حادثه 24 - دو جوان که با فروختن مشروب آلوده به متانول باعث مرگ یک کودک 12ساله و دختر دیگری شدهاند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میروند.
این دو جوان که سهیل و سپهر نام دارند، با فروختن مقدار زیادی مشروب آلوده به متانول باعث مسمومیت دو نفر شدند که یکی از آنها دختربچهای 12ساله بود. این پرونده یک سال قبل با شکایت مردی جوان به پلیس به جریان افتاد. او گفت دختر 12سالهاش جانش را از دست داده است.
مرد شاکی توضیح داد: دختر من ریحانه یک دختربچه بود و سنوسالی نداشت. کسی که به او مشروب داده، مسئول مرگ دخترم است. با انتقال جسد ریحانه به پزشکی قانونی، تحقیقات آغاز شد.
مادربزرگ ریحانه به مأموران گفت: پدر و مادر ریحانه از هم جدا شده بودند و من از نوهام مراقبت میکردم. ریحانه هر کاری میخواست انجام بدهد، از من اجازه میگرفت. یک شب قبل از حادثه گفت تولد دوستش روژین است و از من خواست اجازه بدهم به تولد برود. پدرش هم خانه ما بود. من اجازه دادم و او رفت. شب ریحانه زنگ زد و از من خواست اجازه بدهم شب را پیش دوستش بماند. من هم قبول کردم؛ چون روژین و خانوادهاش را بهخوبی میشناختم. فردای آن روز مادر روژین تماس گرفت و گفت که ریحانه بدحال است و او را به بیمارستان بردهاند. وقتی ما به بیمارستان رسیدیم، فهمیدیم ریحانه جانش را از دست داده است. آنجا بود که فهمیدیم ریحانه و خاله روژین به نام حسنا مشروب خورده و هر دو را به بیمارستان آوردهاند. ریحانه از شب قبل در بیمارستان بود و صبح فوت شد؛ اما حسنا هنوز زنده بود و چند ساعت بعد از ریحانه فوت کرد. پزشکان در گزارشی که برای پزشکی قانونی نوشتند، اعلام کردند این دو متوفی با علائم سرگیجه و استفراغ شدید به بیمارستان برده شدند و ساعاتی بعد نیز به کما رفتند و فوت کردند.
وقتی مادر روژین مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: من ریحانه را چند سالی بود که میشناختم. او با مادربزرگش زندگی میکرد؛ بههمینخاطر من خیلی با او مهربان بودم و مثل دختر خودم با او رفتار میکردم. ریحانه خیلی تنها بود. او همه حرفهایش را به من میزد و من مثل یک مادر برایش بودم و به خاطر شرایطی که داشت، به او توجه زیادی میکردم. تولد روژین بود و من دوستانش را به همراه خواهرم به جاده چالوس بردم و بعد هم به خانه برگشتیم؛ اما روژین گفت دوست دارد شب را پیش خواهرم بماند و بعد هم اجازه گرفت که بماند. او به خانه خواهر من رفت و من هم دیگر نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است تا اینکه خواهرم تماس گرفت و کمک خواست و ما هم رفتیم و آنها را به بیمارستان بردیم.
این زن درباره اینکه چرا خواهرش مشروب خورده است، گفت: خواهر من چنین کاری نمیکرد و من هیچ وقت ندیده بودم او مشروب بخورد. من خودم هم تعجب کردم که چنین اتفاقی افتاد. وقتی خواهرم تماس گرفت، من فکر کردم شاید غذایی خورده و مسموم شدهاند. این اولین باری بود که چنین اتفاقی میافتاد؛ اما وقتی به بیمارستان رفتیم، خواهرم به پرستار گفت مشروب خورده است. پلیس با بررسی تلفن همراه ریحانه به شماره تلفن جوانی به نام سهیل رسید و متوجه شد سهیل مشروبفروش غرب تهران است.
سهیل بعد از بازداشت مجبور به اعتراف شد و گفت: من به ریحانه مشروب دادم؛ اما کار من الکل صنعتی نیست و الکل خوراکی میفروشم. او 14 قوطی مشروب از من گرفت. دوستم سپهر آنها را به ریحانه تحویل داد. وقتی سهیل مورد پرسش قرار گرفت که چرا چنین جرمی را مرتکب شده و چرا سن ریحانه را در نظر نگرفته است، گفت: این دختر اصلا مثل یک دختر 12ساله نبود. من فکر میکردم او دختری 18 یا 19ساله است. او جثه درشتی داشت و اصلا لباسپوشیدنش هم مثل یک دختر 12ساله نبود. من متوجه نشدم او کودک است. آن روز من به 25 نفر مشروب فروختم؛ اما هیچکدام شکایتی نکردند. درحالیکه پرونده تشکیل شده و در حال رسیدگی بود، شکایات مشابه دیگری نیز مطرح شد. چند گزارش نیز از بیمارستانهای مختلف نشان داد چند نفر بر اثر مصرف الکل صنعتی دچار آسیب جدی شدهاند.
یکی از این افراد به مأموران گفت: من برای یک میهمانی شبانه مشروب خریده بودم و خیلی هم کم مصرف کردم؛ ولی بعد از خوردن آن دچار آسیب شدید شدم و یک ماه در کما بودم. بعد که به هوش آمدم، دکترها گفتند خیلی شانس آوردی که نمردی. پلیس متوجه شد سرنخ همه این مشروبها به سهیل و سپهر میرسد. پزشکی قانونی نیز بعد از کالبدشکافی و سمشناسی اجساد ریحانه و حسنا اعلام کرد این دو بر اثر مصرف الکل صنعتی دچار پارگی رگ و مرگ شدهاند. با تکمیل تحقیقات پدر و مادر ریحانه و اولیایدم حسنا شکایت خود از دو مرد مشروبفروش را به اتهام قتل مطرح کردند. در نهایت بازپرس با صدور قرار مجرمیت برای دو مرد جوان به اتهام تسبیب در قتل شبهعمد دو متهم را راهی زندان کرد و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.