حادثه 24 - نقشه تبهکار تحت تعقیب چنان حرفهای بود که همه تصور میکردند او مرده است. خانوادهاش برای او مراسم عزاداری و خاکسپاری برگزار کردند، شاکیانش قید طلبشان را زدند و پروندهاش مختومه شد تا اینکه چند روز پیش اتفاق عجیبی رخ داد. اتفاقی که راز سارق مرده را فاش کرد.
چند روز قبل مردی قدم در یکی از کلانتریهای تهران گذاشت و گفت سارق مسلح تحت تعقیبی را که همه تصور میکردند مرده است، زنده است.
وی توضیح داد: من اهل یکی از شهرهای غرب کشور هستم و حدود یک سالی میشود که به تهران نقل مکان کردهام.
در شهر ما مردی به نام مهدی بود که حدود 2 سال و نیم قبل 100میلیون تومان از من قرض گرفت اما آن را پس نداد. مدتی بعد متوجه شدم که او یک مجرم سابقهدار و سرکرده یک باند سرقت مسلحانه بوده که از سوی پلیس دستگیر و زندانی شده است. وقتی فهمیدم که مهدی به زندان افتاده، به سراغ خانوادهاش رفتم که طلبم را بگیرم اما آنها مرا دست به سر کردند. با این حال از مهدی شکایت کردم تا اینکه شنیدم با سپردن قرار وثیقه از زندان مرخصی گرفته است. به سراغش رفتم و او گفت که کار مناسبی پیدا کرده و بهزودی بدهیاش را میپردازد. به حرفش اعتماد کردم اما چند روز بعد که به مقابل خانهاش رفتم و با دیدن اعلامیه فوت او شوکه شدم. روی در و دیوار خانه آنها بنر تسلیت چسبانده بودند و عکس مهدی روی اعلامیهها بود. پس از پرس و جو متوجه شدم که او با یکی از دوستانش به شمال رفته و هنگام شنا غرق شده است. باورکردنی نبود و من تا مدتها خجالت میکشیدم که از خانوادهاش سراغ طلبم را بگیرم اما پس از چند ماه به سراغ برادرش رفتم و موضوع طلب 100میلیونیام را مطرح کردم. اما برادر مهدی به گریه افتاد و گفت تعداد طلبکاران برادرش زیاد و دست برادرش نیز از دنیا کوتاه شده و آنها هم توانایی پرداخت بدهی او را ندارند. برای همین رفته رفته بیخیال پولم شدم.
شاکی میگفت که مدتی پس از این ماجرا به همراه خانوادهاش به تهران نقل مکان کرده و یک روز در یکی از قهوهخانهها و بهصورت اتفاقی مهدی را دیدم که سرگرم قمار است. او وقتی مطمئن شده که متهم فراری زنده است، مخفیانه او را تعقیب کرده تا اینکه آدرس خانه و محل کارش را بهدست آورده و پس از آن نیز تصمیم گرفته پلیس را خبر کند.
مجرم تحت تعقیب
با اظهارات این مرد، تحقیقات مأموران درباره مهدی آغاز شد. مأموران با استعلام از پلیس شهر مورد نظر متوجه شدند که گفتههای شاکی درست است. مهدی یک مجرم تحت تعقیب بود که همه تصور میکردند 2.5سال قبل فوت شده و با مرگ وی پروندهاش مختومه شده بود. اطلاعات بهدست آمده نشان میداد که این مرد سرکرده یک باند سرقت مسلحانه در شهرشان بوده که با معرفی خود بهعنوان مأمور راهزنی میکردند. آنها که اسلحه و تجهیزات نظامی داشتند در جادهها به کمین رانندگان مینشستند و در نقش مامور، خودروها را متوقف کرده و سپس با تهدید دست به سرقت میزدند. آنها پس از هر سرقت طعمههایشان را با دست و پای بسته رها میکردند تا اینکه با شکایت مالباختهها و شروع تحقیقات پلیسی، مهدی و اعضای باندش دستگیر شدند و به زندان افتادند. پس از چند سال سردسته باند با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد تا رضایت شاکیانش را بگیرد. اما پس ازاینکه پا به دنیای قاچاقچیان موادمخدر گذاشت و تلاش کرد با معامله پول لازم برای گرفتن رضایت شاکیانش را فراهم کند تا اینکه پلیس پی به جرایم او برد و برای دستگیری وی به کمین نشست. مهدی درحالیکه با جاسازی مخدر شیشه در خودرواش قصد قاچاق این محموله را داشت در کمین مأموران گرفتار شد اما توانست فرار کند. پس از این اتفاق درحالیکه تحقیقات برای دستگیری او ادامه داشت، ناگهان خبر رسید که وی در دریا غرق شده و جان باخته است. خانوادهاش به همه اعلام کردند مهدی فوت شده و برای او مراسم عزاداری گرفتند و به این ترتیب نام او از فهرست مجرمان تحت تعقیب پلیس پاک شد.
مرگ خیالی
با این اطلاعات بازپرس دادسرای ویژه سرقت تهران دستور بازداشت مجرم فراری را صادر کرد و او چند روز قبل در مخفیگاهش دستگیر شد. وی در بازجوییها به جرایم خود و نقشه مرگ دروغین برای فرار از مجازات و طلبکارانش اعتراف کرد. مهدی که حدود 50سال سن دارد گفت: با همدستی خانوادهام این نقشه را اجرا کردیم تا پلیس و طلبکارانم دیگر دنبال من نگردند. از وقتی همه تصور میکردند که مردهام، دور خلاف را خط کشیدم. به تهران آمدم و کاری مناسب پیدا کردم و زندگی آرامی داشتم و سعی کردم گذشته تاریک خودم را جبران کنم اما بخت با من یار نبود و دستم رو شد.
پرونده متهم پس از تحقیقات اولیه با صدور قرار عدمصلاحیت به دادسرای شهرستان مربوطه ارجاع شد تا در آنجا به جرایم او رسیدگی شود.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.