حادثه 24 - دردسر پویا 20ساله از زمانی شروع شد که او به تصور اینکه زندگیاش طلسم شده و به همین دلیل دچار شکست عشقی میشود، تصمیم گرفت نزد زن رمال برود. پویا با سرقت طلاهای مادرش از زن رمال به تصور خودش نسخه خوشبختی خرید اما وقتی فهمید که کلاه سرش رفته از زن رمال شکایت کرد و این شروع ماجرای عجیبی بود که برای او اتفاق افتاد. چند وقت قبل پسری 20ساله به دادسرای جنایی تهران رفت تا از 2برادر به اتهام گروگانگیری و اخاذی شکایت کند. او به بازپرس جنایی گفت: چند ماه قبل در فضای مجازی با دختری آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم اما او با فرد دیگری ازدواج کرد. این دومین شکست عشقی من بود و وقتی ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، پیشنهاد کرد سراغ زنی رمال برویم تا برایم نسخه بختگشایی بنویسد. او میگفت که نسخههای زن رمال بخت دختران و پسران زیادی را باز کرده است و حرفهای دوستم باعث شد به فکر فرو روم و در نهایت تصمیم گرفتم از زن رمال کمک بگیرم. وی ادامه داد: وقتی به خانه او رفتم، به من گفت که چند نفر از بستگانم مرا سحر و جادو کردهاند و او میتواند طلسم را بشکند تا من با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم. او به من اطمینان داد که بهزودی دختر جوان به خواستگارش جواب منفی میدهد و با من ازدواج میکند. من هم برای رسیدن به نسخه خوشبختی، دستبند طلای مادرم را دزدیدم و با فروش آن حدود 30میلیون تومان به زن رمال دادم. اما نهتنها بخت من باز نشد بلکه دختر موردعلاقهام با خواستگارش ازدواج کرد و آنجا بود که فهمیدم فریب زن رمال را خوردهام و از او شکایت کردم. با شکایت پسر جوان زن رمال دستگیر شد اما این شروع دردسری تازه برای شاکی بود. پسر جوان در ادامه گفت: وقتی آن زن دستگیر شد پسرانش از من کینه به دل گرفتند و چند ماه قبل وقتی برای خرید به بیرون از خانه رفتم سر راهم سبز شدند و با تهدید قمه و شمشیر مرا ربودند. آنها مرا به حاشیه تهران بردند و شکنجهام دادند و از من فیلم سیاه تهیه کردند. حتی مجبورم کردند که صدای حیوانات را درآورده و مانند آنها راه بروم و درحالیکه سرگرم تحقیر من بودند فیلم هم تهیه میکردند. بعد تهدید کردند که اگر شکایت کنم فیلمها را در فضای مجازی منتشر کرده و آبرویم را میبرند. من نیز برای حفظ آبرویم به کسی حرفی نزدم اما پسران زن رمال با تهدید به انتشار فیلمها، دست به اخاذی از من میزدند. در این مدت ناچار بودم طلاهای مادرم را دزدیده و آنها را بفروشم و پولش را در اختیار آنها قرار بدهم تا آبرویم را نبرند. در نهایت نیز مادرم متوجه سرقت طلاهایش شد و حتی به اداره پلیس رفت و شکایت کرد. وقتی شنیدم مأموران پلیس به یکی از بستگان نزدیکمان مشکوک شده و میخواهد او را بهعنوان سارق دستگیر کنند، ترسیدم و ناچار شدم راز اتفاق هولناکی را که برایم رخ داده نزد مادرم بازگو کنم. پس از آن با اصرار مادرم تصمیم به شکایت از 2پسر گروگانگیر گرفتیم. با شکایت پسر جوان و دستور بازپرس جنایی تهران، پسران زن رمال دستگیر شدند. آنها در بازجوییها به اخاذی، گروگانگیری، ضرب و جرح و تهدید شاکی اعتراف کردند و گفتند چون از او کینه به دل گرفته بودند این کار را انجام دادند. چرا که با شکایت پسر جوان، مادرشان بازداشت و همین باعث شد که آبرویشان نزد آشنایان و همسایهها برود. 2متهم با دستور بازپرس جنایی تهران بازداشت شدند و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.