زمان مطالعه: 5 دقیقه

سرقت 300سکه طلا از صراف توسط دلارفروش

به دنبال ســــرقت 300سکه طلا از مرد صراف، دلارفروشی که با او اختلاف داشت دستگیر شد اما می‌گوید بی‌گناه است و فقط قصد انتقامجویی از شاکی را داشته است.
24 اردیبهشت 1402
شناسه : 96401
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/96401
163+
بالا
به دنبال ســــرقت 300سکه طلا از مرد صراف، دلارفروشی که با او اختلاف داشت دستگیر شد اما می‌گوید بی‌گناه است و فقط قصد انتقامجویی از شاکی را داشته است.

حادثه 24 -  به دنبال ســــرقت 300سکه طلا از مرد صراف، دلارفروشی که با او اختلاف داشت دستگیر شد اما می‌گوید بی‌گناه است و فقط قصد انتقامجویی از شاکی را داشته است.

چندی قبل، ماموران پلیس پایتخت در جریان زورگیری خشن 300سکه بهار آزادی در خیابانی در شمال غرب پایتخت قرار گرفتند. شاکی یک صراف بود که در جریان حمله دزدان زخمی شده بود. او گفت: مغازه صرافی‌ام در همین حوالی است. دقایقی قبل 300سکه طلا داخل کیفم قرار دادم و برای رساندن آنها به دست مشتری از مغازه خارج شدم. در بین راه 2 نفر درحالی‌که ماسک به‌صورت داشتند سد راهم شدند. آنها چاقو و قمه داشتند و مرا تهدید به قتل کردند. سپس با مشت و لگد به جانم افتادند و به‌شدت مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. آنها قصد سرقت کیفم را داشتند اما من مقاومت کردم که در این بین، ‌یکی از زورگیران با چاقو ضرباتی به دستانم زد و مرا زخمی کرد. در جریان کشمکش و جدال با آنها، ماسک یکی از سارقان کنار رفت و من او را شناختم. وی مجید نام دارد و فردی است که من از مدت‌ها قبل با او دچار اختلافات مالی شده‌ام. با این شکایت، مرد آشنا دستگیر شد و در بازجویی‌ها به ضرب و شتم شاکی اعتراف کرد. او اما مدعی شد که روز حادثه هیچ سرقتی انجام نداده و فقط قصد انتقامجویی از شاکی را داشته است. وی به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای وی‍ژه سرقت بازداشت شده و تحقیقات برای بازداشت همدستش ادامه دارد.

گپ

 گفت‌و‌گو با متهم

از آشنایی‌ات با مرد صراف بگو؟

سال‌هاست که او را می‌شناسم. هم در ایران با او کار کردم و هم در ترکیه. او در آنجا هم صرافی دارد و من چون در کار خرید و فروش دلار هستم، مراوده‌های مالی فراوانی هم در ایران و هم در ترکیه با او داشتم.

چه شد که نقشه سرقت 300سکه طلا را کشیدی؟

من اتهام سرقت را قبول ندارم. هدف من تنها ترساندن مرد صراف بود. می‌خواستم شکایتی را که علیه من مطرح کرده پس بگیرد.

چه  شکایتی؟

همانطور که گفتم به‌خاطر ورشکستگی در کارم، بدهکار شده بودم. یکی از طلبکارانم مرد صراف بود. من زندگی بدی نداشتم، ‌کار من سال‌هاست که خرید و فروش دلار است و در کارم موفق بودم، اما بدشانسی آوردم و زمین خوردم. مرد صراف از من شکایت کرده و من محکوم شده بودم. او مدعی بود که به‌خاطر انجام چند معامله کاری در ایران و ترکیه، من چندین هزار دلار به او بدهکارم. درست است که بدهکار بودم، اما نه رقمی که او عنوان کرده بود. باید بدهی‌ام را پرداخت می‌کردم در غیر این صورت زندانی می‌شدم.

و به این ترتیب نقشه سرقت خونین کشیدی؟

من سرقت را قبول ندارم. چند روزی می‌شد که با برادرم به کمین مرد صراف نشسته بودیم تا او را تنها گیر بیاوریم، اما هربار با یک نفر از صرافی خارج می‌شد و نمی‌توانستیم نقشه را اجرا کنیم. بالاخره روز حادثه تنها از صرافی بیرون آمد و ما تعقیبش کردیم تا رسیدیم به خیابانی خلوت. سپس به سمتش حمله کردیم، با چاقو، مشت و لگد او را زدیم. تهدیدش کردیم که شکایتش را پس بگیرد در غیر این صورت جانش درخطر است. ما اصلا دست به کیف او نزدیم و بعد فرار کردیم.

فکر نکردی با این کار جرمت سنگین‌تر می‌شود؟

اگر فکر می‌کردم که کارم به اینجا کشیده نمی‌شد. اشتباه کردم و با این کار بدبختی‌هایم بیشتر و جرمم سنگین‌تر شد.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر