حادثه 24 - «وقتی 118میلیون تومان چک روز و تاریخ گذشته پیدا کردم، یک نفر گفت همه را 50میلیون میخرد اما من جواب منفی دادم و همه تلاشم را برای پیدا کردن صاحب چکها انجام دادم.» کارگر زحمتکش شهرداری تبریز همین چند روز قبل در خیابان کیفی پر از چک پیدا کرد و درحالیکه صاحبش تا مرز سکته کردن پیش رفته بود همه چکها را به او برگرداند.
این کارگر درستکار که ابوالفضل غضنفری نام دارد، چند روز قبل هنگام رفت و روب در خیابان شهید بلندی تبریز یک کیف چرمی پیدا و وقتی آن را باز کرد داخلش تعداد زیادی چک دید. همه چکها یا تاریخ گذشته و یا برای همان روز بودند. او میتوانست همان روز همه را نقد کند و زندگیاش از اینرو به آن رو شود اما چنین فکری برای لحظهای هم به ذهنش نرسید و از همان موقع تلاش کرد تا صاحب چکها را پیدا کند. آنطور که خودش میگوید وقتی با صاحب چکها تماس گرفت او تا مرز سکته کردن هم پیش رفته بود و وقتی همه چکها را پس گرفت نفس راحتی کشید. رفتار شرافتمندانه این پاکبان باعث شد تا با او به گفتوگو بنشینیم.
چند سال است که در شهرداری تبریز کار میکنی؟
از حدود 12سال قبل بهعنوان کارگر در شهرداری کار میکنم. با اینکه کارم سختیهای زیادی دارد اما خدا را شکر میکنم که شغل شرافتمندانهای دارم و با کار کردن، محتاج کسی نیستم.
درباره ماجرای پیدا کردن کیف پر از چک صحبت کن. چطور این کیف را پیدا کردی؟
آن روز تازه کارم را شروع کرده بودم. فکر کنم ساعت 6:45صبح بود که در خیابان شهید بلندی مشغول رفت و روب بودم که ناگهان یک کیف چرمیکوچک دیدم که گوشهای افتاده بود. کنجکاو شدم و آن را برداشتم. داخلش پر از چک بود. کار را برای چند لحظه تعطیل کردم و چکها را شمردم. دقیق 22فقره چک که با یک حساب سرانگشتی جمع مبلغ آنها بیشتر از 100میلیون تومان بود.
بعد از پیدا کردن چکها چهکار کردی؟
با سرکارگرمان تماس گرفتم. او میخواست به شهرستان برود. گفت صبر کن تا من برگردم و با هم صاحب چکها را پیدا کنیم اما من گفتم خودت را جای صاحب چکها بگذار. بنده خدا معلوم نیست چه حالی دارد. گفتم خودم تلاش میکنم تا صاحبش را پیدا کنم.
چقدر طول کشید تا توانستی صاحب چکها را پیدا کنی؟
داخل کیف چرمی را خوب جستوجو کردم. یک شماره تلفن پیدا کردم و تصمیم گرفتم با آن تماس بگیرم. مطمئن نبودم که شماره تلفن برای صاحب چکها باشد. وقتی تماس گرفتم یک نفر با صدای نگران جواب داد. گفتم شما مدارک گم کردهاید؟ گفت بله تعدادی چک. گفتم نگران نباش. من همهشان را پیدا کردهام و چند ساعت دیگر که کارم تمام شد برایت میآورم. خیلی خوشحال شد. قسمم داد و گفت هرجا هستی بگو من خودم میآیم. من هم وقتی دیدم او عجله دارد با معاون خدمات شهریمان تماس گرفتم و با او چکها را صورتجلسه کردیم. 22فقره چک به مبلغ 118میلیون و 300هزار تومان بود. یک ساعت بعد او آمد و درحالیکه به خاطر گم کردن چکها تا مرز سکته رفته بود، همه 22فقره چک را به او برگرداندم.
متوجه شدی که چطور کیف چکها گم شده بود؟
این مرد چکها را بهعنوان طلبش از یک شرکت گرفته بود و ظاهرا وقتی میخواست سوار ماشین شود کیف را روی سقف ماشین گذاشته و با همان وضعیت حرکت کرده و کیف در خیابان افتاده بود.
قبل از اینکه صاحب چکها را پیدا کنی وسوسه نشدی که آنها را برای خودت برداری؟
باور کنید اصلا وسوسه نشدم. حتی در یک کافهای که رفته بودم صبحانه بخورم یک نفر که فهمیده بود من این چکها را پیدا کردهام به من گفت حاضر است همه چکها را 50میلیون تومان بخرد. اما من خیلی محکم جوابش را دادم و گفتم اینها صاحب دارد. گفتم خودت را جای صاحب چکها بگذار و ببین الان چه حالی دارد. وجدانم قبول نکرد که این کار را بکنم.
آیا قبلا هم پیش آمده بود که پول یا مدارکی پیدا کنی؟
یک مرتبه حدود 8سال قبل 14سند تک برگ پیدا کردم که ظاهرا سرقت شده بود و سارقان سندها را در خیابان انداخته بودند که من آنها را به صاحبش رساندم. یادش بخیر گفت مژدگانی میدهد اما وقتی سندهایش را تحویل دادم دیگر خبری از او نشد. با این حال وقتی چند روز قبل چکها را پیدا کردم باز هم تلاش کردم صاحبش را پیدا کنم.
حالا از کاری که انجام دادهای راضی هستی؟
بله. خدا را هم شکر میکنم که توانستم چکها را به صاحبش برسانم. درست است که شغل سختی دارم اما از آن راضیام. این کارها به زندگی آدم برکت میدهد.