حادثه 24 - زنی که پیش از این 3پسرش را در حوادث مختلفی از دست داده است؛ وقتی پسر 4سالهاش در حادثهای تلخ در استخر غرق شد، اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کرد.
این زن که همراه فرزندانش زندگی میکند از مدتی قبل همراه آنها بهعنوان سرایدار در باغی واقع در صفادشت کرج زندگی میکرد. شوهرش از مدتها قبل از او جدا و دچار سرنوشت نامعلومی شده بود و در این شرایط او همراه با 2 دختر و 2 پسرش در این باغ ساکن بود.
چند روز قبل درحالیکه پسر بزرگ خانواده برای خرید بیرون رفته بود و مادر آشپزی میکرد پسر 4ساله خانواده به نام علیرضا و خواهر خردسالش در باغ مشغول بازی شدند. آنها کنار استخری که آنجا بود بازی میکردند که یک لحظه مادر دختربچه را صدا کرد تا کمکش کند. در این شرایط بود که علیرضا در باغ تنها ماند.
چند دقیقه گذشت تا اینکه دختر کوچولو دوباره به باغ برگشت اما برادرش آنجا نبود. او دوباره سراغ مادرش رفت و گفت علیرضا در باغ نیست. مادر ابتدا به گمان اینکه پسرش در گوشهای از باغ مشغول بازی شده، به حرف دختربچه اهمیتی نداد اما ناگهان دلشوره عجیبی به جانش افتاد و دوان دوان خودش را به باغ رساند. او هیچ اثری از علیرضا پیدا نکرد تا اینکه وقتی به نزدیکی استخر رسید دمپاییهای پسرش را در آنجا دید. وقتی او کمی جلو رفت، یکی از هولناکترین صحنههای زندگیاش را به چشم دید. پسر 4ساله بیحرکت داخل استخر افتاده و روی آب بود. او با عجله پسربچه را از آب بیرون کشید و با داد و فریاد از همسایهها کمک خواست. وی همزمان با پسر بزرگترش تماس گرفت و از او خواست زودتر خودش را به خانه برساند. آنها چند دقیقه بعد پسربچه را به مرکز درمانی منتقل کردند اما در همان معاینههای اولیه معلوم شد که کار از کار گذشته و علیرضا دچار مرگ مغزی شده است.
چهارمین مصیبت
باور آنچه اتفاق افتاده برای اعضای این خانواده، بهخصوص مادر سخت بود. وقتی او در بیمارستان بود ناخودآگاه به یاد 3داغ بزرگی که پیش از این در زندگیاش دیده بود افتاد. نخستین مصیبت چند سال قبل، زمانی اتفاق افتاد که پسر 18سالهاش به نام جواد در جریان تصادف با یک خودروی پژو جانش را از دست داد. مدتی بعد حادثه دیگری او را باز هم عزادار کرد. درحالیکه 2 پسر دیگر این زن به نامهای عباس و روحالله سوار موتورسیکلت بودند تصادف کردند و با وجود انتقال آنها به بیمارستان جانشان را از دست دادند تا این زن در مدت کوتاهی 3پسرش را از دست دهد. حالا اما با مرگ علیرضا او برای چهارمین مرتبه داغدار شده بود و این بار باید تصمیم مهمی میگرفت.
تصمیم بزرگ
اعضای تیم فراهم آوری اعضای پیوندی که از مرگ مغزی علیرضا مطمئن شده بودند با مادرش صحبت کردند تا او را برای اهدای اعضای بدنش به بیماران نیازمند راضی کنند. او بیتابی میکرد و حال خوبی نداشت. با اینکه فرزندانش راضی به این کار بودند اما مادر حاضر به امضا کردن رضایتنامه نمیشد.
هاشم، پسر 20ساله این خانواده درباره این تصمیم بزرگ میگوید: مادرم حق داشت. این چهارمین فرزندی بود که از دست میداد و به لحاظ روحی در شرایط سختی قرار داشت. چند سال قبل 3برادرم در 2 حادثه جداگانه جانشان را از دست داده بودند و حالا برای او از دست دادن علیرضا نیز سخت بود. او ادامه میدهد: وقتی ما اوضاع مادرمان را دیدیم او را تنها گذاشتیم تا خودش تصمیم بگیرد. او یک ساعت تنها بود تا اینکه سرانجام گفت: حاضر است اعضای بدن علیرضا اهدا شود. مادرم گفت قسمت ما این بوده و راضی به رضای خدا هستم. اگر با این کار بشود چند بیمار را نجات داد و دل خانوادههایشان را شاد کرد حتما این کار را انجام میدهم و همان موقع رضایتنامه را امضا کرد.
برادر این بیمار مرگ مغزی در ادامه میگوید: بعد از انجام کارهای قانونی، پیکر برادرم از کرج به بیمارستان سینا منتقل شد و در آنجا کلیهها و کبد او جداسازی شد تا به بیماران نیازمند اهدا شود. حالا با اینکه فوت برادر ما را عزادار کرده اما خوشحالیم که چند بیمار نیازمند از مرگ نجات پیدا کردهاند.
آخرین اخبار «حوادث البرز» را در صفحه حوادث البرز و حوادث کرج حادثه 24 بخوانید.