زمان مطالعه: 5 دقیقه

پدر 62 ساله نجات‌بخش بیماری نیازمند شد

به ما گفتند که پدرم دچار مرگ مغزی شده و ارگان‌های بدنش یکی پس از دیگری از کار می‌افتد. ما هم برای آرامش روح پدرمان و کمک به بیماران نیازمند اعضای بدن او را اهدا کردیم.» این بخشی از حرف‌های دخترِ مردی است که در جریان یک سانحه رانندگی دچار مصدومیت شدید و در نهایت مرگ مغزی شد تا اعضای بدن او با رضایت خانواده‌اش به بیماران نیازمند اهدا شود.
13 تیر 1401
شناسه : 88125
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/88125
305+
بالا
به ما گفتند که پدرم دچار مرگ مغزی شده و ارگان‌های بدنش یکی پس از دیگری از کار می‌افتد. ما هم برای آرامش روح پدرمان و کمک به بیماران نیازمند اعضای بدن او را اهدا کردیم.» این بخشی از حرف‌های دخترِ مردی است که در جریان یک سانحه رانندگی دچار مصدومیت شدید و در نهایت مرگ مغزی شد تا اعضای بدن او با رضایت خانواده‌اش به بیماران نیازمند اهدا شود.

حادثه 24 -  به ما گفتند که پدرم دچار مرگ مغزی شده و ارگان‌های بدنش یکی پس از دیگری از کار می‌افتد. ما هم برای آرامش روح پدرمان و کمک به بیماران نیازمند اعضای بدن او را اهدا کردیم.» این بخشی از حرف‌های دخترِ مردی است که در جریان یک سانحه رانندگی دچار مصدومیت شدید و در نهایت مرگ مغزی شد تا اعضای بدن او با رضایت خانواده‌اش به بیماران نیازمند اهدا شود.

این مرد 62ساله که محمدعلی مولائی‌نژاد نام داشت، شامگاه سوم اردیبهشت‌ماه امسال در حالی ‌که سوار بر خودروی خود از بزرگراه آزادگان عبور می‌کرد، بنزین تمام کرد. او خودرو را در کنار بزرگراه متوقف کرد و چون کاری از دستش ساخته نبود با یکی از اقوامش تماس گرفت و از او کمک خواست تا برایش بنزین بیاورد. چند دقیقه از این تماس گذشته بود که بنزین رسید و مرد میانسال سراغ او رفت تا ظرف بنزین را تحویل بگیرد؛ اما درست در همان لحظه بود که یک خودروی پراید وانت که سرعت زیادی داشت از راه رسید و با شدت زیادی با این مرد برخورد کرد. هرچند راننده پراید توقف کوتاهی کرد اما وقتی متوجه شد عابری که با او تصادف کرده وضعیت خوبی ندارد، پایش را روی پدال گاز گذاشت و از آنجا فرار کرد. سرنشینان چند خودروی عبوری که شاهد این صحنه بودند تلاش کردند به مرد مجروح کمک کنند و همزمان ماجرا را به اورژانس و پلیس گزارش کردند. چند نفر هم در تاریکی شب تلاش کردند شماره پلاک خودروی راننده فراری را یادداشت کنند. در این شرایط بود که این مرد به بیمارستان منتقل شد. او دچار مصدومیت شدیدی شده بود و از همان زمان تلاش برای نجاتش آغاز شد. با وجود اینکه سطح هوشیاری او پایین بود، اما به‌تدریج وضعیتش رو به بهبود رفت و در شرایطی که 2ماه از حادثه می‌گذشت، کادر پزشکی از وضعیت او اعلام رضایت کردند و حتی دستگاه‌های مخصوصی که تا آن روز به او وصل بود نیز جدا شد. وضعیت این مرد پس از 2ماه در حال بهتر شدن بود که یک روز ناگهان دچار ایست قلبی شد. بار دیگر او به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد و پزشکان تلاش کردند او را احیا کنند اما این‌بار وضعیت خطرناک‌تر از قبل بود و بیمار به کما رفت. در شرایطی که تا پیش از این وضعیت هر لحظه امیدوارانه‌تر می‌شد اما حالا همه امیدها کمرنگ شده و وضعیت او هر لحظه رو به وخامت می‌رفت تا اینکه این مرد در کمال ناباوری دچار مرگ مغزی شد.

تصمیم بزرگ

این بیمار در حالی دچار مرگ مغزی شد که خانواده‌اش ساعتی قبل به ملاقاتش رفته بودند و آن شب وقتی آنها تازه به خانه رسیدند از بیمارستان با آنها تماس گرفته شد تا فورا به بیمارستان برگردند. سارا مولائی‌نژاد، دختر این مرد می‌گوید: در این 2ماهی که پدرم در بیمارستان بستری بود ما به ملاقاتش می‌رفتیم و حالش رو به بهبود بود اما نمی‌دانم چطور شد که یکباره دچار ایست قلبی شد. آن روز ما وقتی از بیمارستان به خانه برگشتیم با ما تماس گرفتند و گفتند همگی به بیمارستان برگردیم. من، خواهر، برادر و مادرم سراسیمه به بیمارستان رفتیم و در آنجا به ما گفته شد که پدرم دچار مرگ مغزی شده است و امکان بازگشت به زندگی ندارد. آنها گفتند بهترین کار این است که اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کنیم.

دختر جوان ادامه می‌دهد: پزشکان می‌گفتند که کلیه‌های پدرم از کار افتاده و در یکی دو روز آینده سایر ارگان‌های بدنش نیز به مرور از کار می‌افتد و دیگر حتی زندگی نباتی هم نخواهد داشت. فرصت کوتاه بود و باید تصمیم می‌گرفتیم که اعضای بدن پدرم را اهدا کنیم یا نه. ما قبلا درباره اهدای عضو ماجراهای زیادی شنیده بودیم و آن شب وقتی شرایط پدرم را دیدیم، موافقت کردیم که اعضای بدنش را اهدا کنیم.

فرزند این بیمار مرگ مغزی می‌گوید: پدرم تا پیش از این حادثه سالم بود و هیچ بیماری‌ای نداشت. از دست دادنش برایمان سخت و ناگوار بود، اما اعضای بدن او می‌توانست جان انسان دیگری را نجات دهد. بعد از موافقت ما بود که پیکر پدرم به بیمارستان سینا منتقل شد اما به‌دلیل وخامت وضعیتش قلب او نیز از کار افتاد و فقط کبدش جداسازی شده و به بیماری نیازمند که مدت‌ها در صف دریافت اعضای پیوندی بود اهدا شد.

او درباره وضعیت راننده پرایدی که با پدرش تصادف کرد نیز می‌گوید: آن شب راننده یکی از خودروهای عبوری موفق شده بود شماره پلاک پراید را یادداشت کند. او توسط پلیس شناسایی شده و با شکایتی که ما کرده‌ایم قرار است به‌زودی احضار شود.

آخرین اخبار مثبت و رویدادهای شیرین را در صفحه حادثه پلاس حادثه 24 بخوانید.

ارسال نظر