حادثه 24 - در ایران، تا همین چند سال پیش «مغازهزدن» و «جنسآوردن» از کشورهایی مانند ترکیه، کسبوکاری بود که میتوانست دستکم بر روی کاغذ، شما را پولدار کند. از طرف دیگر، «بسازبفروشی» هم تا همین چند سال پیش، نمادی بود از ثروتسازیِ یکشبه و شغلی که افراد با سرمایهای بالاتر از حد متوسط میتوانستند به آن ورود کنند و سود کلان ببرند. حالا اما کمتر میشنویم که کسی در این صنف باشد و حسرت روزهای خوب گذشته را نخورَد.
در همین ده سال گذشته خیلی چیزها تغییر کرده است. مغازهداری دیگر کار پر رونقی نیست: آمار تعداد واحدهای تجاری-صنفی به نسبت هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت در ایران، یکی از بالاترین نسبتها در جهان است و به همین دلیل، رقابت در این حوزه بیاندازه دشوار شده است.
از طرفی، وضعیت جیبِ خانوار ایرانی آنقدر خراب شده و نرخ ارز آنقدر گران، که حالا دیگر واردات بسیاری از کالاها از کشورهایی همچون ترکیه هم به صرفه نیست و واردکننده، نمیتواند کالا را در بازار ایران بفروشد.
همهگیری کرونا را هم که به ماجرا اضافه کنیم، وضعیت بغرنجتر میشود: بسیاری از کسبوکارهایی که ممکن بود در پاییز ۱۳۹۸ سرِ پا باشند، حالا دیگر مدتها است که از آستانه ورشکستگی عبور کردهاند و مشخص نیست حتی پس از واکسیناسیون با دورِ کُند در مقابل کرونا، این مشاغل باز هم به بازار برگردند. (مثلا برخی کافهها، کلاسهای حضوریِ کنکور یا زبان و حتی برخی فروشگاههای لباس، حالا واقعا از بازار خارج شدهاند.)
چطور در سال ۱۴۱۰ در ایران پول در بیاوریم؟
اما آیا به این ترتیب باید عطای کسبوکار و پول در آوردن را به لقایش بخشید؟ قطعا نه. نخست اینکه این تنها ایران نیست که چنین تغییراتی را تجربه میکند و کشورهای دیگر اگر تحریم نداشتهاند، همهگیریِ کرونا به تنهایی اقتصادشان را عمیقا زیر و رو کرده است.
ترکیه تا همین چند سال پیش یکی از ۵ کشور نخست در جهان با بیشترین میزان جذب گردشگر خارجی بود و حوزه گردشگری (در کنار نساجی و تولید خودرو)، یکی از سه حوزه پولساز در این کشور به شمار میرفت.
این روند اما حالا تغییر کرده و این را حتی در رسانههای این کشور هم میتوان دید: بسیاری از هتلها و رستورانها ورشکسته شدهاند، خطوط هواپیمایی آسیب مالی دیدهاند و هزاران فرصت شغلی هم در بخش گردشگری از بین رفته است.
راهحل، در نوآوری و ایجاد اشکالِ جدید کسبوکار نهفته است که نمونههای آنها را همین حالا هم در اقتصاد ایران میتوان دید. اما اگر بخواهیم به ۵ حوزه کسبوکار اشاره کنیم که احتمالا تا یک دهه آینده (تا سال ۱۴۱۰ خورشیدی) در ایران به رونق خواهند رسید و سرمایهگذاری در آنها میتواند هوشمندانه باشد، به کدام مثالها خواهیم رسید؟
۱- ایرانِ پدربزرگها و مادربزرگها: «خدمات نگهداری از سالمندان»
ایران یکی از سریعترین نرخهایِ سالمندشدن جمعیت را در جهان دارد و برای کشوری که تا ۳ دهه پیش، نرخ رشد جمعیت در آن بسیار بالا بود، این شگفتآور است. برخی پیشبینیهایِ جمعیتشناختی نشان میدهند که نسبت افراد با سن بالای ۶۵ سال از مجموع جمعیت کشور، هر سال افزایش پیدا میکند و تا سال ۱۴۳۰، ایران ممکن است پیرترین کشور در منطقه «غرب آسیا» باشد.
از طرفی، تجربه کشورهایی که پیش از ما این روند را طی کردهاند، نشان میدهد که هم باید برای این وضعیت آماده بود و هم آنکه میتوان با هدایت منابع اقتصادی به سمت برخی خدماتِ خاص، بهرهوریِ عمومی اقتصاد ایران را تا سال ۱۴۱۰ خورشیدی دستکم اندکی بالا برد.
بر این اساس، با توجه به روند پیر شدن جمعیت ایران، سرمایهگذاری در زمینه مراقبت از سالمندان توجیهپذیر خواهد بود: ایجاد خانههای تخصصی سالمندان، ارائه خدمات مراقبت از بیمار و سالمند در منزل، ساخت تجهیزات حفاظتی (همچون شلوارکهای محافظ لگن) و مواردی از این دست، نمونههای خوبی برای سرمایهگذاری هستند.
۲- وقتی حوصلهها سر میرود: «خدمات و صنایع حوزه سرگرمی»
تا سال ۱۴۱۰، اقتصاد ایران به صورت «بالقوه» میتواند دستکم حدود ۵۰ درصد بزرگتر بشود. (البته در صورتی که در تمام سالهای پیشِ رو، جوی آرام و توسعهگرایانه بر اقتصاد کشور حکمفرما باشد و خبری از تشدید تحریمها و مواردی از این دست هم نباشد.)
از طرف دیگر، رشد شهرنشینی و «یکدستشدن» جامعه ایرانی (چه با فربهشدن طبقه متوسط و چه با فربهشدن طبقه فرودست)، نیاز به تفریح و سرگرمی را هم افزایش خواهد داد. این به معنای رشد «اقتصاد سرگرمی» در یک دهه آینده خواهد بود.
از جمله زمینههای مناسب برای سرمایهگذاری در این بخش هم میتوان به ساخت و مدیریت سالنهای سینما، کافهها، باشگاههای ورزشی، ساخت و تولید لوازم شهربازی، «اتاقهای فرار» و طیفی گسترده از مهارتها در حاشیه «اقتصاد هنر» (همچون بازیگری، کارگردانی تئاتر، تدوین فیلم و…) اشاره کرد.
۳- خریدِ با تخفیف از سرِ کوچه: صنعت «خردهفروشی»
«خردهفروشی» (Retail)، همین حالا هم بزرگترین صنعت دنیا است و این روند میتواند در سالهای آینده حتی دنباله دارتر هم بشود. تقریبا همه ما به صورت روزمره از سوپرمارکتها، میوهفروشیها و فروشگاههای کوچک محلی خرید میکنیم و این روند با فرض بهبود وضعیت اقتصادی و گسترش ابعادِ طبقه متوسط، صعودی هم خواهد بود. تشدید روند مصرفگرایی هم به نفع این صنعت خواهد بود.
بنابراین، شاید راهاندازی مغازههای کوچک محلی در شهرهایی که تعداد مغازههای کمتری دارند، منطقی به نظر برسد. این در حالی است که در سال ۱۴۱۰، در شهرهای بزرگ، فروشگاههای زنجیرهای جای فروشگاههای کوچک و محلی را خواهند گرفت و این روند هم از همین حالا مشهود است.
از طرفی، با تداوم کاهش قدرت خرید خانوار ایرانی (که در برخی از پیشبینیهای اقتصادی به چشم میخورَد) خرید از فروشگاههای زنجیرهای که کالا را با تخفیف به فروش میرسانند نیز همهگیریِ بیشتری پیدا خواهد کرد.
فعالان حوزه «خردهفروشی» باید شیوههای نوین (از جمله ابداع ساز و کارهای جدید تخفیف و «خرید گروهی« و نیز بهبود شیوههای تحویل رایگان) را به کار بگیرند تا بتوانند در کورانِ رقابت شدید در این حوزه، دوام بیاورند.
۴- کلاس زبانِ چینی از راه دور: «آموزش آنلاین»
همهگیری کرونا نشان داد که کسبوکارهای آنلاین، برندگان بلامنازعِ اقتصاد در سالهای آینده هستند. در طول نزدیک به ۲ سالی که از آغاز همهگیری میگذرد و بسیاری از کسبوکارها ورشکسته شدهاند، برخی شرکتهای آنلاین نه فقط کاهش درآمدی نداشتهاند که رشدهای چشمگیری را هم تجربه کردهاند.
دادههای مجلاتی مانند «فوربس» هم نشان میدهد که ابرثروتمندان (همچون «جف بزوس» و «ایلان ماسک») در دوران کرونا به مراتب ثروتمندتر شدهاند. به این ترتیب، «آنلاینشدن» کسبوکارها یا غیرفیزیکی شدنِ آنها، بدون تردید یکی از اَبَرروندهای جهان تجارت تا سال ۱۴۱۰ خواهد بود.
اما چه چیزی باید «آنلاین بشود»؟ انتخاب در اینجا هم هوشمندی میخواهد و باید تغییرات در جهان را رصد کرد. مثلا، تقاضا برای آموختن زبانِ چینی به دلیل تداوم برتری اقتصادی چین در یک دهه آینده، افزایش خواهد داشت.
از طرف دیگر، آموزش موسیقی هم به سمت سازهای جدید (مانند «هنگ درام») میرود و ممکن است ورزشهای جدید (مانند «باروسل») شاهد اوجگیریِ تقاضا در فضای آموزش آنلاین باشند.
۵- همه چیز آنطور که شما میخواهید: «شخصیسازی»
مورد آخر میتواند جالبتر از موارد دیگر باشد. «شخصیسازی» (Customization یا Personalization) یکی از استراتژیهای به نسبت جدید در حوزه بازاریابی است که به طور ساده، عبارت است از طراحی و تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت، دقیقا به شکلی که مشتری میخواهد.
مثلا، فرض کنید شما یک سرویس شربتخوریِ خاص میخواهید که همه لیوانهایش با یکدیگر تفاوت داشته باشند و شما آنها را تکتک و از میانِ یک مجموعه انتخاب کنید. یا مثلا، ترجیح میدهید یخچالی بخرید که درب آن قرمز رنگ باشد، اما بدنهاش به رنگ نقرهای.
در شکلِ تولید کارخانهایِ کنونی، معمولا چنین کاری انجام نمیشود، اما «شخصیسازی» یا «تولید سفارشی»، به دلیل آنکه در آینده تمام محصولات تنوع بیشتری در قیاس با امروز خواهند داشت، دست شما را برای فروش بازتر میگذارد و بنابراین، بد نیست که از حالا در فهرست کسبوکارهایِ پولساز در آینده قرارش بدهید.