زمان مطالعه: 5 دقیقه

چه کسی بلاگر معروف را به قتل رساند/ محاکمه قاتلان در دادگاه کیفری

نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قتل بلاگر معروف که به دست همسرش و مردی غریبه کشته شده بود در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.
07 مرداد 1402
شناسه : 98422
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/98422
691+
بالا
نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قتل بلاگر معروف که به دست همسرش و مردی غریبه کشته شده بود در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.

حادثه 24 - نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قتل بلاگر معروف که به دست همسرش و مردی غریبه کشته شده بود در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.

تابستان سال 1400 زن میانسالی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن پسر جوانش خبر داد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: پسرم 35 ساله است. او حدود 10 سال قبل با دختری ازدواج کرد و یک دختر هم دارند. او و همسرش 4 سالی است که در فضای مجازی به‌عنوان بلاگر فعالیت می‌کنند. اما چند روزی است که از پسرم خبری نیست. هر بار هم سراغش را از عروسم می‌گیرم می‌گوید به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس رفته و قرار است برای کارهای مهاجرت به اروپا اقدام کند. البته چند بار هم پیامکی از یک سیمکارت با شماره خارج از کشور برایم ارسال کرد اما هرچه تماس می‌گیرم موفق نمی‌شوم با پسرم صحبت کنم. راستش به حرف‌های عروسم اعتماد ندارم چون پسرم اگر می‌خواست به مسافرت برود یا قرار بود مهاجرت کند حتماً از قبل به من می‌گفت.

پس از اظهارات زن میانسال، مأموران تحقیقات‌شان را آغاز کردند و مشخص شد که عروس 30 ساله این زن نیز همانند همسرش بلاگر است و دنبال‌کننده‌های زیادی دارد. وقتی زن جوان برای تحقیقات احضار شد، گفت: من خبری از همسرم ندارم و هر آنچه که می‌دانستم را به مادرش هم گفتم. او برای فراهم کردن مقدمات کار مهاجرت از کشور خارج شده است.

اظهارات هولناک دختر کوچولو

در ادامه تحقیقات مشخص شد چنین فردی از کشور خارج نشده است بنابراین پلیس این بار به سراغ دختر 6 ساله خانواده رفت که وی راز هولناک قتل پدرش را فاش کرد و گفت: مادرم با همدستی دوست پدرم باربد او را کشتند.پس از این اظهارات بلافاصله دستور بازداشت زن جوان صادر شد. وی که چاره‌ای جز اعتراف نداشت گفت: وقتی با همسرم ازدواج کردم زندگی خوبی داشتیم، شوهرم ورزشکار بود اما مدتی بعد متوجه شدم به قرص ترامادول اعتیاد دارد و همین موضوع سبب شده بود که مدام با هم بحث و درگیری داشته باشیم، کم‌کم درگیری‌ها باعث شد دیگر عشق و علاقه‌ای بین ما نباشد. ما از راه تبلیغات در فضای مجازی کسب درآمد می‌کردیم و نیاز مالی نداشتیم اما همیشه با هم اختلاف داشتیم تا اینکه من در فضای مجازی با فردی که خودش را نازنین معرفی کرده بود آشنا شدم و پس از مدتی که اعتمادم به او جلب شد برایش درددل کردم و از رفتارهای شوهرم گفتم. یک روز قرار شد همدیگر را ببینیم اما وقتی سر قرار رفتم در کمال ناباوری متوجه شدم او یک مرد جوان است و به دروغ خودش را نازنین معرفی کرده بود. به من گفت اسمش باربد است و در کار مدلینگ است و می‌تواند شوهرم را ادب کند تا دیگر مرا اذیت نکند. بعد هم قرار شد با شوهرم طرح دوستی بریزد و به او نزدیک شود.

زن جوان در ادامه گفت: کم‌کم او به خانه ما رفت و آمد کرد. شب حادثه باربد تعدادی قرص در آبمیوه شوهرم ریخت و پس از آنکه بیهوش شد دست و پایش را بستیم. ابتدا قصد داشتیم او را آرایش کنیم و از او فیلم بگیریم و با تهدید به انتشار فیلم در فضای مجازی ادبش کنیم اما به یکباره به هوش آمد و باربد به ناچار او را کشت و فرار کرد.

پس از اعترافات زن جوان، باربد که سابقه کیفری نیز دارد شناسایی و بازداشت شد و ضمن اعتراف گفت که جسد مقتول را در بیابان‌های اطراف تهران انداخته است.

با تکمیل تحقیقات برای باربد به اتهام قتل عمد و برای زن جوان به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه نماینده دادستان از طرف دختر صغیر مقتول درخواست دیه کرد. بعد از آن مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: عروسم به دروغ می‌گفت پسرم در تصادف یک نفر را کشته و مجبور شده از ایران فرار کند. او 6 ماه تمام با این حرف‌ها مرا سرکار گذاشت تا اینکه نوه‌ام حقیقت را گفت و راز قتل برملا شد. حالا هم دو سال از این ماجرا گذشته اما هنوز جسد پسرم پیدا نشده است. بنابراین من حاضر به گذشت نیستم و تنها درخواستم قصاص و اشد مجازات است.

سپس دختر مقتول به جایگاه رفت و گفت: آن روز با مادرم و باربد به پارک رفته بودیم بعد از اینکه برگشتیم پدرم خواب بود. مادرم و باربد دهان پدرم را با چسب بستند و مادرم با دست‌هایش پدرم را خفه کرد. بعد هم باربد ویلچری آورد و پدرم را روی آن انداختند و بردند. مادرم به من گفت که نباید هیچ حرفی بزنم.

در ادامه مرد جوان به جایگاه رفت و با رد اتهام قتل عمد گفت: من نقشی در قتل نداشتم. فقط برای حمل جسد با او همکاری کردم.در پایان وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد همسر مقتول در قتل شوهرش دست داشته است. از این‌رو تقاضا دارم عنوان اتهامی وی از معاونت به مشارکت در قتل تغییر پیدا کند.

قضات ادامه رسیدگی به این پرونده را به جلسه بعدی دادگاه موکول کردند.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر