حادثه 24 - نگار سماکنژاد نخستین زن ایرانی است که مسیر ۱۷۱ کیلومتری کوهستانی مسابقه UTMB را دوید و حالا قرار است بشود اولین زنی که قله دماوند را پشت هم از چهار جبهه صعود میکند.
شاید این روزها بیلبورد بینام و توضیحات مشخص را در سطح شهر تهران دیده باشید. خانمی که در عکس میبینید قرار است نخستین زنی باشد که دماوند را از چهار جبهه تا قله میدود. این کار را پیش از این چند کوهنورد انجام دادهاند، اما اینبار چند فرق اساسی دارد.
فرق اول این که نگار سماکنژاد به عنوان یک دونده قرار است این مسیر را بدود و اگر برایتان عجیب است که چگونه، باید گفت با سابقه دویدن ۱۷۱ کیلومتر در مسابقهای مانند UTMB که در رشته کوههای آلپ برگزار میشود انجام اینکار برای نگار راحتتر است، کافی ست نامش را در سایت ultra trail world tour جست وجو کنید تا بهعنوان یکی از صد دونده برتر زن دنیا در رشته فوق استقامت اسم او را ببینید.این را هم باید اضافه کرد که نگار سال ۲۰۱۹ رتبه ۴۱ زنان دونده استقامت دنیا را به دست آورده است.
نکته دوم و خیلی مهمتر اینکه پیش از این فقط آقایان صعود از چهار جبهه را انجام دادهاند و نگار اولین زنیست که این کار را میکند. این صعود احتمالاً بیشتر از یک روز و نیم طول میکشد و در این مسیر در هر جبهه چند دونده نگار را همراهی میکنند. در هر جبهه نگار زمان کوتاهی استراحت میکند و دوندههای جدید با او در ادامه مسیر میدوند.
یک شرکت خصوصی حامی این پروژه شده و نگار قرار است این کار را به نمایندگی از زنان ایرانی انجام دهد. سنگبنای کمپین (پویش) «در مسیر پیدا شو» با ایده «توانمندسازی زنان» همراستا است و بر پایهی انگیزهبخشی به زنان ایرانزمین برای رسیدن به خودباوری بنا شده است.
نگار سماکنژاد متولد سال ۱۳۵۷ است . او در آمریکا دکترایی در حوزه علوم شناختی گرفت و بعد به ایران برگشت و استاد مرکز علوم شناختی دانشگاه بهشتی شد. به گفته خودش مشکل تمرکز داشت و برای کمکردن این مشکل شروع به دویدن کرد. به تدریج دویدن از اصلیترین بخشهای زندگیاش شد.
او درباره علاقهاش به این ورزش به ظاهر ساده به همشهری آنلاین میگوید: «از وقتی یادم میآید ورزش بخشی از زندگیام بود. اما نه ورزش دویدن. شنا، اسبسواری، کوهنوردی و آمادگی جسمانی را میگویم.در یک برهه از دوره کودکی در رشته دو سرعت در باشگاه شهید کشوری ثبتنام کرده بودم. خوب دویدن دوندهها برایم جالب بود. بدنهای ورزیده و سالم آنها توجهم را بیشتر به ورزش جلب کرد. میدانستم که این ورزش مادر ورزشهاست. همیشه دوندههای دو استقامت برایم آدمهای عجیب و غریبی بودند. با خودم میگفتم چگونه میتوانند این همه زمان را بدوند.باورش برایم سخت بود.»
لبخند میزند و از خودش میگوید: «واقعیت این است که در انجام کارها اختلال توجه دارم و برای انجام کارهای ثابت نمیتوانم یکجا بنشینم و تمرکز داشته باشم. بهعنوان مثال نمیتوانم مانند برخی از افراد ساعتها مشغول کتاب خواندن یا تماشای فیلم شوم. درباره این اختلال تحقیق کردم و متوجه شدم با دویدن میتوانم آن را برطرف کنم. وقتی شروع به دویدن کردم متوجه تأثیرات خوبی در خودم شدم. ابتدا ۱۵ دقیقه، بعد ۲۰ دقیقه و بعد به نیم ساعت یا بیشتر از آن رسید.روزهایی که میدوم فعالیت بیشتری در طول روز دارم؛ مقاله میخوانم و پژوهش انجام میدهم و در کل باید بگویم بعد از دویدن حس خوشایند و حال خوشی دارم.».
او میگوید: «همه ما توانایی داریم و برای موفق شدن باید تلاش کنیم. من هم دویدن را به قصد شرکت در مسابقه و کسب مقام شروع نکردم. فقط دیدم چقدر بعد از دویدن حالم خوب است و کمکم در این مسیر با مسابقات و رکوردها آشنا شدم. نخستین مسابقهای که شرکت کردم، سال ۲۰۱۳ ماراتن سانفرانسیسکو بود.
روز قبل مسابقه برای تمرین حدود ۱۲ کیلومتر دویدم که خودم را ارزیابی کنم. اصلاً میتوانستم استقامت بدوم و هیچ تمرین دیگری نداشتم. مسافت آن مسابقه ۴۲ کیلومتر بود. خلاصه اینکه هیچوقت خط پایان آن مسابقه ماراتن از نظرم دور نمیشود. چون بعد از پایان نتیجه خوبی گرفتم. یکی از قشنگیهای این ورزش این است که هر کسی رقیب خودش است. در ماراتن پاریس ۶۰ هزار نفر شرکت میکنند و هر کسی هم میتواند شرکت کند و در ۵ ساعت باید دویدن را تمام کنند. بحث مثلاً ۱۰ یا ۲۰ نفر اول جداست، ولی بقیه در مسابقه رقیب خودشان هستند. زمانی که از خط پایان گذشتم به خودم گفتم این ورزش، ورزش من است و حالا میدانم باید چهکاری انجام بدهم و از آنجا به بعد برایم جالب شد.»
بانوی ورزشکار میگوید: «چند سال بعد خیلی اتفاقی در مسابقات دو کوهستان آزادکوه شرکت کردم. در آن مسابقه هم جزو آخرین نفراتی بودم که به خط پایان رسیدم. اما از آن مسابقه به بعد دو ماراتن کوه و طبیعت وارد زندگیام شد. در یکی از سختترین مسابقات ترکیه به اسم آلاداغلار توانستم رتبه سوم را کسب کنم و از آن به بعد مسابقات را جدی گرفتم.»
سماکنژاد میگوید: «خاطرات زیادی از دویدن در کوچهها و خیابانهای کالیفرنیا و تهران دارم. خیلی وقتها برای تصمیم گرفتن به خیابانهای محله قیطریه میروم و حدود ۵ کیلومتر میدوم. گاهی هم که وقت ندارم در همین کوچهپسکوچههای اطراف خانه میدوم. تهران نیاز دارد که چهرهاش دونده شود. اهالی نسبت به فعالیتم شناختی ندارند. اما گاهی از نگاههایشان پیامهای خوبی میگیرم. شاید آنها هم از تماشای دویدن من در شهر پیامی دریافت کنند و این انتقال پیام، چهره شهر را دونده کند. گاهی بعضی کلمات تأثیر شگرفی در تقویت توانایی افراد میگذارد. مثل همین یک کلمه آفرین، دست مریزاد و دمت گرم.»
او درباره کرونا و شرایط موجود هم حرفهایی برای گفتن دارد: «اگر ویروس کرونا زندگی عادی مردم را مختل کرده است، اما کمک بزرگی برای شکلگیری سبک جدیدی از زندگی در جامعه به همراه داشته است. به هر حال رعایت فاصلههای اجتماعی و تعطیلی ورزشهای گروهی و تجمعات باعث شد شهروندان به بوستانهای محلهشان توجه ویژهای داشته باشند. زمانی که میخواستم به ایران برگردم نگران بودم که نتوانم مانند کالیفرنیا به راحتی در کوچه بدوم و خب نگرانیام جایز بود. چون واقعاً جای دوندهها در شهر تهران خالی است. اما ویروس کرونا همه افراد از دانش آموز، مرد، زن، دکتر، مهندس، هنرمند و... را برای ورزشهای انفرادی مانند دویدن و طناب زدن به بوستانها، خیابانها و حیاطهای منزلشان آورده است. این صحنهها حال مرا خوب میکند. امیدوارم مسئولان شهری و ورزشی زودتر تدابیری برای ترویج فرهنگهای گمشده بیندیشند.»