حادثه 24 - کمسن و سالترین سارقی که در عملیات پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، میلاد 17ساله است. با وجود سن کمی که دارد، چند مرتبه به جرم سرقت دستگیر و در کانون اصلاح و تربیت زندانی شده است. او در گفتوگویی توصیههایی را مطرح میکند تا مردم با رعایت آنها در دام موبایلقاپها گرفتار نشوند.
مردم باید چه کار کنند که به دام شماها گرفتار نشوند؟
توصیهام این است که هرگز گوشی را در خیابان یا کوچه در دستشان نگیرند و شروع به صحبت با موبایل نکنند. حتما باید از هندزفری استفاده کنند تا کار ما کساد شود. نکته دیگر این است که هنگام حرف زدن با موبایل شیشه ماشینهایشان را پایین نیاورند و برای رعایت ایمنی کامل درهای ماشین قفل باشد. اگر این مواردی که گفتم را رعایت کنند، هرگز سوژه دزدان موبایلقاپ نخواهند شد.
چطور با این سن و سال کم چند مرتبه دستگیر شدهای؟
همهچیز از شبی شروع شد که دوستم ترک موتور من نشست و شروع کردیم به موتورسواری و ویراژ دادن در خیابانها. ابتدا قصدمان اجرای حرکات نمایشی و کورس گذاشتن با ماشین و موتورها بود.چون من جنون سرعت دارم و عاشق موتورسواری هستم. عشقم این است که پشت موتور بنشینم و در خیابانها دور دور کنم و با ماشین و موتورهای دیگر کورس بگذارم. آن شب هنگام دور دور دوستم ناگهان موبایل زنی جوان را که در حال صحبت با گوشیاش بود، قاپید و از من خواست فرار کنم. من هم در یک چشمبرهم زدن از محل سرقت دور شدم. دوستم از دست فرمان من شوکه شده بود. آنقدر زیر پایم نشست که قبول کردم با او راهی سرقت شوم.
از چندسالگی سرقت را شروع کردی؟
وقتی 14، 15ساله بودم؛ البته در اولین دزدی دستگیر شدم. راستش من آدم خیلی بدشانسیام و یکی دو بار در همان شب اول سرقت دستگیر شدهام. شاید دلیلش این است که دلم به حال مالباختهها میسوزد. چون می دانم بعضیها با قرض و وام گوشی میخرند و دزدی از آنها باعث میشود دچار عذاب وجدان شوم. شاید آن مواقع خدا هم نمیخواسته که من به سرقتهایم ادامه دهم و بیشتر در این نکبت غرق شوم و برای همین در همان اولین سرقت دستگیر شده بودم.
باندتان چند نفره است؟
گاهی 2نفره میرویم و گاهی 4نفره. البته من اغلب نقش راکب موتور را بازی میکنم و همدستانم ترک موتور مینشینند و در یک چشم برهم زدن گوشی مدل بالا را میقاپیدیم.
فقط گوشی مدل بالا سرقت میکردید؟
فقط مدل بالا. اصلا بهخاطر یک گوشی مدل پایین ریسک نمیکردیم. آخرین مدل گوشیهای برندهای مختلف را سرقت میکردیم و به مالخران میفروختیم.
انگیزهتان چه بود؟
خب مشخص است دیگر، انگیزه ما جز پول چه چیز دیگری میتواند باشد؟ نیاز شدید به پول داشتیم؛ برای تامین هزینه زندگی و موادمخدرمان. ما معتاد به شیشه و هروئین هستیم. از سوی دیگر بعضیها را میدیدم که دندانهایشان را لمینت میکنند، ماشین مدل بالا میخرند و همه این پولها را از راه دزدی بهدست میآورند. همین موجب شد تا من هم بهخاطر پول وسوسه سرقت به جانم بیفتد.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.