زمان مطالعه: 10 دقیقه

خوردن کله‌پاچه 3میلیارد تومان آب خورد

سرکرده باند سرقت از خودروها ‌زنی جوان و سابقه‌دار بود که برای اجرای نقشه‌هایش 3 سارق حرفه‌ای استخدام کرده بود.
04 آبان 1401
شناسه : 91255
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/91255
531+
بالا
سرکرده باند سرقت از خودروها ‌زنی جوان و سابقه‌دار بود که برای اجرای نقشه‌هایش 3 سارق حرفه‌ای استخدام کرده بود.

حادثه 24 -  سرکرده باند سرقت از خودروها ‌زنی جوان و سابقه‌دار بود که برای اجرای نقشه‌هایش 3 سارق حرفه‌ای استخدام کرده بود. سارقان با پرسه زدن در مقابل رستوران‌ها و تالارها، شیشه خودروهای مدل بالا را می‌شکستند و هر آنچه داخلش بود را سرقت می‌کردند. آنها تنها در یکی از سرقت‌هایشان با سرقت از ماشینی که مقابل کله‌پزی پارک بود، 3میلیارد تومان پول و طلا به جیب زدند.

تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی تهران برای دستگیری این باند از چند ماه قبل شروع شد؛ از زمانی که گزارش‌های متعددی درباره سرقت از ماشین‌های مدل‌بالا در مقابل تالارها و رستوران‌ها در اختیار پلیس قرار گرفت. بررسی اظهارات مالباخته‌ها نشان می‌داد که سارقان با شناسایی خودروهای مدل بالایی که در این محل‌ها پارک شده بود، شیشه ماشین را شکسته و در چشم بر هم زدنی، همه اموال باارزش داخل آن را سرقت می‌کردند. آنها فقط در یک شب با حضور در مقابل یک تالار عروسی به بیش از 10 خودرو دستبرد زده بودند.

سرقت 3 میلیاردی

اما مهم ترین سرقتی که این باند انجام داده بودند، در مقابل یک کله‌پزی رقم خورده بود. به گونه‌ای که مالباخته وقتی متوجه سرقت شده بود از حال رفته و چند ساعت در بیمارستان بستری بود. او به ماموران گفت: من و شوهرم ساکن یکی از شهرهای مرکزی هستیم. روز حادثه راهی پایتخت شدیم که ماشین بخریم. با فروشنده در یکی از خیابان‌ها قرار گذاشته بودیم و صبح زود که به تهران رسیدیم برای صرف صبحانه به یک طباخی در حوالی تجریش رفتیم. این درحالی بود که 500 میلیون تومان پول نقد به همراه تمام طلا و جواهراتم که ارزش آن 2 میلیارد و 500 میلیون تومان بود، ‌داخل ماشین بود.  با فروشنده توافق کرده بودیم که در ازای پول و طلاها ماشینش را بخریم اما بعد از خوردن صبحانه وقتی از کله‌پزی خارج شدیم صحنه هولناکی را دیدیم. شیشه ماشین‌مان شکسته شده و کیفی که همه پول‌ها و طلاهایم داخل آن بود سرقت شده بود. با دیدن این صحنه از هوش رفتم و وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم.

شاکی ادامه داد: پس از این سرقت، دزدان با من تماس گرفتند و درخواست 10 میلیون تومان کردند تا مدارکی که داخل کیفم بود را تحویلم بدهند. هرچه به آنها التماس کردم پولم را برگردانند و مژدگانی بگیرند، توجهی نکردند. من هم ناچار شدم پول را به حسابشان واریز کنم تا مدارکم را با پیک موتوری برایم بفرستند.  کارآگاهان اداره بیستم پلیس آگاهی تهران که به صورت ویژه رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار داده بودند، در بررسی‌ها متوجه شدند که اعضای این باند 3مرد هستند که معمولا یک زن نیز آنها را همراهی می‌کرد. با خودروهای سمند، ‌پژو و یا موتور که پلاک‌هایشان سرقتی بود نقشه‌شان را عملی می‌کردند. آنها در برخی موارد، پس از سرقت با مالباخته تماس می‌گرفتند و به بهانه تحویل مدارک دست به اخاذی می‌زدند.  سرهنگ کارآگاهان، علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به دستگیری این باند به همشهری گفت: کارآگاهان در بررسی‌های تخصصی اعضای این گروه را که 3مرد و یک زن بودند شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه آنها را دستگیر کردند. زن جوان سرکرده این باند بود و در بازرسی مخفیگاه آنها، مقدار زیادی از اموال مسروقه کشف شد. به گفته سرهنگ گودرزی، متهمان دستگیر شده در اختیار کارآگاهان اداره بیستم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

گپ

گفت‌و‌گو با متهم

نوید 25 ساله است و با وجود سن کمی که دارد، 2 مرتبه زندان را تجربه کرده است. او آخرین بار چند شب پیش از آغاز سال 1401 از زندان آزاد شد و می‌گوید پس از آشنایی با زنی به نام بیتا، سرقت‌های خود را از سرگرفت. نوید مدعی است که چون نمی‌توانست به این زن «نه» بگوید، سرقت‌هایش را از سر گرفته است. گفت‌وگو با این سارق جوان را بخوانید.

چرا نمی‌توانستی به بیتا نه بگویی؟

خودم هم علتش را نمی دانم. شاید چون عاشقش شده بودم. شاید هم به خاطر اعتیادم به مواد بود. آخر من بعد از آشنایی با بیتا معتاد به شیشه شدم و از آن پس سرقت‌های سریالی را شروع کردم.

کی با بیتا آشنا شدی؟

چند روز قبل از عید بود که از زندان آزاد شدم. یک روز با ماشینم مسافرکشی می‌کردم که بیتا سوار شد. در بین راه سر صحبت را باز کرد و پس از آن ارتباط ما ادامه‌دار و پایم به این پرونده سرقت باز شد.

یعنی چند روز بعد از آزادی دوباره رفتی سراغ سرقت؟

بله از عید تا همین چند روز قبل که دستگیر شدم.

در این مدت چند مورد سرقت انجام دادید؟

حدود 500 مورد.

همه سرقت‌ها را در تهران انجام دادید؟

نه تعدادی از آنها در خارج از تهران بود. به عنوان نمونه یک بار که با بیتا رفته بودیم سفر، در بین راه در جاده چالوس از هر ماشین مدل بالایی که می‌دیدیم کنار جاده پارک است و صاحبان شان به رستوران یا کنار رودخانه رفته‌اند سرقت می‌کردیم.

اما فقط به سرقت بسنده نمی‌کردید و دست به اخاذی هم می‌زدید؟

همه این کارها را با دستور بیتا انجام می‌دادم. او می گفت با صاحبان ماشین‌ها تماس بگیر و برای برگردان مدارک پول بگیر. البته اگر شماره‌ای از آنها در مدارکشان پیدا می‌کردیم نقشه دوم عملی می‌شد در غیر این صورت اخاذی منتفی بود.

از هر نفر چقدر اخاذی می‌کردید؟

از 7 میلیون تومان تا 20 میلیون تومان.

یکی از شاکیان که از شما شکایت کرده، ظاهرا یک پزشک زیبایی بوده که از او اخاذی هم کرده‌اید. درست است؟

همه اطلاعات پرونده مرا می دانید! ماشین آقای دکتر سراتو بود که در خیابان سی‌تیر پارک کرده بود. من هم آن روز با بیتا در حال پرسه زنی در خیابان ها بودیم که بیتا گفت برو از این ماشین سرقت کن. من هم رفتم و با تجهیزاتی که داشتم شیشه را شکستم و کیف مدارک به همراه پول و وسایل پزشکی اش را سرقت کردم. بعد بیتا از من خواست به او زنگ بزنم و درخواست 10 میلیون پول کنم. آقای دکتر هم پول را به کارت خودش که نزد من بود واریز کرد، رمزش را به ما گفت، ‌ما حسابش را خالی کردیم و بعد مدارک را با پیک برایش فرستادیم.

2 نفر دیگری که با شما همکاری می‌کردند چه نقشی داشتند؟

معمولا من و بیتا دو نفری سرقت می‌کردیم. البته 2 پسر دیگر هم با بیتا کار می‌کردند. آنها با دستور بیتا دست به سرقت می زدند. مثلا همین کیف های زنانه‌ای که روی میز چیده شده را می بینید (اشاره به لوازم سرقتی که روی میز اداره آگاهی تهران چیده شده است) این ها متعلق به بیتاست. من کیف زنانه می‌خواهم چه کار؟ فکر می‌کنم 2 پسر دیگر با دستور بیتا کیف‌قاپی می‌کردند و بیتا هم از کیف‌ها استفاده می‌کرد. همانطور که من گاهی از لوازم مسروقه مانند کفش های مارک‌دار استفاده می‌کردم و یا با پول سرقتی برای خودم لباس و کفش مارک‌دار می‌خریدم. البته زاپاس ماشین هم از صندوق عقب سرقت می‌کردم، ‌این را یادم رفت بگویم.

درباره بزرگ ترین سرقت‌تان بگو. همانی که 3میلیارد پول و طلا به جیب زدید؟

من نمی دانم شاکی درست می گوید یا نه. معمولا بعد از سرقت اموال را تحویل بیتا می دادم و او تقسیم شان می کرد. بیتا مسئول فروش طلاها هم بود. من اصلا خبر نداشتم که در آن سرقت این همه طلا گیرمان آمده بود.

برویم سراغ پرونده قبلیت، چند سال در زندان بودی؟

به جرم سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر شدم و 2سالی حبس کشیدم. در آن سرقت‌ها هم با دستور زنی به نام عاطفه سرقت می‌کردم! می‌بینید، هر بار یک زن مرا اغفال می‌کرد و من از خودم اراده‌ای نداشتم!

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر