زمان مطالعه: 4 دقیقه

توبه نامه قاتل پس از 10 سال تحمل زندان/ او راز هولناکی را فاش کرد

مرد محکوم به قصاص پس از 10سال بلاتکلیفی در زندان توبه‌نامه نوشت و درخواست کرد تا تکلیفش هرچه زودتر روشن شود. به‌دنبال این درخواست تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شده است.
04 اردیبهشت 1402
شناسه : 95851
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/95851
246+
بالا
مرد محکوم به قصاص پس از 10سال بلاتکلیفی در زندان توبه‌نامه نوشت و درخواست کرد تا تکلیفش هرچه زودتر روشن شود. به‌دنبال این درخواست تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شده است.

حادثه 24 -  مرد محکوم به قصاص پس از 10سال بلاتکلیفی در زندان توبه‌نامه نوشت و درخواست کرد تا تکلیفش هرچه زودتر روشن شود. به‌دنبال این درخواست تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شده است.

شروع این پرونده به بیستم خرداد سال89 برمی‌گردد. آن روز مردی ساکن شهریار وحشت‌زده به پلیس زنگ زد و گفت در حیاط خانه‌اش با یک جمجمه و بقایای پیکر یک انسان مواجه شده است. پس از این تماس، تیمی از کارآگاهان پلیس شهریار راهی محل حادثه در منطقه نصیرآباد شدند. مردی که با پلیس تماس گرفته بود به مأموران گفت: من در این خانه مستأجر هستم و چند روز قبل متوجه شدم لوله فاضلاب خانه ترکیده است. با هماهنگی صاحبخانه کارگری گرفتیم که در حال کندن حیاط خانه، ناگهان با جمجمه و بقایای جسد انسانی روبه‌رو شدیم و بلافاصله موضوع را به اداره پلیس خبر دادیم.

به‌دنبال این اتفاق بقایای جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و با انجام بررسی‌ها مشخص شد که جسد متعلق به یک مرد است که خانواده‌اش مدتی قبل گزارش ناپدید شدن او را اعلام کرده بودند.

به‌گفته خانواده مرد گمشده، وی که مهدی نام داشت با ماشینش در رباط‌کریم و شهریار مسافرکشی می‌کرد اما درحالی‌که خودروی وی در حوالی شهریار پیدا شده بود، اثری از او نبود.

با مشخص شدن سرنوشت مرد گمشده، تحقیقات برای کشف راز قتل او آغاز شد اما هیچ سرنخی از عامل جنایت به‌دست نیامد تا اینکه بعد از گذشت 3سال زنی جوان به اداره آگاهی شهریار رفت و کلید معمای جنایت را در اختیار کارآگاهان قرار داد.

زن جوان گفت: 3سال قبل به مهمانی رفته بودم و زمانی که برگشتم متوجه به‌هم‌ریختگی‌خانه شدم. روی فرش هم لکه‌های خون دیده می‌شد و وقتی از همسرم پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است او بر آشفته شد و راز هولناکی را برملا کرد. او گفت که یکی از دوستانش به نام مهدی را به قتل رسانده و جسدش را در حیاط خانه‌ که در آن مستأجر بودیم دفن کرده است. من از شنیدن حرف‌های او شوکه شدم. چون مقتول یکی از دوستان نزدیک شوهرم بود و وقتی از وی درباره علت قتل مهدی پرسیدم، پاسخ داد که وی راز هولناکی درباره مهدی می‌دانسته از این می‌ترسیده که مهدی به‌دلیل این راز او را به قتل برساند. به همین دلیل پیش‌دستی کرده و جان دوستش را گرفته است.

زن جوان در ادامه گفت: در آن زمان شوهرم التماسم کرد تا اسرارش را فاش نکنم و من هم به‌خاطر حفظ آبرو و زندگیم حرفی به کسی نزدم اما عذاب وجدان همیشه با من و همسرم بود. او پس از این اتفاق دیگر مانند گذشته نشد و آنقدر عذاب وجدان روی شانه‌هایش سنگینی کرد تا اینکه برای فرار از افسردگی و رنج این اتفاق به دام اعتیاد گرفتار شد. از آن پس زندگی خودش و من تباه شد تا اینکه بعد از مدتی از یکدیگر جدا شدیم. من فکر می‌کردم که شوهرم دیگر فکر ازدواج به سرش نمی‌زند تا اینکه مدتی گذشت و خبر ازدواج مجدد او به گوشم رسید. با شنیدن این خبر شوکه شدم و همین موجب شد تا تصمیم بگیرم که راز او را فاش کنم.

پایان 3سال فرار

به‌دنبال اظهارات زن جوان و انجام تحقیقات از سوی تیم جنایی شهریار مشخص شد، متهم به قتل پس از گذشت 3سال فرار دستگیر شد و به قتل دوستش اقرار کرد. وی درباره انگیزه‌اش گفت: مهدی دوستم بود و متوجه شدم که با مردی دچار اختلاف شده است. روز حادثه به همراه مهدی به سراغ دوستش رفتیم و او را سوار ماشین کردیم. بعد از شهر خارج شدیم و‌ مهدی در مقابل باغ متروکه‌ای توقف کرد و به بهانه‌ای دوستش را داخل باغ کشاند و او را به قتل رساند. زمانی‌که برگشت لباسش خونی بود و گفت کارش را تمام کردم. من آن روز شاهد یک جنایت بودم و بعد از آن لحظه‌ای خوابم نبرد به همین دلیل تصمیم گرفتم ماجرای این جنایت را به پلیس لو بدهم اما مهدی وقتی متوجه این موضوع شد تهدیدم کرد و گفت اگر به پلیس خبر بدهم زندگیم را نابود می‌کند.

من هم برای اینکه سرنوشتم مانند مقتول اول نشود، پیش دستی کردم و نقشه قتل او را کشیدم.

وی ادامه داد: روز حادثه او را به خانه‌ام دعوت کردم و در فرصتی مناسب وی را به قتل رساندم. در آن زمان خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردم در حال ساخت بود و ‌2چاه برای خانه کنده بودند که من جسد را داخل یکی از چاه‌ها انداختم و روی آن را پوشاندم.

متهم به قتل پس از بازسازی صحنه روانه زندان شد و پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. در آن زمان اولیای دم خواستار قصاص قاتل شدند و پس از پایان جلسه، قضات حکم قصاص قاتل را صادر کردند. این حکم به تأیید قضات دیوان‌عالی کشور هم رسید و حتی قاتل پای چوبه دار رفت که اولیای دم به او مهلت دادند. با این حال تا سال‌ها پس از این ماجرا، خبری از اولیای دم نشد. مرد محکوم به قصاص که همچنان بلاتکلیف در زندان بود، توبه نامه نوشته و درخواست کرد تا تکلیفش را بعد از 10سال مشخص کنند. در این شرایط واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران رایزنی‌های خود را برای جلب رضایت از اولیای دم آغاز کرده‌اند تا چنانچه آنها از قصاص گذشت کنند، مرد زندانی بعد از 10سال حبس آزاد شود.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر