حادثه 24 - در روزهای اخیر 2 متهم توسط پلیس دستگیر شدهاند که هر دو بدون اینکه قربانیانشان را بشناسند به آنها آسیب زدهاند. اولی مردی است که با سنگ پراکنی در بزرگراهها قصدش آسیب زدن بهخودروهای شهروندان بود اما موجب مرگ 2 نفر شده و دومین نفر جوانی است که خودروهای لوکس و گران قیمت را به آتش میکشید. اولی میگوید که مردم دشمنش هستند. دومی هم مدعی است میخواسته از افرادی که وضعیت مالی خوبی دارند، انتقام بگیرد. نقطه عطف اظهارات این دو متهم خشم آنهاست. خشمی که در نهایت باعث شده دست به اقداماتی هولناک و جنون آمیز بزنند. اما این خشم چه ریشههایی دارد و چه عواملی این افراد و افرادی شبیه آنها را به این مرحله میرساند؟
مسائل مربوط به سلا مت روان، ابعاد و ریشههای مختلفی شامل ریشههای اجتماعی، فرهنگی، فردی، روانی و... دارد که باید به شکل همه جانبه بررسی شود. درباره این افراد که دست به سنگپرانی و آتش زدن خودروها از سر خشم زدهاند اینطور است که بهاحتمال زیاد روحیه پرخاشگری و بدبینی از مدتها قبل در آنها وجود داشته اما به شکل خفیفتر خودش را نشان میداده. با گذشت زمان و عدمدرمان، حالا بدبینی و پرخاشگری آنها پیشرفت و به این شکل بروز کرده است. افرادی از این دست شخصیتهای مختلفی دارند و طیفهای گستردهای را تشکیل میدهند. از یک شخصیت خفیف انفجاری تا بیماری بدبینی و پارانویا و حتی افسردگی.
اما چنین رفتارهایی چه ریشههای اجتماعیای دارد؟ محرومیت، اختلاف طبقاتی، تورم، فقر و... تنها چند نمونه از تفاوتهای اجتماعی است که در رفتار چنین افرادی تأثیر میگذارد. همین باعث شده که شاهد رفتارهای خشونتآمیزی در جامعه باشیم. از یک سبقت ساده رانندگی و درگیری بر سر جای پارک گرفته تا مسائل مهمتر. این افراد مدام در حال درگیری و پرخاش با یکدیگرند. گاهی همین درگیریهای ساده منجر به اتفاقات بزرگ و تلخ مثل قتل میشود. باید دقت داشت در شرایطی که سطح خشونت بالا رفته و فرد مدام شاهد رفتار خشونت آمیز است و همچنین شرایط اقتصادی سخت میشود، زمینههای بروز خشم فراهم و بعضی از شاخصها مثل شاخص فلاکت که بیانگر سطح زندگی است بدتر میشود و بستر را برای بروز رفتار خشونت آمیز مهیا میکند. علاوه بر نکاتی که به آن اشاره شد، خشونت زمینههای فرهنگی و آموزشی نیز دارد. وقتی در خانوادهای مرتب شاهد درگیری و داد و فریاد و... هستیم و رفتار خشونت آمیز در خانواده شایع است، در سطح جامعه و رسانهها و بلندگوهای اجتماعی مدام گفتمان تهدید و فشار و زور و... باب است، کودکان و نوجوانان هم میبینند که گفتمان عمومی به این شکل است که افراد کارشان را با درگیری و داد و فریاد پیش میبرند. آنها هم همین شیوه را انتخاب میکنند و مبنای یادگیریهای اجتماعی همین شیوه میشود.
اما با وجود همه زمینههایی که برای بروز خشم در جامعه وجود دارد، چطور میشود افراد خشمگین را کنترل و درمان کرد؟ اگر زمینه این خشم فردی باشد، بهترین راهِ درمان، آموزش مهارتهای اجتماعی و آموزش گفتمان است. باید تلاش شود مکالمه و صحبت جایگزین پرخاشگری شود، چرا که یکی از دلایل پرخاشگری، محرومیت است. نخستین خاصیت محرومیت ایجاد خشم و پرخاشگری است. اما وقتی گفتمان در جامعه و خانواده حاکم شود، آن وقت از کودک سؤال میشود که خواسته و نیازت چیست و با گفتوگو و ارتباط مؤثر خواستههای او برطرف میشود نه با خشونت و پرخاش. در جامعه هم همینطور است. اگر گفتمان و ملاطفت و صحبت کردن و منطقی بودن جایگزین خشونت شود، شهروندان هم از این شیوه تبعیت کرده و سلامت روان وضعیت بهتری پیدا خواهد کرد. در سالهای اخیر توجه مسئولان به آسیبهای اجتماعی بیشتر شده است. امیدواریم که این توجه منجر به کاهش خشونت و آسیبهای اجتماعی شود.
آخرین مطالب مشاوره را در صفحه مشاوره حادثه 24 بخوانید.