حادثه 24 - شهادت دادن یک مادر درباره قاتل بودن پسرش سبب شد تا متهم بازداشت شود. هر چند زن سالخورده با چشمانش دیدهبودکه پسرش مهمان خود را با سیم برق حلقآویز کرده، اما قضات دادگاه بعد از بررسی اوراق پرونده ارتکاب قتل از سوی متهم را محرز تشخیص ندادند، برای همین سرنوشت پرونده به مراسم قسامه گره خورد.
روز ۱۱فروردینسال۹۹، مأموران پلیس تهران از کشف جسد مرد جوانی در پاتوق معتادان در محله خانی آباد باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسیها نشان میداد پرویز ۳۰ساله بر اثر مصرف زیاد مواد مخدر به کام مرگ رفته است. جسد به دستور بازپرس ویژه قتل به پزشکی قانونی فرستاده شد تا اینکه با اعلام نظر کارشناسان مشخص شد آن مرد بر اثر برق گرفتگی فوت کردهاست.
با اعلام این گزارش، تحقیقات پلیسی وارد مرحله تازهای شد و پرونده با فرضیه قتل عمد در دستور کار قرار گرفت تا اینکه مادر پرویز از یکی از دوستان پسرش شکایت کرد و گفت: «پرویز سالها قبل به دام اعتیاد افتاد. خیلی تلاش کردیم او را کمک کنیم تا اعتیادش را ترک کند، اما فایده نداشت و هر بار وسوسه میشد و سراغ مواد میرفت. او در این مدت با دوستان زیادی رفت و آمد داشت، اما یکی از آنها پسر پولداری به نام سهیل بود که پسرم با او بیشتر صمیمی بود. پرویز بار آخر به دیدن او رفته بود که دیگر بازنگشت. به سهیل مشکوک هستم و احتمالاً قتل کار او باشد.»
با ثبت این اظهارات سهیل که چند سابقه کیفری در پروندهاش داشت بازداشت شد، اما مدعی شد از قتل اطلاعی ندارد. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه مادر سهیل به اداره پلیس رفت و گفت پسرش قاتل است. او در توضیح به مأموران گفت: «پسرم سالها با پرویز دوست بود و با هم رفت و آمد داشتند. پرویز چند بار به خانه ما آمدهبود و او را دیده بودم. بار آخر سهیل او را به خانهمان آورد و بعد از مصرف مواد دیدم پسرم یکباره سیم برقی راکه در اتاق روی زمین بود، برداشت و دور گردن پرویز پیچاند و او را از سقف آویزان کرد. همین باعث شد پرویز جان بدهد و فوت کند. خیلی ترسیده بودم میخواستم با پلیس تماس بگیرم که پسرم مرا تهدید کرد در این باره با کسی حرفی نزنم وگرنه مرا هم به همین شیوه خواهد کشت. این شد که سکوت کردم و حرفی نزدم.»
بعد از توضیحات زن سالخورده، سهیل بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت، اما او این بار هم قتل را گردن نگرفت و گفت: «من و پرویز هم بساط بودیم و با هم مواد مصرف میکردیم. روز حادثه او به خانهمان آمد و مثل همیشه شروع به مصرف مواد کرد. بعد از اینکه مقداری مواد کشیدم دیدم پرویز دست بردارنیست و دوز مصرفش خیلی زیاد است. به او تذکر دادم، اما او با عصبانیت از من خواست دخالت نکنم. به خاطر مصرف مواد در حال خودم نبودم که یکباره متوجه شدم پرویز حالش خوب نیست و روی زمین افتاده است. همان موقع سیم برق ناخواسته روی او افتاد و دچار برق گرفتگی شد. خیلی ترسیده بودم و نمیدانستم با جسد چکار کنم تا اینکه تصمیم گرفتم برای گمراه کردن پلیس آنرا در پاتوق معتادان حوالی خانهشان رها کنم. اظهارات مادرم را قبول ندارم و نمیدانم چرا این حرفها را علیه من مطرح کردهاست. او از اعتیاد من خسته شده است و احتمال میدهم با این حرفها میخواهد انتقام بگیرد.»
بعد از این توضیحات مرد جوان با توجه به شواهد موجود و از آنجاییکه در پرونده شخصیت او سابقه خشونت نیز ثبت شده بود، به اتهام قتل عمد راهی زندان شد و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه یازدهم دادگاه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، مادر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: «همان شب تلفن همراه و ۱۲میلیون پول نقدی که همراه پسرم بود سرقت شده است. احتمالاً سهیل به انگیزه سرقت پسرم را کشته است، اما حالا جرمش را انکار میکند. برای او درخواست قصاص دارم و راضی به گذشت نیستم.»
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر جرمش را انکار کرد. او در دفاع از خود گفت: «سوابق قبلی را قبول دارم ولی باور کنید در قتل دوستم نقشی نداشتم. او به خاطر مصرف زیاد مواد اوردوز کرد سپس با افتادن سیم برق دچار برق گرفتگی شد. در این حادثه بیدلیل بازداشت شدهام.»
متهم در آخر گفت: «وقتی پرویز جان سپرد تا صبح بالای سر او نشستم و از ترس پلیس را خبر نکردم، چون هر دو مواد مصرف کرده بودیم. نمیدانستم با جسد چکار کنم تا اینکه به فکرم رسید او در محل خلوتی رها کنم. حوالی ساعت۵ صبح او را سوار خودروی پرایدم کردم و برای گمراه کردن پلیس نزدیک خانهشان در پاتوق معتادان رها کردم و گریختم.»
در پایان هیئت قضایی بعد از شور پرونده را لوث تشخیص داد و حکم برگزاری مراسم قسامه را صادر کرد. به این ترتیب اولیایدم باید ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را در تاریخ تعیین شده از سوی دفتر شعبه برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کنند تا سوگند بخورند، سهیل قاتل است.