زمان مطالعه: 4 دقیقه

فرخنده جبارزادگان، زنی که 200 نفر را نجات داده است

«ما درد مشترکیم» نام تنها یکی از گروه‌های داوطلبی است که در ایران برای نجات جان محکومان به قصاص تلاش می‌کنند؛ به سراغ پرونده‌های قضایی می‌روند تا قبل از اینکه چراغ زندگی برای یک محکوم، برای همیشه خاموش شود، رضایت اولیای‌دم را به‌دست بیاورند.
30 آبان 1400
شناسه : 81443
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/81443
950+
بالا
«ما درد مشترکیم» نام تنها یکی از گروه‌های داوطلبی است که در ایران برای نجات جان محکومان به قصاص تلاش می‌کنند؛ به سراغ پرونده‌های قضایی می‌روند تا قبل از اینکه چراغ زندگی برای یک محکوم، برای همیشه خاموش شود، رضایت اولیای‌دم را به‌دست بیاورند.

حادثه 24- «ما درد مشترکیم» نام تنها یکی از گروه‌های داوطلبی است که در ایران برای نجات جان محکومان به قصاص تلاش می‌کنند؛ به سراغ پرونده‌های قضایی می‌روند تا قبل از اینکه چراغ زندگی برای یک محکوم، برای همیشه خاموش شود، رضایت اولیای‌دم را به‌دست بیاورند. به چشم دیده‌اند که سال‌ها زندان و انتظار برای اجرای قصاص، از محکومان مرده متحرکی ساخته اما دیدن تنها نوری از امید برای بازگشت به زندگی، آنها را از این‌رو به آن رو کرده است. تنها نسیمی از آزادی و زندگی که روی صورتشان می‌نشیند، دوباره جان می‌گیرند و حتی 2دهه زندگی در زندان و در انتظار مرگ بودن را پشت سر می‌گذارند و وای از روزی که بفهمند این تلاش‌ها به نتیجه نرسیده.

۱۸سال است جاده‌ها را زیر پا می‌گذارد و شهر به شهر، می‌رود تا دل اولیای دم را به‌دست بیاورد. «فرخنده جبارزادگان» سال‌های نخستی که پا در این راه گذاشته بود با پرس‌و‌جو سراغ پرونده‌ها را ‌می‌گرفت و بعدها دیگر تلفنش ساعتی از زنگ خوردن باز نایستاد. همان ۱۳۸۲ با شروع این کار، گروهی به نام «من درد مشترکم» تشکیل داد تا خیران و داوطلبانی را که با او هم‌مقصد بودند  دور هم جمع کند. او می‌گوید:« اوایل فعالیتمان، تلاش برای لغو حکم قصاص کودکان زیر ۱۸سال را شروع کردیم. نتیجه این فعالیت‌ها در سال۹۲ به ثمر نشست که با تصویب ماده۹۱ قانون، افراد زیر ۱۸سال حکم اعدام نمی‌گیرند اما دیدیم به هر حال در میان بقیه افرادی که مجرم شناخته می‌شوند، همچنان محکومین به اعدام وجود دارند. برای همین به سراغ جلب رضایت اولیای‌دم رفتیم.»

سال‌هاست که خانواده‌های افراد محکوم به اعدام خودشان به سراغ او و دیگر همراهانش می‌روند. فرقی نمی‌کند کدام شهر و روستا باشند؛ خودشان را می‌رسانند و تا لحظه آخر دست از تلاش برنمی‌دارند. جبارزادگان می‌گوید:« اوایل فقط در تهران فعالیت می‌کردیم اما خیلی زود خبر این موضوع به شهرستان‌ها هم رسید و پرونده‌هایی از نقاط مختلف کشور به سراغمان آمد. ما هم در چهارچوب اولویت‌های گروه، به سراغ این پرونده‌ها رفتیم. هم‌اکنون بیش از ۸۰درصد پرونده‌های ما از شهرستان‌ها هستند.»

از چهارچوب‌هایی می‌گوید که برای پذیرفتن پیگیری یک پرونده در گروه درد مشترک تعریف شده است؛« ما به

سراغ پرونده‌هایی می‌رویم که در آن قتل با برنامه‌ریزی رخ نداده باشد. همچنین مبلغ تعیین شده برای وجه المصالحه، رقم بسیار بالایی نباشد چون از توان ما برای پرداخت خارج است.»

نجات ۲۰۰ زندگی

تا‌کنون بیش از ۲۰۰پرونده محکوم به اعدام با کمک و همراهی گروه درد مشترک به سرانجام نجات ختم شده است. با این حال تعداد پرونده‌های ناموفق هم کم نبوده. جبارزادگان می‌گوید:«برای صحبت با اولیای دم، سال‌هاست که من و 2خانم دیگر از گروه پیش خانواده‌ها می‌رویم. برای این کار راه و روش همدلانه‌ای با خانواده اولیای‌دم داریم. اجازه می‌دهیم آنها از رنجی که تجربه می‌کنند بگویند اما گاهی می‌شنویم که قبل از ما گروه‌های دیگری برای جلب رضایت به سراغ این خانواده رفته‌اند که آنها را عصبانی کرده‌اند. من فکر می‌کنم برای موضوع به این حساسی، حتما باید افراد باتجربه در جمع حضور داشته باشند. کسی نباید رنج این افراد و فشاری که تحمل می‌کنند را دست‌کم بگیرد.»

از خشمی می‌گوید که گاه خانواده قربانیان بر سر او و همراهانش خالی می‌کنند؛ از ۲۱بار رفت‌وآمد به شهرستان‌های دور و نزدیک برای جلب‌رضایت خانواده‌ها و حتی بد‌و‌بیراه شنیدن از خانواده اولیای دم؛« یک بار مادر یکی از قربانیان با دیدن ما، به سراغ شلنگ آب که در حیاط خانه بود رفت. تهدید کرد که اگر آن‌جا را ترک نکنیم ما را خیس می‌کند. فکرش را نمی‌کردیم این کار را بکند اما در کمال تعجب دیدیم تا اواسط کوچه دنبالمان دوید و روی ما آب می‌ریخت.»

پراضطراب‌ترین روزها را وقتی از سر گذرانده که برای گرفتن رضایت از خانواده اولیای‌دم، محکوم تا پای چوبه دار هم رفته است و وقت‌هایی بوده که تلاش‌شان راه به جایی نبرده است. جبارزادگان می‌گوید:«فشارهای اجتماعی روی خانواده اولیای‌دم خیلی زیاد است، به‌خصوص در شهرستان‌ها. اغلب این افراد برای اینکه به بی‌غیرتی محکوم نشوند و از طرف مردم مورد‌قضاوت واقع نشوند درخواست قصاص دارند. بارها پیش آمده همه آنچه ما در دیدارهایمان با اولیای‌دم داشتیم، به‌دست اطرافیانشان پنبه شده.»

به سراغ اولیای‌دم می‌روند تا از آرامشی بگویند که با بخشش نصیبشان می‌شود؛ «بارها شنیده‌ایم که اولیای‌دم از قصاص پشیمان شده است. قانون، تصمیم بسیار سختی را بر گردن خانواده‌های رنج‌دیده گذاشته است. آن هم درحالی‌که فشار اطرافیان، از قبل تکلیف را روشن کرده‌است. یکی از این موارد، پدری بود که برخلاف میلش و با فشار دیگر اعضای خانواده درخواست قصاص برای قاتل فرزندش داشت. عذاب اینکه حق زندگی را از جوان دیگری گرفته رهایش نمی‌کرد.»

آنها همچنان با جلب رضایت اولیای دم برای نجات جان‌هایی که قرار است از دست برود، تلاش می‌کنند؛ مثل دیگر گروه‌های داوطلبی که با جلب‌رضایت و پرداخت دیه، افراد محکوم به اعدام را از 2قدمی مرگ نجات می‌دهند.

ارسال نظر