حادثه 24 - مردی که متهم است برادرش را در پی یک اختلاف مالی در مغازه اش واقع در خیابان سهروردی آتش زده و به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
متهم یک بار پیش از این محاکمه و به زندان محکوم شده بود؛ اما با اعتراض یکی از ورثه و همچنین دادستان حکم صادره نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، اولیایدم یک بار دیگر اعلام کردند شکایتی ندارند و گذشت میکنند.
براساس محتویات پرونده فروردین سال 99، مأموران پلیس تهران از حادثه آتشسوزی در یک مغازه میوهفروشی باخبر و راهی محل شدند. بعد از حضور مأموران در محل و مهار آتش دو برادر به نامهای یاشار و آرش که در آن حادثه دچار سوختگی شده بودند، به بیمارستان منتقل شدند؛ اما یاشار 40ساله ساعتی بعد به خاطر شدت سوختگی فوت کرد. با فوت مرد جوان تحقیقات در این زمینه آغاز شد و در روند تحقیقات همسر یاشار مدعی شد شوهرش در آخرین لحظات عمرش، برادرش را عامل این حادثه معرفی کرده است.
این زن گفت: «شاهدان حادثه گفتهاند آرش دو بار روی شوهرم بنزین ریخته و او را آتش زده است. او از قبل شوهرم را تهدید به مرگ کرده بود. یاشار به قتل رسیده است بههمینخاطر از برادر شوهرم شکایت دارم». با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد و متهم پای میز محاکمه رفت.
در جلسه اول رسیدگی اولیایدم در جایگاه حاضر شده و گذشت کردند. متهم بعد از آخرین دفاع به سه سال حبس محکوم شد؛ اما این حکم با اعتراض دادستان و همسر مقتول به دیوان عالی کشور فرستاده و با نقض آن پرونده بار دیگر به همان شعبه ارجاع داده شد. بهاینترتیب متهم برای دومین بار در دادگاه حاضر شد.
او بعد از اعلام رسمیت جلسه در آخرین دفاعش گفت: «چند سال مغازه میوهفروشی پدرم در اختیار یاشار بود و هر چقدر که دلش میخواست به پدرم پول میداد، بعد از آن من 500 میلیون تومان رهن و هر ماه 18 میلیون تومان کرایه به پدرم پرداخت میکردم. یاشار دستبردار نبود و میخواست هر طور شده من را از مغازه بیرون کند. مدتی قبل از حادثه برادرم گفت میخواهد برای کار به مغازه بیاید و روز حادثه وقتی به مغازه رفتم، او را دیدم. همیشه ماشینم را جلوی مغازه پارک میکردم تا بارگیری راحت باشد. کرکره را کمی پایین دادم و به او گفتم اینجا چه کار میکنی؟ گفت آمدهام کاسبی کنم. گفتم من نمیگذارم اینجا کاسبی کنی؛ چون مغازه را از بابا و مامان اجاره کردهام و مثل یک غریبه با من قرارداد بستهاند. پس نمیگذارم اینجا کاسبی کنی؛ مگر اینکه از روی نعش من رد شوی. یاشار هم گفت از روی نعش تو هم رد میشوم و دبه بنزین را برداشت کمی روی خودش ریخت. گفت بیرون میروی یا نه. من هم جواب دادم نمیروم. یکدفعه بنزین از دبهای که دست یاشار بود در درگیری و کشمکش روی او ریخته شد و آتش گرفت. من تنها تقصیر خودم را در آن ماجرا این میدانم که آن روز مغازه را ترک نکردم. از سویی شاهدان اعلام کردند دو برادر را در کشمکش دیدهاند. یکی از شاهدان که کارگر مغازه بود، گفت: من سالهاست که در آن مغازه کار میکنم. یاشار صبح زود به مغازه آمده بود و وقتی آرش هم آمد، آنها با هم درگیر شدند. مغازه آتش گرفت و من خودم را به پشت نیسان رساندم که به پدرشان زنگ بزنم. او درباره اینکه چطور دوربین مداربسته مغازه تخریب شد، گفت: من در آن زمان پشت وانت بودم و اصلا داخل مغازه نبودم. در مغازه هم آتش زبانه کشیده بود و اصلا نمیشد وارد شد. تخریب دوربین احتمالا به خاطر آتشسوزی بوده است.
بعد از پایان دفاعیات متهم و شاهدان پرونده هیئت قضات برای تصمیمگیری درباره جنبه عمومی جرم متهم وارد شور شدند.