زمان مطالعه: 9 دقیقه

بخشش پسر جوانی که رفیقش را کوه پایین انداخت و به قتل رساند

پسری که صمیمی‌ترین دوستش را در جریان حادثه‌ای هولناک از کوه پایین انداخته و به قتل رسانده بود در شرایطی که طناب دار بر گردنش حلقه بسته بود در آخرین لحظات از سوی اولیای دم مقتول بخشیده شد.
24 آذر 1401
شناسه : 92844
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/92844
317+
بالا
پسری که صمیمی‌ترین دوستش را در جریان حادثه‌ای هولناک از کوه پایین انداخته و به قتل رسانده بود در شرایطی که طناب دار بر گردنش حلقه بسته بود در آخرین لحظات از سوی اولیای دم مقتول بخشیده شد.

حادثه 24 -  پسری که صمیمی‌ترین دوستش را در جریان حادثه‌ای هولناک از کوه پایین انداخته و به قتل رسانده بود در شرایطی که طناب دار بر گردنش حلقه بسته بود در آخرین لحظات از سوی اولیای دم مقتول بخشیده شد.

این جنایت 7سال قبل در کوه‌های اطراف شهرستان حاجی آباد واقع در استان هرمزگان اتفاق افتاد. 2پسر جوان به نام‌های سلمان و بهروز که به‌خاطرکدورت پیش آمده بین‌شان حدود یک‌سال با یکدیگر قهر بودند با وساطت دوستان‌شان با یکدیگر آشتی کردند. بعد از آنکه سلمان و بهروز با یکدیگر آشتی کردند، تصمیم گرفتند برای تفریح به کوه‌های اطراف حاجی آباد بروند. آنها بعد از طی‌کردن مسافتی طولانی بالای کوه رسیدند و مشغول استراحت شدند. آن زمان به‌جز آنها هیچ‌کس در آنجا نبود. آنها که یکسال با هم قهر بودند شروع به صحبت و درددل کردند اما یکباره بهروز از حرف‌های سلمان ناراحت و با او درگیر شد. همینطور که آنها با یکدیگر گلاویز شده بودند بهروز کشان کشان سلمان را به لبه پرتگاه برد و ناگهان او را هل داد و از کوه پایین انداخت. سلمان فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست اما هیچ‌کس نبود که کمکش کند و بهروز نیز شاهد سقوط او از کوه بود.

به‌دنبال جوان گمشده

بهروز که مطمئن بود دوستش بعد از سقوط از کوه جانش را از دست داده، دوان دوان از کوه پایین آمد و به خانه برگشت. آن شب سلمان به خانه برنگشته بود و خانواده‌اش نگرانش شده بودند. او آخرین بار با بهروز دیده شده بود و به همین دلیل خانواده‌اش سراغ بهروز رفتند و سراغ سلمان را گرفتند. او قبول کرد که دو نفری به کوه رفته بودند؛ اما گفت بعد از کوهنوردی به خانه برگشته و از سلمان هم خبری ندارد. آن شب تا صبح نزدیکان سلمان همه جا را برای پیدا کردن او زیر پا گذاشتند اما فایده‌ای نداشت و هیچ‌کس پسر جوان را ندیده بود. در این شرایط گم شدن او به پلیس گزارش شد و خانواده سلمان از مأموران درخواست کمک کردند.

دستگیری مظنون

5روز از ناپدید شدن پسر جوان گذشته بود که مأموران پلیس به این نتیجه رسیدند که ممکن است دوست صمیمی‌اش در مفقود شدن او دست داشته باشد. در این شرایط بود که بهروز بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما ادعا کرد که نمی‌داند دوستش به چه سرنوشتی دچار شده است.

