زمان مطالعه: 4 دقیقه

خط و نشان در اینستاگرام با قتل خاتمه یافت/ قاتل فراری پس از بازگشت از ترکیه دستگیر شد

مرد جوان که در جریان کری‌خوانی اینستاگرامی دست به جنایت زده و به ترکیه گریخته بود، پس از بازگشت به ایران دستگیر شد.
06 بهمن 1401
شناسه : 94126
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/94126
728+
بالا
مرد جوان که در جریان کری‌خوانی اینستاگرامی دست به جنایت زده و به ترکیه گریخته بود، پس از بازگشت به ایران دستگیر شد.

 حادثه 24 -  مرد جوان که در جریان کری‌خوانی اینستاگرامی دست به جنایت زده و به ترکیه گریخته بود، پس از بازگشت به ایران دستگیر شد.

این جنایت بامداد جمعه پانزدهم مهرماه اتفاق افتاد. آن روز گزارش یک تیراندازی مرگبار به قاضی محمدرضا صاحب‌جمعی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که پسری 27ساله با اصابت گلوله سلاح وینچستر به قتل رسیده و 2نفر از دوستان وی نیز زخمی شده‌اند. تیم جنایی برای کشف جزئیات این جنایت به سراغ 2پسری که در این حادثه زخمی و در بیمارستان بستری شده بودند، رفت. یکی از آنها گفت: من و مقتول و دوست دیگرم که در جریان تیراندازی زخمی شده است یک گروه 3 نفره هستیم که تا پیش از این 4 نفر بودیم. نفر چهارم گروه، جوانی به نام سامان است که شب حادثه به سمت ما تیراندازی کرد. وی ادامه داد: اختلاف ما با سامان برمی‌گردد به ماجرای جدایی او از گروه. او خودش را گنده‌لات می‌دانست و اصرار داشت که باید هرچه می‌گوید گوش بدهیم. همین مسائل موجب شد از گروه بیرونش کنیم. از روزی که رابطه ما خدشه دارشد، کری‌خوانی‌های او در اینستاگرام شروع شد. کار به خط و نشان و تهدید کشیده شد تا اینکه شب حادثه من به همراه مقتول و دوست دیگرم برای تفریح به پاتوق‌مان که فضای سبزی بین بزرگراه لشکری و جاده قدیم کرج است، رفتیم. سامان خبر داشت که ما شب‌های جمعه در آنجا دور هم جمع می‌شویم. آن شب سامان درحالی که سوار بر خودروی وانتی بود به آنجا آمد. ناگهان با اسلحه وینچستر به سمت ما تیراندازی کرد و بعد  با همان خودروی وانت فرار کرد و در این حادثه یکی از دوستانم به قتل رسید و من و دوست دیگرم زخمی شدیم. پس از انجام تحقیقات اولیه از مجروحان، دستور بازداشت قاتل صادر شد اما او پس از جنایت، محل زندگیش را ترک کرده و فراری شده بود. در این مدت جست‌وجو برای بازداشت او ادامه داشت تا اینکه سه‌شنبه شب گذشته ماموران گشت پلیس به راننده خودروی پاترولی که رفتارهای مرموزی داشت، مشکوک شدند. با استعلام شماره پلاک خودرو،‌ مشخص شد که ماشین سرقتی است و به این ترتیب فردی که پشت فرمان پاترول بود دستگیر شد. او کسی جز سامان، قاتل تحت تعقیب نبود که 5ماه از فرار او می‌گذشت. او اما پس از دستگیری جنایت را انکار کرد و گفت برای او پاپوش دوخته‌اند. با این حال وی به اتهام مباشرت در قتل عمدی بازداشت شد وتحقیقات از او ادامه دارد.

گفت‌و‌گو

من فقط شبیه قاتل هستم!

متهم به قتل دیروز برای تحقیق به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و با وجود شواهد و مدارکی که نشان می‌داد وی قاتل است، ادعا کرد که عامل جنایت کسی است که شباهت زیادی به او دارد. گفت‌وگو با او را بخوانید.

تصاویردوربین های مداربسته چهره‌ات را هنگام شلیک مرگبار ثبت کرده‌اند و شاهدان هم تایید کردند که کسی جز تو  قاتل نیست؟

من شب حادثه در خانه‌ام بودم. احتمالا قاتل همزادم است که شباهت خیلی زیادی به من دارد. شاهدان هم دروغ می‌گویند. چون می‌خواهند برایم پاپوش درست کنند و مرا قاتل نشان بدهند.

چرا باید تو را قاتل نشان بدهند؟

علتش را نمی‌دادم. احتمالا از قبل با من خصومت شخصی دارند که می‌خواهند مرا قاتل معرفی کنند.

دوستانت می‌گویند که با آنها اختلاف داشتی؟

نه درست نیست. من اصلا مقتول و دوستانش را به خوبی نمی‌شناختم. چند روز قبل از درگیری به پاتوقی رفته بودم که ظاهرا پاتوق مقتول و دوستانش بود. در آنجا آنها مرا تهدید کردند که اگر یکبار دیگر پایم را در پاتوق‌شان بگذارم، مرا می‌کشند. دیگر هرگز به پاتوق‌شان نرفتم تا اینکه شنیدم او فوت شده است.

پس چرا فراری شدی؟

بعد از قتل، یکی از دوستان مقتول با من تماس گرفت و گفت چرا او را کشتی؟ می‌گفت پلیس دنبالت است. من هم ترسیدم و فرار کردم.

کجا فرار کردی؟

رفتم به روستایی در ترکیه. 60میلیون تومان به یک قاچاقچی انسان دادم و 4 روز در راه بودم. در آنجا خانه‌ای اجاره کردم و با پولی که همراهم برده بودم زندگیم را می‌چرخاندم. البته از ترس دستگیری بیشتر وقت ها در خانه بودم و بیرون نمی‌آمدم.

چه شد که تصمیم به برگشت گرفتی؟

خسته شده بودم. از طرفی دلم هم خیلی برای خانواده‌ام تنگ شده بود. به همین دلیل دل را به دریا زدم و به ایران برگشتم به گمان اینکه آب‌ها از آسیاب افتاده است.

چه شد که دست به سرقت ماشین زدی؟

من سرقتی انجام ندادم. ماشین برای دوست صمیمی‌ام بود. 4روز قبل بود که به ایران برگشتم و به دیدن دوست صمیمی‌ام رفتم. او سوئیچ یدکی ماشین‌اش را به من داد و گفت هروقت خواستی بیا ماشین را ببر. در این چند روز یکی دوبار ماشین‌اش را گرفتم و بعد برگرداندم. شب حادثه هم رفتم تا بار دیگر ماشین‌اش را قرض بگیرم اما خانه نبود، من هم ماشین را از پارکینگ برداشتم اما دوستم را درجریان قرار ندادم و او هم به تصور اینکه ماشین‌اش سرقت شده به پلیس گزارش کرده بود.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر