حادثه 24 - در 2 سال اخیر، همزمان با افزایش بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، همچنین پس از بحران سلامت ناشی از شیوع ویروس کرونا، آمار خودکشی در ایران افزایش یافته است. آمار جدید رئیس سازمان امور اجتماعی نشان میدهد که در سال حدود ۱۰۰هزار مورد اقدام به خودکشی به ثبت میرسد. از این تعداد نیز بین ۵هزار تا ۵هزار و ۵۰۰ مورد از این خودکشیها منجر به مرگ فرد شده است. اینکه الان و در این موقعیت این آمارها از سوی رئیس سازمان امور اجتماعی عنوان شده، جای سوال دارد؟ چرا تا الان چنین آمارهایی اعلام نشده است؟ آیا کارکرد پنهان خاصی و اهداف دیگری دنبال میشود؟
اصغر مهاجری با این مقدمه درباره افزایش آمار خودکشی در ایران میگوید: «طبیعی است که پیمایشها و پژوهشهای آماری دیروز و امروز انجام نشده و این آمارها هم یکشبه به دست نیامده است. اعلام این آمار در زمان فعلی، خودش با یک علامت سوال همراه است.»
آمارهایی که روش تحقیق و جامعه آماری در آن مشخص نیست
نکته دوم از نظر مهاجری یکی از اشکالاتی است که بر همه سازمانهای اداری و اجرایی ما وارد است. اینکه پژوهشها انجام میشود و قاعدتا این پژوهشها باید در قالب مقالات بیرون بیاید و صاحبنظران به نقد و بررسی آنها بپردازند. «معمولا پژوهشها انجام میشود، اما در ویترینهای مدیران قرار میگیرد و نتایج برای پژوهشگران و محفلهای دانشگاهی مورد بحث و تبادلنظر قرار نمیگیرد. صرفا یکسری دادهها و اطلاعات از این مقالات گلچین میشود و در اختیار رسانهها قرار میگیرد. البته بدون اینکه ما دقیقا بدانیم در این آمارها چگونه کیفیت روایی و پایایی محاسبه شده و با چه شاخصها و برمبنای چه روشهایی اندازهگیری شده و جامعه آماری و تغییر متغیرها چگونه بوده است؟ همه بحثهای تخصصی روش تحقیق نهایتا مشخص میکند که چقدر میتوانیم به این اطلاعات اعتماد داشته باشیم.»
مهاجری با بیان اینکه ما الان نمیدانیم این آمارها بر اساس چه روشهایی به دست آمده است، توضیح میدهد: «از طرف دیگر نکته مبهمی که این اطلاعات دارد این است که اساسا اطلاعات را باید پژوهشگران در اختیار جامعه قرار دهند، نه یک مسئول و مدیر اجرایی. چیزی که مسئولان باید درباره آن صحبت کنند این است که چه اقدام عملی درباره این آسیبها انجام دادهاند تا آن را کاهش دهند.»
با توجه به حساسیتهایی که درباره آسیبهای اجتماعی در جامعه وجود دارد، به علاوه بعد از گزارشی که از آسیبها خدمت مقام معظم رهبری ارایه شد و برمبنای آمارهای بالای آسیب، مرکزی برای رسیدگی به آسیبهای اجتماعی ایجاد و قرار بر این شد که موضوعات را پیگیری کند، حالا هم دستگاههای اجرایی باید از اقدامات و برنامههای خود در جهت رفع یا کاهش آسیبها گزارش بدهند.
چرا طرحها و برنامهها پیامدسنجی نمیشود که آسیبی ایجاد نشود
نکته مهم چهارم از نگاه این جامعهشناس ریشهیابی چرایی این آسیبهاست. «از نظر من به عنوان پژوهشگر مسائل اجتماعی اکثر اقدامات مداخلهای و اجرایی دولتها صرفنظر از اینکه کدام دولت روی کار باشد، اکثر سیاستها، برنامهها و طرحها منجر به ایجاد یا افزایش نگرانکننده این آسیبها میشود. به بیان دیگر اگر مدیران اجرایی اعتبارات را نگیرند و طرحها را اجرا نکنند، سود بیشتری دارد، چون هم پول باقی میماند و هم آسیبها تولید نمیشود، چراکه طرحها و برنامهها به هیچ وجه پیامدسنجی نمیشود و برآوردی از آسیبهای احتمالیاش به دست نمیآید. «بنابراین منجر به آفرینش آسیبها و افزایش آنها میشود. مسئولان اجرایی حالا باید به این سوال پاسخ بدهند که چه کارهایی کردهایم که این آسیبها ایجاد شده و چه کار باید میکردیم تا آمار خودکشی به این رقم نمیرسید. این گزارشی است که مسئولان رده اجرایی باید بدهند. وگرنه گزارش آماری درباره افزایش میزان خودکشی خیلی قبلتر از سوی جامعهشناسان و پژوهشگران اجتماعی به صورت دقیقتر اعلام شده بود. هر کسی باید مسئولیتش را بداند؛ منِ دانشگاهی باید پژوهش کنم، به این آمار برسم؛ مسئول اجرایی باید بگوید چرا این اتفاقها افتاده و چه باید میکردند که کوتاهی شده و اصحاب رسانه هم باید مطالبهگر از طرفین باشند.»
بر اساس آمار در هشت ماهه اول سال ٩٩ میزان خودکشی در کشور نسبت به مدت مشابه سال قبل، ٤درصد افزایش داشته است. بر پایه این آمار، روزانه دستکم ۱۵ نفر در ایران بر اثر اقدام به خودکشی، جان خود را از دست دادهاند. روند صعودی آمار خودکشی در کشور را میتوان در بررسی بازه چند ساله بهتر درک کرد. آمارها میگوید بین سالهای ٩٨-٩٤، اقدام به خودکشی در ایران ٦٠درصد افزایش داشته است.
با توجه به آمار ارایهشده، بررسی جامعهشناسانه پدیده خودکشی در کشور ما چقدر اهمیت دارد؟ مهاجری معتقد است که «متاسفانه به دلیل وجود ساختارهای آسیبزا و برخی از باورهای فرهنگی و به دلیل اقدامات ناقض، ناپخته، مطالعهنشده و پیامدسنجینشده سیاستها، برنامهها و طرحها، ما متاسفانه در کشور کارخانه تولید آسیب ایجاد کردهایم. این آسیبها، هم چند بُعدیاند و هم چندلایه. این چند بُعدیبودن موجب شده که هم آسیبها ارتباط گستردهای در عمق و درون خود با همدیگر داشته باشند و هم با آسیبها و جرایم دیگر. نتیجه این میشود که به صورت انباشتی آسیبها روی هم گذاشته و به کوه آسیب تبدیل میشود.»
شعاردرمانی به جای پیشگیری
این جامعهشناس ادامه میدهد: «از طرف دیگر مسئولانی که کارشان را انجام ندادهاند، با دادن این اطلاعات تلاش میکنند شعاردرمانی و گفتاردرمانی کنند. این راهکارها که اصلا شدنی نیست. هزار بار هم شعار و هشدار بدهیم یکی از آن آسیبها درمان نمیشود.»
اقدام عملی تنها راهکاری است که میتواند از بروز آسیب بیشتر جلوگیری کند. مهاجری معتقد است: «افزایش چند بُعدی آسیبهای اجتماعی موجبشده این آسیبها برای شهروند و مخاطب ایرانی بسیار مبهم شود، به طوری که خیلیها علت آسیب را هم آسیب میدانند و خیلیها پیامدهایش را هم آسیب تلقی میکنند. به بیان دیگر این چند لایه و چند بُعدی بودن باعث شده هر کسی از ظن خود یار آسیبها شود و نسخه خودش را بپیچد. همین امر باعث میشود که ما طبقهبندی روشنی از آسیبها نداشته باشیم، همانطور که سیاستهای روشنی برای کاهش آسیبها نداریم.»
عواملی که پدیده خودکشی با آنها پیوند میخورد
وقتی میگوییم خودکشی؛ این پدیده میتواند به بسیاری از عوامل پیوند بخورد. به گفته مهاجری یکی از این عاملها متاسفانه فروپاشی سرمایه اجتماعی و کاهش همبستگی اجتماعی در پی این فروپاشی است. «فروپاشی سرمایه اجتماعی تقریبا ١٠ سالی است که جزو سه مسأله اصلی اجتماعی کشور ما محسوب میشود. زمانی که ما روابط پویا را در سرمایه اجتماعی افقی از دست میدهیم، هرچه این همبستگی اجتماعی اضافه شود، منجر میشود که افراد بیشتری به سمت خودکشی سوق داده شوند. در این میان وضعیت کرونا و بحران سلامت ناشی از این همهگیری به عنوان یک متغیر تسهیلگر و میانجی کمک کرده است. این شرایط باعث شده افراد بیشتر در خانه بمانند، بیشتر در محفلهای بسته باشند و ارتباطات و پویایی کمتر باعث ایجاد انزوای اجتماعی شده است.»
آمار میگوید ما تقریبا ٥درصد افرادی را که در یک سال اقدام به خودکشی کردهاند، از دست دادهایم. مهاجری معتقد است همه افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند، قصد مردن نداشتهاند؛ بلکه میخواستند تجلی خودکشی را داشته باشند. این اتفاق زمانی میافتد که افراد از وضع موجود ناراضی هستند. به عقیده من شرایط بحران سلامت سهم اندکی در این آمار دارد. هرچه میزان نارضایتی کمتر باشد، افراد قالبهای اعتراضی متفاوتی را انتخاب میکنند. بعضیها با پرخاشگری و تنش و برخی دیگر با سلاحهای سرد و خاموشی مثل تمایل به خودکشی که نیت نهایی آنها مرگ نیست و فقط نوعی ابراز اعتراض است. یکی از وضعیتهایی که از نتیجه پروژهها و سیاستهای دستگاه های اجرایی پدید می آید، همین واکنش های اجتماعی است. نارضایتیها هم میتواند در اجتماعات و تظاهرات و هم به صورت خاموش در خودکشی جلوه کند.
نظام معیاری جامعه قدرت خود در فرهنگپذیری را از دست دادهاند
رئیس سازمان امور اجتماعی همچنین آماری از میزان مصرف الکل در ایران اعلام کرده است. براساس این آمار، میزان شیوع مصرف الکل در کشور ۹ تا ۱۰درصد افراد بالای ۱۵ تا ۶۴ سال را شامل میشود. در مورد افزایش مصرف الکل مثل دیگر رفتارهای اعتیادآور، آیا الکل هم نوعی آسیب اجتماعی محسوب میشود؟ مهاجری میگوید: «درباره روی آوردن به استفاده از مواد الکلی، موضوع پیچیدهتر میشود، زیرا در کشور ما مصرف الکل یکی از ناهنجاریهایی است که تابو محسوب میشود. درباره مصرف الکل مطالعات روشنی وجود ندارد. به علاوه باورهای یکسانی هم درباره الکل و محصولات حاوی الکل وجود دارد. بحثهایی وجود دارد که عدهای میگویند این الکلها و نوشیدنیهای حاوی آنها انواع مختلف دارند و بعضیها ممنوعیت شرعی ندارد. به طور کلی از این دست اختلافنظرها زیاد است و نمیتوان گفت منظور از «الکل» دقیقا چه فرآوردههایی است. به واسطه اینکه مطالعه و پاسخهای روشنی نداریم، نمیتوان به پاسخها اعتماد چندانی کرد.»
آن چیزی که در ارتباط با این آسیب مطرح است، به گفته مهاجری این است که نظام معیاری جامعه که مجموعهای از فرهنگ، ارزشها و هنجارها را شامل میشود، قدرتشان را در فرهنگپذیری از دست دادهاند و دیگر توانی برای کنترل جامعه ندارند. «ما در این خصوص باید چشمهایمان را بشوییم و به گونه دیگری به ارزشهای هنجاری بنگریم و دقت کنیم. آمار افزایش مصرف الکل یک علامت و هشدار نگرانکننده است که میگوید کارکردهای نظام ارزشی و هنجاری رسمی ما در حفظ و نگهداشت جامعه، هنجارها و اخلاق جامعه بسیار کمتر شده است.»
جامعه ایرانی دچار آنومی شده است
نکته پایانی در ارتباط با آسیبهای اجتماعی به عقیده این جامعهشناس این است که آسیبهای اجتماعی جدیدتری وجود دارد که آسیبهایی مثل افزایش آمار خودکشی و مصرف الکل نتیجه آنهاست. «مثال هم آسیب جدی و نگرانکننده حاشیهنشینی است. در کشور ما هر روز، هم بر تعداد حاشیهنشینهای کالبدی و فضایی اضافه میشود و هم بر تعداد حاشیهنشینیهای اجتماعی. اگر این دو را با هم جمع کنیم، به رقمی نزدیک به ٤٠میلیون حاشیهنشین در کشور میرسیم. یکی از آسیبهای جدی امروز جامعه ایران حاشیهنشینی است.»
پیامبر اسلام(ص) در حدیثی میفرمایند اگر معیشت و اقتصاد را از در بیرون کنیم، فقر و دیگر پیامدهای منفی از پنجره وارد خواهد شد. مهاجری معتقد است در کشور ما افزایش ضریب فلاکت، افزایش تورم، تورم رکودی و ... میتواند ارمغان شومی به نام فقر را در پی داشته باشد که در عددهای رسمی فقر ٢٥-٢٤ میلیون نفری و در عددهای غیررسمی تا ٥٠ میلیون نفر فقر مطلق را برآورد میکند، پس ما باید منتظر این آسیبها باشیم. این جامعهشناس با تاکید بر بروز آسیبهای جدی و نوظهور اجتماعی میگوید: «افزایش آمار خودکشی و مصرف الکل در کشور، فرزندان کوچک آسیبهای بسیار بزرگتر هستند مثل حاشیهنشینی، فقر و حتی آنومی مضاعف. ملت ما در حال حاضر دچار آنومی شده است؛ دوراهیها و دوگانگیهایی که ما را به قدرت تصمیمگیری نمیرساند. هم به لحاظ معیارهای ارزشی و هم هنجارها مردم ما دچار آنومی شدهاند. این دوگانگی هر روز در ایران بیشتر میشود. آنومی یا دوگانگی در ارزشها و باورها یکی از آسیبهای نوپا و نوظهور در کشور تلقی میشود که مسئولان باید نسبت به آن بسیار هشیار باشند.»
آخرین «اخبار حوادث» را در صفحه اخبار حوادث حادثه 24 بخوانید.