6 سال کابوس چوبه دار بخاطر شوخی مرگبار با همسایه

جوانی که در جریان شوخی مرگبار با همسایه شان او را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود سرانجام توانست به مناسبت روز پدر رضایت اولیای دم را جلب کند.
تاریخ: 28 بهمن 1400
شناسه: 84367

حادثه 24 -  جوانی که در جریان شوخی مرگبار با همسایه شان او را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود سرانجام توانست به مناسبت روز پدر رضایت اولیای دم را جلب کند.

شامگاه نوزدهم بهمن سال 94مردی 45ساله‌ درحالی‌که لباس‌هایش شعله‌ور بود و فریاد می‌زد: «سوختم، سوختم» وارد محوطه بیمارستانی در پایتخت شد. پرسنل بیمارستان که با دیدن این صحنه عجیب شوکه شده بودند به کمک او شتافتند و آتش را خاموش کردند. فرد مصدوم که از حال رفته بود در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما بعد از 2روز به‌دلیل شدت سوختگی جانش را از دست داد.

با گزارش ماجرا به پلیس، تحقیقات برای کشف راز مرگ این مرد آغاز شد. پرسنل بیمارستان می‌گفتند که مقتول پیش از مرگش گفته بود که همسایه‌اش به نام پیمان او را آتش زده است. پیمان در خانه‌ای قدیمی در منطقه پانزده خرداد زندگی می‌کرد، اما پس از این ماجرا فراری شده بود تا اینکه مدتی بعد دستگیر شد. او در بازجویی‌ها به قتل همسایه‌اش اعتراف کرد و  گفت: من ساکن ورامین بودم و مدتی قبل برای پیداکردن کار به تهران آمدم، اما نه‌تنها کاری پیدا نکردم بلکه در دام اعتیاد گرفتار شدم. مقتول همسایه من بود و با هم در یک خانه زندگی می‌کردیم. خانه‌ای قدیمی که چند اتاق داشت و مقتول هم در اتاقی زندگی می‌کرد که چسبیده بود به محل زندگی من.

او ادامه داد: رابطه ما خوب بود تا زمانی که من به دختر صاحبخانه علاقه‌مند شدم. چند روز قبل از جنایت، مقتول با لحن بدی با آن دختر صحبت کرد که با اعتراض من مواجه شد. از همان زمان اختلاف میان ما شروع شد تا اینکه روز حادثه، مقتول با شلنگ شروع کرد به شستن حیاط و به شوخی داخل کفش من آب ریخت و آن را خیس کرد. همین شوخی او سبب شد تا من به ‌شدت خشمگین شوم. درحالی‌که کنترلم را از دست داده بودم از خانه بیرون رفتم و با تهیه بنزین مجددا به خانه بازگشتم. آنقدر عصبانی بودم که واقعا نتوانستم خشمم را کنترل کنم، بنزین را به روی مقتول ریختم و فندک را کشیدم. ناگهان او آتش گرفت و من که تازه متوجه اشتباهم شده بودم پتویی برداشتم که به روی او بیندازم، اما مقتول ترسیده بود و شروع کرد به دویدن. می‌خواستم شلنگ آب را به روی او بگیرم، اما فشار آب کم بود و مقتول که در حال سوختن بود به داخل کوچه دوید و خودش را به بیمارستانی که در آن نزدیکی بود، رساند و من هم از ترسم فرار کردم.

پس از اعترافات قاتل، پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاد شد و متهم در شعبه نهم، پای میز محاکمه رفت. در جلسه دادگاه مادر مقتول که تنها ولی دم او بود درخواست قصاص کرد و در این شرایط حکم قصاص صادر شد و قضات شعبه 14دیوان عالی کشور مهر تأیید بر این رأی زدند. با قطعی شدن رای، پرونده به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و قاضی امین کرمانی‌نژاد، دادیار شعبه، دستورات لازم را در این پرونده صادر کرد. همه‌‌چیز آماده بود تا قاتل این پرونده جنایی قصاص شود و در این شرایط بود که تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران تلاش خود را برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول آغاز کردند. از آنجا که قاتل در زندان مواد‌مخدر را ترک و توبه کرده بود و رفتارهای مناسبی داشت، مادر مقتول که تنها ولی دم محسوب می‌شود و تا چند روز قبل برای اجرای حکم قصاص قاتل پسرش پافشاری می‌کرد، سرانجام دلش به رحم آمد و حاضر نشد حکم مرگ را اجرا کند. این مادر تصمیم بزرگ و سختی گرفت؛ او حاضر شد بدون هیچ چشمداشتی به قاتل پسرش زندگی ببخشد. او ابتدا به‌خاطر رضای خدا و بعد به حرمت میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر و از آنجا که در آستانه سال جدید و نوروز قرار داریم حاضر شد از قصاص قاتل پسرش صرف‌نظر کند و به او زندگی دوباره ببخشد. با گذشت این مادر از قصاص، قاتل این پرونده نیز از مرگ رهایی یافت تا به‌زودی از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

در همین رابطه