زمان مطالعه: 5 دقیقه

زورگیری خونین در پارک آزادگان/ زورگیران بخاطر یک کیسه برنج آدم کشی کردند

پسر جوان با دیدن 2مرد که 2کیسه مشکی در دست داشتند، به تصور اینکه داخل کیسه‌ها اموال ارزشمندی است، نقشه سرقت آنها را کشید و دست به جنایت زد غافل از اینکه داخل کیسه‌ها فقط مقداری برنج است.
14 اردیبهشت 1402
شناسه : 96166
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/96166
269+
بالا
پسر جوان با دیدن 2مرد که 2کیسه مشکی در دست داشتند، به تصور اینکه داخل کیسه‌ها اموال ارزشمندی است، نقشه سرقت آنها را کشید و دست به جنایت زد غافل از اینکه داخل کیسه‌ها فقط مقداری برنج است.

حادثه 24 -  پسر جوان با دیدن 2مرد که 2کیسه مشکی در دست داشتند، به تصور اینکه داخل کیسه‌ها اموال ارزشمندی است، نقشه سرقت آنها را کشید و دست به جنایت زد غافل از اینکه داخل کیسه‌ها فقط مقداری برنج است.

شانزدهم فروردین امسال به قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی جوان در جریان یک درگیری به قتل رسیده است. محل حادثه پارکی در حوالی بزرگراه آزادگان بود و تیم جنایی برای انجام تحقیقات راهی آنجا شد. شواهد نشان می‌داد که مقتول با ضربات چاقو زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان جان باخته است. در این بین دوست مقتول که شاهد جنایت بود و در درگیری حضور داشت، به مأموران گفت: من و دوستم (مقتول) کارگر هستیم و روزحادثه هر کدام از ما به فروشگاه رفتیم و یک کیسه برنج خریدیم. پس از خرید به سمت خانه رفتیم اما چون مسیر خانه از پارک می‌گذشت وارد آنجا شدیم.

وی ادامه داد: در پارک 2پسر جوان به‌سمت ما آمدند؛ یکی از آنها چاقویی در دست داشت که به سمت ما نشانه گرفت. او تهدید کرد که اگر کیسه‌ها را به آنها ندهیم با چاقو جانمان را می‌گیرند. من و دوستم به‌شدت وحشت کرده بودیم اما با وجود این مقاومت کردیم تا هر طور شده از دست سارقان زورگیر نجات پیدا کنیم اما مقاومت‌مان به قیمت جان دوستم تمام شد.

شاهد جنایت ادامه داد: خفت‌گیران وقتی مقاومت ما را دیدند با چاقو به سمت‌مان هجوم آوردند و ضرباتی به دوستم زدند. وقتی او خون‌آلود روی زمین افتاد، من نیز ترسیدم و کیسه‌های برنج را تحویلشان دادم. زورگیران خشن هم پس از سرقت از پارک متواری شدند.

وقتی حقایق آشکار شد، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران جست‌و‌جو برای بازداشت خفتگیران قاتل را آغاز کردند. در نخستین گام دوربین‌های مداربسته‌ای که در اطراف پارک وجود داشت مورد بررسی قرار گرفت. سپس تصویر زورگیران جنایتکار توسط دوست مقتول چهره‌نگاری شد و تحقیقات میدانی نشان داد که عامل اصلی جنایت در همان محدوده ساکن است. با این سرنخ متهم به قتل دستگیر شد و با راهنمایی او همدستش نیز به دام پلیس افتاد. ضارب در بازجویی‌ها به قتل با انگیزه سرقت و زورگیری اقرار کرد و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

انگیزه عجیب

متهم به قتل، پسری جوان است که می‌گوید: چون دچار مشکلات روحی شده و 24ساعت پلک روی هم نگذاشته بود، مغزش فرمان نداد و دست به جنایت زد. گفت‌وگو با او را می‌خوانید.

انگیزه‌ات از قتل چه بود؟

بی‌خوابی، مشکل روحی. غم و ناراحتی!

بیشتر توضیح بده؟

کبوترهایم را دزدیدند و من تبدیل به یک زورگیر قاتل شدم.

مگر کبوتر داشتی؟

من کبوترباز هستم. سال‌هاست در پشت‌بام خانه تعداد زیادی کبوتر نگهداری می‌کنم. آنها مثل بچه‌هایم بودند! 24ساعت قبل از اینکه دستانم به جنایت آلوده شود، فهمیدم که یک سارق وارد ساختمانمان شده و 2کبوتر مرا از قفس دزدیده است. وقتی با جای خالی کبوترها مواجه شدم حالم بد شد. احساس غم و افسردگی به سراغم آمد. مدام گریه می‌کردم و 24ساعت نتوانستم پلک روی هم بگذارم و بخوابم تا اینکه به دوستم زنگ زدم و از او خواستم بیاید برویم پارک برای هواخوری. می‌خواستم ذهنم با پیاده‌روی در پارک آرام شود اما تبدیل به قاتل شدم.

پس چه شد که دست به جنایت زدی؟

با دوستم به پارک رفتیم که چشممان افتاد به مقتول و دوستش. ما اصلا آنها را نمی‌شناختیم. از دور دیدم که در دستشان کیسه‌هایی است. رنگ کیسه‌ها تیره بود و من تصور کردم حتما وسیله ارزشمندی داخل آن است. چون مغزم از شدت ناراحتی فرمان درستی نمی‌داد. به سمت مقتول و دوستش رفتیم تا کیسه‌ها را از آنها بگیریم. وقتی هردویشان مقاومت کردند، ‌دیگر شکمان به یقین تبدیل شد که قطعا داخل کیسه‌ها وسیله ارزشمندی وجود دارد. با آنها درگیر شدیم، ‌من نمی‌خواستم به کسی آسیب برسانم. اصلا قصد کشتن نداشتم اما مقتول مقاومت می‌کرد و کیسه‌ها را نمی‌داد. ناچار شدم چند ضربه به او بزنم اما هدفم ترساندنش بود نه گرفتن جانش.

بعد چه شد؟

وقتی مقتول خون‌آلود روی زمین افتاد، کیسه‌ها را برداشتیم و فرار کردیم اما بعد دیدم داخل آن برنج بوده است. با دیدن برنج‌ها حالم گرفته شد؛ برای همین آنها را ریختم برای کبوترهایم تا اینکه دستگیر شدم. حالا هم خیلی پشیمانم و عذاب وجدان رهایم نمی‌کند.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر