زمان مطالعه: 4 دقیقه

سرقت نافرجام از طلافروشی خانی آباد توسط 2پسرعمو/ سارقانِ اسلحه به دست در محاصره مردم

پسرعموها با تهیه یک قبضه کلاشنیکف از شهرستان راهی پایتخت شدند تا نقشه سرقت از یک طلافروشی در خانی‌آباد را عملی کنند، اما در آخرین لحظات در محاصره مردم گرفتار شدند و دست به تیراندازی خونین زدند.
12 خرداد 1401
شناسه : 87058
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/87058
558+
بالا
پسرعموها با تهیه یک قبضه کلاشنیکف از شهرستان راهی پایتخت شدند تا نقشه سرقت از یک طلافروشی در خانی‌آباد را عملی کنند، اما در آخرین لحظات در محاصره مردم گرفتار شدند و دست به تیراندازی خونین زدند.

حادثه 24 -  پسرعموها با تهیه یک قبضه کلاشنیکف از شهرستان راهی پایتخت شدند تا نقشه سرقت از یک طلافروشی در خانی‌آباد را عملی کنند، اما در آخرین لحظات در محاصره مردم گرفتار شدند و دست به تیراندازی خونین زدند.

ساعت 21سه‌شنبه، دهم خرداد ماه صاحب یک مغازه طلافروشی در خانی‌آباد قصد بستن مغازه‌اش را داشت که مردی که کلاه کاسکت به سر و ساک ورزشی در دست داشت پشت شیشه ویترین ظاهر شد. مرد مرموز با پتک، ویترین مغازه را شکست و در مقابل چشمان بهت زده طلافروش، طلاهای داخل آن را درون ساک ورزشی‌اش ریخت. این در حالی بود که همدست او که وی نیز کلاه‌کاسکت به سر داشت و اسلحه‌ای در دست، مقابل مغازه ایستاده و با اسلحه شاهدان را تهدید می‌کرد که جلو نیایند. او مدام فریاد می‌زد که اگر کسی جلو بیاید شلیک می‌کند و با کسی شوخی ندارد.

سارق پتک به‌دست درحالی‌که همه طلاهای پشت ویترین را داخل ساکش ریخته بود به سمت موتوری که در نزدیکی طلافروشی پارک بود، رفت و سوار آن شد و دور زد تا همدستش را سوار موتور کرده و با خودش ببرد، اما هرلحظه بر تعداد اهالی محل افزوده می‌شد و راه فرار دزدان مسدود بود. در این شرایط مرد مسلح برای فراری دادن مردم اقدام به تیراندازی کرد که 2 نفر از اهالی محل با شلیک گلوله زخمی شدند، اما بقیه مردم همچنان آنها را محاصره کرده بودند. 2نفر از اهالی تلاش کردند از دو طرف به مرد مسلح نزدیک شده و او را خلع سلاح کنند که در همین هنگام مرد مسلح برای عوض کردن خشاب اسلحه اقدام کرد و آنها با دیدن این صحنه به وی یورش برده و موفق شدند او را دستگیر کنند. از سوی دیگر سارق دوم که سوار بر موتور بود و سعی داشت هر طور شده همدستش را نجات بدهد نیز دستگیر شد و لحظاتی بعد و با حضور پلیس در محل، در بازرسی از ساک ورزشی حدود 6کیلو طلایی که از طلافروشی سرقت شده بود، کشف شد. از سوی دیگر 2 نفر از اهالی که یکی از آنها از ناحیه دست و دیگری از ناحیه پا گلوله خورده بود برای درمان به بیمارستان انتقال یافتند.

سارقان تحت تعقیب

متهمان که با یکدیگر نسبت فامیلی دارند به اداره پلیس منتقل شدند و با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که این نخستین دستبرد آنها به طلافروشی نیست. دزدان مسلح اسفند سال99 نیز با همین شگرد به یک طلافروشی در پرند دستبرد زده و حدود 3کیلو طلا سرقت کرده بودند. سارقان مسلح از همان سال تحت تعقیب پلیس بودند تا اینکه در جریان سرقت روز سه‌شنبه دستگیر شدند. آنها سوابق زیادی در پرونده‌شان دارند و بارها به اتهام سرقت در پایتخت زندان را تجربه کرده‌اند. هر دو متهم دیروز برای انجام تحقیقات بیشتر به شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند و در برابر قاضی مرتضی رسولی به سرقت از طلافروشی خانی‌آباد، تیراندازی به سمت مردم و دستبرد به طلافروشی پرند اقرار کردند. در این شرایط بازپرس پرونده برای آنها اتهام محاربه را تفهیم کرد و بعد از تحقیقات مقدماتی هر دو در اختیار مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

گفت‌وگو

قصد تیراندازی نداشتم

پسرعموهای سارق، اهل پایتخت نیستند و می‌گویند که هر بار از محل زندگیشان که یکی از شهرهای مرکزی است، راهی تهران می‌شدند و پس از سرقت مجددا به شهرستان بازمی‌گشتند. گفت‌وگو با یکی از آنها را که مسلح بود بخوانید.

از چه زمانی نقشه سرقت مسلحانه از طلافروشی را کشیدید؟

حدود 2 هفته قبل. ما اغلب سرقت‌هایمان را در پایتخت انجام می‌دادیم و بعد از دزدی مجددا به شهرمان برمی‌گشتیم.

به‌جز سرقت از طلافروشی، چه سرقت‌هایی انجام می‌دادید؟

سرقت لوازم داخل خودرو و دستبرد به خانه‌ها.

شب‌ها کجا می‌ماندید؟

یا در پارک‌ها می‌خوابیدیم، یا داخل ماشین و یا خانه دوستانمان.

چند مورد سرقت طلافروشی انجام دادید؟

اولین سرقت را 22سال قبل انجام دادم. آن موقع همدستم برادرم بود. با هم به تهران آمدیم و یک طلافروشی را در تهرانپارس شناسایی کردیم. سپس صورت‌هایمان را با نقاب پوشاندیم و با اسلحه به آنجا دستبرد زدیم که مدتی بعد دستگیر شدیم. در دادگاه به 15سال زندان محکوم شدیم که به حکم اعتراض کردیم و بعد رأی شکسته شده و به 7سال حبس تبدیل شد. پس از پایان دوران محکومیتم دیگر سراغ سرقت مسلحانه نرفتم و روی آوردم به سرقت‌های خرد مانند سرقت لوازم خودرو و گاهی هم سرقت از خانه‌ها. اما بعد از سال‌ها تصمیم گرفتم بار دیگر از طلافروشی سرقت کنم. سرقت دوم را اسفند99 با همدستی پسرعمویم انجام دادم که لو نرفتیم. طلاها را فروختیم و پولش را خرج کردیم تا اینکه از مدتی قبل و با توجه به افزایش قیمت طلا تصمیم گرفتیم باز هم به طلافروشی دستبرد بزنیم.

طلافروشی را چطور شناسایی کردید؟

از یک هفته قبل به تهران آمدیم و با رصد طلافروشی‌های جنوب تهران، یک طلافروشی در خانی‌آباد پیدا کردیم به 2 دلیل؛ دلیل اولش این بود که صاحب مغازه یک نفر بود و دلیل دیگر نیز این بود که متوجه شدیم مشتریان کمتری دارد و نسبت به طلافروشی‌های دیگر خلوت‌تر است.

موتور سرقتی بود؟

نه. موتور را از یک افغان خریدیم اما پلاک نداشت تا شناسایی نشویم.

چه شد که تیراندازی کردی؟ فکر نکردی ممکن است جان مردم را به خطر بیندازی؟

من اصلا قصد نداشتم به سمت مردم تیراندازی کنم. درست است که اسلحه داشتم، اما می‌خواستم برای تهدید و ایجاد رعب و وحشت از آن استفاده کنم. تا جایی که به‌خاطر دارم به‌صورت هوایی تیراندازی می‌کردم تا مردم متفرق شوند و من بتوانم فرار کنم. خیلی ترسیده بودم و اصلا قصد آسیب رساندن به کسی را نداشتم.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

ارسال نظر