش نقش بسته بود اول فکر کردم برچسب زده اما وقتی گفت خالکوبی کرده از تعجب خشکم زد. سمانه می‌دانست من از خالکوبی خوشم نمی‌آید و همیشه کسانی که روی سرو صورت و بدنشان خالکوبی می‌کردند را سرزنش می‌کردم. با این حال وقتی گفت به پیشنهاد دوستانش این کار را کرده بیشتر عصبانی شدم.

سمانه که تا آن لحظه ساکت بود رو به قاضی کرد و گفت: مگر شوهرم برای کارهای شخصی‌اش از من اجازه می‌گیرد که من باید از او اجازه بگیرم؟ من دوست دارم خالکوبی کنم و لباس‌های مد روز بپوشم و به کسی اجازه نمی‌دهم بخواهد مانع من شود.

آیدین با خنده‌ای عصبی گفت: جناب قاضی آخه لباس پاره پوشیدن و خالکوبی روی سر و صورت نشانه شخصیت افراد است؟ این رفتار در خور شأن من و خانواده‌ام نیست. خانواده من سنتی و معتقد هستند، پدرم یک حجره دار قدیمی در بازار فرش است و من هم در مغازه پدرم کار می‌کنم. اما رفت و آمد همسرم به مغازه ما با این سر و وضع باعث شده دوستان و همکاران پدرم مدام درباره سمانه حرف بزنند و این موضوع برای ما به یک دردسر تبدیل شده است.

قاضی رو به سمانه کرد و گفت: دخترم علت این رفتارهای عجیب تو چیست؟

سمانه با صدایی آهسته گفت: من دوست دارم طبق مد روز زندگی کنم و لباس بپوشم همه دوستانم همین طور هستند و مرا تشویق و تأیید می‌کنند اما شوهرم مخالف است. اگر دوستان مرا ببینید چه می‌گویید؟ طرح‌هایی روی صورت‌هایشان خالکوبی کرده‌اند که خیلی عجیب و غریب است چرا همسران آنها اعتراضی نمی‌کنند؟ از طرفی من هم از لباس پوشیدن همسرم راضی نیستم او همیشه برخلاف سلیقه من کت و شلوار می‌پوشد مگر من اعتراضی می‌کنم؟

قاضی پس از شنیدن حرف‌های سمانه رو به مرد جوان کرد و گفت: پسرم تو که چنین خانواده‌ای و چنین نگاهی‌ داری چرا با این دختر ازدواج کردی؟

آیدین گفت: من او را دوست دارم اما دلم می‌خواهد همان‌طور که گفتم همسرم مطابق سلیقه من رفتار کند و لباس بپوشد.

سمانه گفت: من همان اوایل که با آیدین آشنا شدم به او گفتم دلم می‌خواهد امروزی و شیک زندگی کنم و از زندگی سنتی خوشم نمی‌آید او هم به من گفت برایش اخلاق و رفتار مهم است اما حالا پشیمان شده و لباس و ظاهر من برایش بیشتر اهمیت پیدا کرده است.

مرد جوان حرف همسرش را قطع کرد و گفت: آن موقع رسیدن به سمانه برایم بیشتر از هر موضوعی اهمیت داشت بعد هم فکر می‌کردم به مرور می‌توانم او را آن‌طور که خودم می‌خواهم تغییر بدهم اما اشتباه کردم و این بحث به جایی رسیده که حالا به من می‌گوید طلاق می‌خواهد. در صورتی که من هر چه خواسته برایش فراهم کرده‌ام و مشکل مالی و عاطفی ندارد. اما نمی‌دانم چرا دوست دارد با رفتار و ظاهرش مدام جلب توجه کند.

قاضی بعد از چند دقیقه سکوت گفت: شما هنوز خیلی جوان هستید و حیف است که در آغاز راه به جدایی فکر می‌کنید. من به این زودی‌ها حکم طلاق را صادر نمی‌کنم، شما باید دو ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر مشکل‌تان حل نشد و نظر مشاور خانواده هم بر جدایی شما بود آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده

بی تردید شروع زندگی به شرط تغییر در زندگی طرف مقابل عامل مهمی برای ایجاد مشکلات و تنش‌های روحی است و در نهایت باعث جدایی و طلاق می‌شود.

در این پرونده آنچه که بسیار مشهود است اینکه سمانه به‌دلیل سن کم و انتخاب هیجانی و تأثیر‌پذیری زیاد از دوستانش فکر می‌کند این رفتار و کارها درست است در حالی که هنوز درک مناسبی از زندگی متأهلی ندارد و اشتباه بزرگ آیدین هم این بود که فکر می‌کرد می‌تواند همسرش را مطابق میل خود تغییر بدهد. زندگی به شرط تغییر اصلاً امکانپذیر نیست و این تفکر در ازدواج صددرصد اشتباه و محکوم به شکست است.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

ارسال نظر