حادثه 24 - مرد جوان که با زهر مار افعی مرتکب قتل شده بود، در تحقیقات ادعاهای جدیدی را مطرح کرده و گفت قرار بوده با تصادف یا زخمی کردن او را خانهنشین کند اما برخلاف نقشه وی را کشته است.
بهزاد متهم است که با دستور مردی که با برادرزاده خود اختلاف داشت، اجیر شده و آن جوان را اوایل شهریور امسال با تزریق سم افعی در یکی از محلههای تهران به قتل رسانده است. او و همدستانش سرانجام بازداشت شدند. در ادامه تحقیقات پلیسی از متهم، وی دیروز ابعاد جدیدی از جرایمش را فاش کرد و گفت: با رتبه ۱۹۳، دانشجوی رشته آیتی شدم. به خاطر شر بودنم، ترم سوم دانشگاه اخراج شدم. هشت ماه پیش از حادثه با مردی به نام بهمن در بوستانی آشنا شدم که در زمینه خرید و فروش فعالیت داشت و به دفترش در رفت و آمد بودم. یک روز متوجه شدم بهمن با برادرزادهاش اختلاف دارد و از من خواست برادرزادهاش را تنبیه کنم.
وی افزود: قرار بود او را طوری کتک بزنیم که خانهنشین شود. بهمن پیشنهاد دستمزد ۲۰۰۰ دلاری را داد که به خاطر پول درمان تومور مغزی مادرم و اینکه جلوی ورشکستگی گلفروشیام رابگیرم، قبول کردم. پولی به دوستم شهاب دادم که او از ساعت ۱۲ صبح تا ۲ بعدازظهر مقابل مغازه مقتول میرفت و سازدهنی و موزیک زده و رفت و آمد او را به ما اطلاع میداد. روز حادثه به من خبر داد آن جوان با سوار شدن بر موتورش حرکت کرده است که دنبالش راه افتادیم. او را گم کردیم و ساعاتی بعد اتفاقی او را یافتیم. متهم به قتل ادامه داد: اول خواستم به او افشانه بزنم تا تعادلش را از دست بدهدو بعد با چاقو زخمیاش کنم تا خانهنشین شود اما سرعت او زیاد بود و نشد. نقشه تغییر کرد، چون سالها مار افعی داشتم و نحوه گرفتن زهر آن را بلد بودم، افعی پلنگی را از مردی خریدم، زهرش را گرفته و در سرنگ ریختم. در جریان تعقیب با سرنگ آن را به بدنش زدم و فرار کردیم تا بدحال و خانهنشین شود. دو ساعت بعد همدست بهمن ۲۰۰۰دلار را برایم آورد. گفتم زهر را برای زهرچشم گرفتن به او زدم، زنده است اما خانهنشین میشود. بعد برایش پیام تهدید میفرستم که دست از سر عمویش بردارد تا بلای دیگری سرش نیاید. مدتی رفتم شمال و بعد که بازگشتم، حجله آن جوان را مقابل مغازهاش دیدم.
وی افزود: من میخواستم خانهنشین شود نه اینکه بمیرد. مدتی بعد علی، دوست بهمن سراغم آمد، عکس مردی را برایم ارسال کرد وخواست نشانی خانهاش را پیدا کنم. گفت که بابت آن ۲۰۰۰ دلار میپردازد که او را یافته و به شیراز رفتیم. انگار آن مرد چک میلیاردی بابت معامله خودرو از دکتری گرفته و پس نمیداد، قصد تنبیه او را هم داشتیم. مقابل مدرسه دخترانهای بودیم که پلیس به ما شک کرد و بازداشت شدیم. دوست داشتم، بزرگترین باغ خزندگان سمی دنیا را داشته باشم که صد میلیارد هزینه لازم داشت. حالا که قاتل شدم، این آرزو برایم محال شد و باید به فکر حکم قصاص باشم.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.