اعتراف به قتل

تحقیقات از پسر جوان ادامه داشت تا اینکه او در اعترافاتی هولناک به قتل دوستش اعتراف کرد. وی گفت:‌ ما دوستان صمیمی و نزدیکی بودیم و از بچگی با یکدیگر بزرگ شدیم. یک‌سال پیش از این حادثه اما با هم قهر کردیم تا اینکه دوباره چند روز پیش از حادثه با هم آشتی کردیم و برای تفریح به کوه رفتیم. آن شب حرف‌های زیادی با یکدیگر زدیم تا اینکه بار دیگر اختلافاتی که از گذشته داشتیم مطرح شد و سلمان من را تهدید کرد که رازی که از قبل بین مان بود و فقط خودمان دو نفر می‌دانستیم را برملا خواهد کرد. وقتی او این حرف‌هارا ‌زد من هم عصبانی شدم و بدون اینکه از قبل نقشه‌ای داشته باشم او را هل دادم و از لبه پرتگاه سقوط کرد.

در دادگاه

به‌دنبال اعترافات متهم، با راهنمایی او جسد مقتول در کوه‌های اطراف حاجی آباد کشف شد و در ادامه متهم صحنه قتل را بازسازی کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده به دادگاه کیفری یک استان هرمزگان فرستاده شد. در جلسه محاکمه، اولیای دم مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار قصاص متهم شدند.

در ادامه متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت:‌ باور کنید که من هیچ نیتی برای کشتن دوستم نداشتم. ما بعد از مدت‌ها تازه با هم آشتی کرده بودیم و دوستان خوبی بودیم. او حرف‌هایی زد که یک لحظه من را عصبانی کرد و باعث شد او را هل بدهم.

با وجود دفاعیات متهم و پشیمانی او قضات دادگاه وارد شور شدند و از آنجا که همه شواهد و مدارک به‌دست آمده علیه متهم بود او را به قصاص محکوم کردند. این رأی مدتی بعد در دیوان عالی کشور نیز تأیید و آماده اجرا شد.

بخشش پای چوبه دار

تأیید حکم قصاص در دیوان عالی کشور، شمارش معکوس برای اجرای حکم را آغاز کرده بود و در این شرایط مسئولان شورای حل اختلاف زندان بندرعباس نیز تلاش های‌شان برای بخشیده شدن پسر جوان از سوی اولیای دم را آغاز کردند. آنها بارها به خانه اولیای دم رفتند و آنها را دعوت به صلح و سازش کردند اما تلاش‌های‌شان بی‌فایده بود و اولیای دم حاضر به گذشت نشدند.

در این شرایط بود که با گذشت حدود 7سال از گشوده شدن پرونده چند روز قبل جوان محکوم به قصاص پای چوبه دار منتقل شد تا مجازات شود. اولیای دم و مسئولان اجرای حکم همگی در زندان حاضر شده بودند و همه‌‌چیز برای اجرای حکم مهیا بود. در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم بار دیگر مسئولان زندان با خانواده مقتول گفت‌وگو و درخواست کردند که قاتل را ببخشند اما آنها قبول نکردند و همچنان برای اجرای حکم پافشاری کردند تا اینکه سرانجام بهروز پای چوبه دار منتقل شد. مسئول اجرای حکم طناب را به گردن او انداخت و فقط لحظه‌ای به اجرای حکم باقی مانده بود که در همین لحظه اولیای دم گفتند قاتل را بخشیده‌اند. به این ترتیب پسر جوان که اشک می‌ریخت پایین کشیده شد و برای زندگی دوباره‌ای که پیدا کرده بود به‌دست و پای پدر و مادر مقتول افتاد و از آنها تشکر کرد.

کاظم شاهرخ نیا، از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس درباره این پرونده به همشهری می‌گوید: جوان محکوم به قصاص در مدتی که زندانی بود نادم و پشیمان شده بود. او در این مدت تلاش کرد تا زندگی سالمی داشته باشد و به همین دلیل مسئولان قضایی استان تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام دادند. او ادامه داد: در این بین علیرضا احمدی منش، دادستان مرکزی هرمزگان و اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس بارها با اولیای دم رایزنی کردند و تلاش های‌شان در آخرین لحظه نتیجه داد و پسر جوان بخشیده شد تا این پرونده پایان خوشی داشته باشد.

آخرین اخبار «حوادث هرمزگان» را در صفحه حوادث هرمزگان و حوادث بندرعباس حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر