حادثه 24 - مردی جوان 6سال پیش در درگیری با مرد همسایه به قتل رسید و با رضایت خانوادهاش اعضای بدن او به بیماران نیازمند، زندگی بخشید اما این پایان گذشت اولیای دم نبود. چرا که آنها با گذشت سالها از جنایت بار دیگر تصمیم بزرگی گرفتند و این بار قاتل عزیزشان را بخشیدند تا به او فرصت زندگی دوباره بدهند.
نخستین برگ این پرونده شانزدهم دیماه 94ورق خورد. آن روز گزارش یک درگیری خونین به کلانتری 161ابوذر اعلام شد و مأموران در محل حادثه حضور یافتند.
تحقیقات نشان میداد که قربانی، جوان 32سالهای بوده که در درگیری از ناحیه سر بهشدت مصدوم شده است. پسر مصدوم به بیمارستان انتقال یافت اما پزشکان اعلام کردند که وی دچار مرگ مغزی شده است و این یعنی امیدی به بازگشت او به زندگی نیست.
در این شرایط بود که خانواده مقتول تصمیم بزرگی گرفتند و پای برگه اهدای عضو را امضا کردند تا اعضای بدن مقتول به چند بیمار نیازمند زندگی ببخشد. از سوی دیگر پرونده این جنایت پیش روی بازپرس جنایی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری قاتل آغاز شد. بررسیها حکایت از این داشت که عامل جنایت مردی 45ساله و بنگاهدار است. تحقیق از شاهدان نشان میداد که قاتل و مقتول با یکدیگر همسایه بودند و درگیری بهدلیل مسئلهای پیشپاافتاده و عجیب رخ داده است.
بهگفته شاهدان، قربانی از پنجره مقداری از تفاله چای را بیرون ریخته و همین باعث درگیری میان 2مرد همسایه شده بود؛ دعوایی که فرجام خونینی داشت و به مرگ یکی از آنها ختم شد.
در ادامه عامل جنایت با دستور قاضی دستگیر شد. او درباره حادثه گفت: مقتول در ساختمان بالای مغازهام سکونت داشت و معمولا تفالههای چایش را از پنجره به بیرون میریخت. بارها به او و برادرش اعتراض کرده بودم تا این کار را انجام ندهند اما توجهی نمیکردند. وی ادامه داد:غروب روز حادثه مقابل مغازهام ایستاده بودم که ناگهان احساس کردم چیزی روی سرم افتاد. بالا را که نگاه کردم مرد همسایه را دیدم. او با وجود اینکه من در آنجا ایستاده بودم، تفالههای چای خود را به پایین ریخت و لباس مرا کثیف کرد. حتی بخشی از تفالهها روی موتورم ریخت و همین باعث عصبانیت من شد تا جایی که بهکار او اعتراض کردم. مرد همسایه اما به جای عذرخواهی با لحن بدی با من صحبت کرد و به من ناسزا گفت. با هم درگیر شدیم بهطوری که او دقایقی بعد از خانهاش بیرون آمد. وی ادامه داد: مرد جوان به خیابان که آمد درگیری ما همچنان ادامه داشت.
پس از آن به داخل مغازه رفت و یک صندلی برداشت و میخواست هر طور شده با صندلی به من ضربه بزند. من هم از داخل مغازهام یک چوب بیسبال برداشتم و به سمت او حملهور شدم. با همان چوب بیسبال ضربهای به سرش زدم که نقش بر زمین شد. مردم پلیس و اورژانس را خبر کردند. اصلا تصور نمیکردم که همین یک ضربه به قیمت جانش تمام شود. او توسط اورژانس به بیمارستان انتقال یافت و بعد از چند ساعت شنیدم که دچار مرگ مغزی شده و جانش را از دست داده است. من خیلی پشیمانم و اصلا قصد گرفتن جان مقتول را نداشتم. متهم به قتل پس از مدتی در شعبه چهارم دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. طولی نکشید که قضات دیوان عالی کشور مهر تأیید بر حکم قصاص وی زدند و عامل این جنایت در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. درحالیکه شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص قاتل شروع شده بود تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران تلاش خود را برای جلب رضایت از اولیای دم شروع کردند. آنها که اصرار بر قصاص قاتل داشتند وقتی شنیدند رفتارهای او در زندان تغییر کرده و همه از رفتارهای او راضی هستند، تصمیم بزرگی گرفتند و قاتل را بهخاطر رضای خدا و با تعیین شرطی بخشیدند. شرط آنها این بود که خانواده قاتل از آن محل بروند و عامل جنایت نیز پس از آزادی هرگز پایش را در آن محل نگذارد. به این ترتیب با بخشش اولیای دم، قاتلی که در یک قدمی مرگ بود، به زندگی بازگشت و قرار است بهزودی از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.