حادثه 24 - جوان 20ساله لباس پلیس به تن میکرد و در نقش مأمور مبارزه با سرقت به سراغ طعمههایش میرفت تا دست به اخاذی از آنها بزند اما زیرکی آخرین طعمه باعث دستگیری او شد.
صبح روز گذشته مردی هراسان خود را به کانکس مأموران کلانتری181 وردآورد رساند و گفت فردی در نقش پلیس موبایلش را گرو گرفته و قصد اخاذی از او را دارد. وی در توضیح ماجرا گفت: در حال مکالمه با تلفن همراهم بودم که مردی به سمتم آمد و خودش را مأمور پلیس معرفی کرد. او لباس نظامی به تن داشت و گفت افسر اداره مبارزه با سرقت است و در جریان ردگیری یک سارق گوشی به من رسیده است. او مدعی بود که گوشی من سرقتی است و باید همراه او به اداره پلیس بروم. مرد جوان ادامه داد: هر چه به او گفتم این گوشی را از مغازه معتبری خریدهام و علاوه بر کارتن، فاکتور خرید را هم دارم اما حرفم را قبول نکرد. او گوشی موبایلم را از من گرفت و خواست همراهش به کلانتری بروم. در بین راه به او گفتم تصورت اشتباه است و گوشی من سرقتی نیست. اما او با شمارهای تماس گرفت و تلفنی با فردی صحبت کرد و گفت این شماره سریال را استعلام کن. همه رفتارهایش حرفهای بود و من در ابتدا به او مشکوک نشدم. اما وقتی گفت که اگر همراه او به اداره پلیس بروم، پرونده سرقت برایم تشکیل میشود و به دردسر میافتم، رفته رفته به او شک کردم. این مرد به من گفت که اگر دو ونیم میلیون تومان به او بدهم مرا آزاد میکند و من که مطمئن شده بود وی مأمور قلابی است، گفتم باید به خانه بروم و از آنجا پول بردارم. به این ترتیب او گوشیام را گرو گرفت و خواست تا یک ساعت دیگر با پول برگردم. من هم یک راست به اداره پلیس آمدم تا موضوع را گزارش کنم. با اظهارات مرد جوان، مأموران کلانتری وردآورد راهی محل قرار شدند و پلیس قلابی را که در آنجا منتظر بود، دستگیر کردند. او که 20سال بیشتر ندارد در بازجوییها به سرقت و اخاذیهای سریالی در نقش مأمور اعتراف کرد و مدعی شد با این شگرد از چندین نفر اخاذی کرده است. وی به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی شاکیان احتمالی ادامه دارد.
گفتوگو
پول نزول بدبختم کرد
متهم میگوید نخستین بار است که دست به خلاف زده و دستگیر شده است. او مدعی است همیشه آرزویش این بوده که پلیس شود اما پولی که نزول گرفته بود، زندگیاش را نابود کرد.
چرا از مردم اخاذی میکردی؟
از روی ناچاری. باور کنید من خلافکار نیستم و ناچار شدم دست به خلاف بزنم. بدبختیهایم از روزی شروع شد که خواهرم به یک بیماری ناعلاج دچار شد و من مجبور شدم برای تامین هزینههای درمان او 13میلیون تومان پول نزول بگیرم اما نتوانستم این پول را پس بدهم و بدبخت شدم. ظرف مدتی مبلغش دو برابر شد و مردی که پول را به من داده بود تهدید کرد که اگر آن را پس ندهم، سفتههایم را به اجرا میگذارد و من به زندان میافتادم. راهی نداشتم جز انتخاب یک راه اشتباه.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
هم سرقت میکردم و هم اخاذی. لباس پلیس میپوشیدم و در خیابانهای خلوت پرسه میزدم. بهمحض دیدن سوژهای که در حال صحبت با موبایلش بود به سمتش میرفتم. بهویژه افرادی که موبایل گرانقیمت داشتند. به سوژهام میگفتم مأمور هستم و گوشیاش سرقتی است. بعد او را میترساندم و درنهایت با این ترفند یا گوشیاش را سرقت یا اینکه از او اخاذی میکردم. البته نتوانستم گوشیهای سرقتی را بفروشم چون من خلافکار نیستم که بتوانم به راحتی گوشی سرقتی بدون جعبه را بفروشم.
اگر سابقهدار نیستی، این نقشه چطور به ذهنت خطور کرد؟
اولا که من عاشق این بودم که روزی پلیس شوم اما قسمت نشد که به آرزویم برسم چون عاشق هیجان این کار بودم، دوما یک روز که در فضای مجازی میچرخیدم یک کلیپ خارجی دیدم؛ در آن مردی خودش را مأمور معرفی کرده و با این شیوه سرقت و اخاذی میکرد. آنجا بود که تصمیم گرفتم من هم با این شگرد سرقت کنم به گمان اینکه سوژه هایم هرگز شکایت نخواهند کرد.تصور میکردم که هرگز گیر نمیافتم اما تصورم اشتباه بود. من تا به حال پایم به اداره پلیس باز نشده است. حالا که دستگیر شدهام بهشدت پشیمانم چون از زندگی پشت میلههای زندان وحشت دارم. اصلا بهخاطر اینکه فرد طلبکار سفتههایم را به اجرا نگذارد و من زندانی نشوم، دست به این کار زدم اما اشتباه کردم.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.