حادثه 24 - زبان روزه بودند که زن پیشنهاد داد برای کمک به همسرش با او راهی بیابان شوند تا شاید قبل از افطار بتوانند علوفه مورد نیاز گوسفندهایشان را از دل بیابان جمعآوری کنند. از طرفی بچههای خود و برادرشوهرش را نیز نمیتوانستند در خانه رها کنند، چراکه بهدلیل کوچک بودن آنها هر لحظه ممکن بود کاری دست خودشان بدهند. پس 5 فرزند کوچک را حوالی قبرستان روستای احمدآباد آستانه، کنار پل راهآهن و زیر درختهای گردو گذاشته و دل به بیابان زدند بیآنکه بدانند قرار است چه اتفاق شومی برایشان رخ دهد.
چند ساعتی میگذرد و بچهها کنار جوی آب کشاورزی شروع به بازی میکنند و خورشید نیز پایین و پایینتر میرود که 400 متر آن طرف تر، متین 5 ساله پسر الیاس قربی که همراه پدرش برای چرای دام به صحرا رفته است، تشنه میشود و اصرار پشت اصرار به پدرش که باید برای من آب بیاوری. اما الیاس ابتدا امتناع میکند و میگوید «اگر صبر کنی بزودی به خانه خواهیم رفت» اما متین از کوره در رفته و با آن سن کم، گریهکنان به سمت پدر سنگ پرت میکند که حتماً همین الان باید برای من آب بیاوری!
الیاس سوار ماشین شده و راهی استخر موتور آب میشود تا از سر چشمه برای فرزندش آب بیاورد اما تلخترین صحنه عمرش را مشاهده میکند. 4 کودک در آب افتاده و دست و پا میزنند. گویا آن کودکان نیز بعد از اینکه تشنه میشوند کنار استخر آب رفته و وقتی یکی از آنها به داخل آب میافتد، بقیه نیز برای کمک وارد آب شده و یک به یک غرق میشوند. جز نوزاد شیرخواره که کنار استخر به یک قفس گیر کرده و به داخل آب سقوط نمیکند.
حال الیاس دو راه بیشتر ندارد؛ یا اینکه با وجود تمام ریسکها دل به آب زده و جان خود را به خطر بیندازد یا اینکه با نیروهای امدادی تماس گرفته و منتظر رسیدن آنها بماند. پس تصمیم سخت را گرفته و بعد از تماس با اورژانس و آتشنشانی، با طنابی که به کمر میبندد به دل استخر میزند. نرگس دختر 7 ساله به زیر آب کشیده شده و غیب میشود اما الیاس هرطور شده 3 پیکر نیمه جان را از آب بیرون میکشد و شروع به احیای آن کودکان میکند. در نهایت و با تلاش توقفناپذیر خود موفق میشود که زندگی دوباره را به 2 کودک بازگرداند اما یکی از آن سه کودک به نام محمد که 8 سالی نیز بیشتر ندارد، جان خود را از دست میدهد.
جستوجو برای پیدا کردن نرگس ادامه پیدا میکند و تنها نیروهای اورژانس در محل بهموقع حضور پیدا میکنند اما آتشنشانی اصلاً پیدایش نمیشود و هلال احمر نیز طبق گفته منابع محلی فقط حضور فیزیکی در محل پیدا کرده که بعد از گذشت مدتی محل را ترک و مردم خود در حالی که ماه به بالای آسمان آمده و هوا تاریک تاریک شده است، سعی در یافتن پیکر نرگس میکنند که در نهایت حدود ساعت 8 و 30 دقیقه جسم بیجان نرگس از آب به وسیله الیاس بیرون آورده میشود.
این دامدار جوان درباره آن روز میگوید: «خواست و اراده خدا بود که لحظه نخست در محل حضور پیدا کردم. یعنی اگر دقایقی دیرتر رسیده بودم شاید آن 2 کودک را نیز نمیتوانستم نجات دهم.»
او ادامه میدهد: «من متولد 70 هستم و یک پسر 5 ساله به نام متین دارم که وقتی بالاسر استخر رسیدم با اینکه خطر جانی خود مرا نیز تهدید میکرد باز تصویر پسرم به ذهنم آمد و دل به آب زدم. حالا تنها حال بدی که هم اکنون نیز دارم، این است که چرا نتوانستم، آن دو کودک دیگر را نجات دهم.»
الیاس با بیان اینکه محرومیتهای روستای ما و دیر رسیدن عوامل امدادی بخصوص نیامدن آتشنشانی در این حادثه شوم تأثیر بسزایی در تلختر شدن آن داشت، اضافه میکند: «با آتشنشانی تربت جام که 15 کیلومتری روستای ماست تماس گرفتیم که آنها گفتند حتماً باید آتشنشانی از مرکز شهرستان خودتان بیاید و به ما مربوط نمیشود. در صورتی که از مرکز شهرستان ما یعنی رشتخوار 45 کیلومتر فاصله بود و طبیعتاً وقتی صحبت از جان یک انسان و کودک میشود نباید این تقسیمات را در نظر بگیرند.»
این چوپان فداکار در پایان خاطرنشان میکند: «اگر 2 بچه نیز نجات پیدا کردند به خاطر احیایی بود که من از اینترنت و برنامهها یاد گرفته بودم. امیدوارم مسئولان فکری به حال وضعیت روستای ما کنند تا دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم.»
متأسفانه در این حادثه تلخ یک دختر و یک پسر جان خود را از دست دادند و دو خانواده رحمان و اسماعیل لطفی عزادار شدند.
آخرین اخبار «حوادث خراسان رضوی» را در صفحه حوادث خراسان رضوی و حوادث مشهد حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.