حادثه 24 - این که رتبه دو برادر، دوست، فامیل و ... در آزمون بسیار حساس و نزدیکی مثل کنکور، هرچند با هم درس خوانده باشند و در شرایط مشابه، فاصله بسیار کمی با هم داشته باشد در تاریخ کم سابقه است. دو روز پیش، زمانی که خانواده آقای قیم مشغول صرف ناهار بودند، تلفن خانهشان به صدا در میآید و به آنها خبر میدهند که نتایج کنکور اعلام شده است. استرسی که در آن لحظه به حسن، حسین، پدر و مادرش وارد میشود، قابل توصیف نیست اما حسن زمانی که متوجه میشود نامش در بین 10 نفر اول رشته تجربی قرار گرفته، خوشحال
می شود اما دلواپس برادرش هم بوده چون نام حسین در بین 10 نفر اول نبوده است. آنها توقع داشتند که هر دو نفرشان رتبه تک رقمی کسب کنند. مادر این دوقلوها، خانهدار و پدرشان بازنشسته شرکت نفت است. در پرونده امروز زندگی سلام، با این برادرهای دوقلوی خوش صحبت و سرزنده درباره مسیری که برای موفقیت در کنکور پیمودهاند، رموز موفقیت شان، تاثیرات مجازی شدن آموزش و کرونا بر کیفیت یادگیری شان، دردسرها و شیرینیهای داشتن برادر دوقلو و ... گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
فکر میکردیم رتبه مان بین 30 تا 50 باشد
حسن قیم که رتبه 5 کنکور تجربی 1400 را کسب کرده، درباره احساسش بعد از کسب این موفقیت میگوید: « نتیجه زحمات سه
سال مان بود، خیلی برایش زحمت کشیدیم و طبیعتا خوشحال هستیم. من قبل از شرکت در آزمون های آزمایشی فکر میکردم که رتبهام بین 30 تا 50 باشد و آن زمان، همین رتبه هم برایم رویایی بود اما کم کم به این نتیجه رسیدم که میتوانم رتبه تک رقمی هم کسب کنم. به نظرم هم من و هم برادرم لایق این رتبه بودیم. روز اعلام نتایج ، ما مشغول خوردن ناهار بودیم که معلم ریاضیمان زنگ زد. من آن لحظه سرشار از استرس شدم و تلفن را جواب دادم. او گفت که نتایج آمده و من نفر پنجم شدم. خیلی خوشحال شدم، لطف خدا هم بود. البته از آن طرف چون نتیجه برادرم نیامده بود و مشخص شده بود که بین 10 نفر برتر نیست، دلواپسی او را هم داشتم. بعدش خودمان وارد سایت سازمان سنجش شدیم و دیدیم که برادرم رتبه 12 را کسب کرده است.»
برنامه درسیمان کاملا شبیه بود
حسن که 15 دقیقه از برادر دیگرش بزرگ تر است، درباره برنامهریزیهای درسیشان برای موفقیت در کنکور میگوید: «برنامه درسی من و برادرم حسین برای موفقیت در کنکور، خیلی شبیه هم بود. هر دو از سال دهم برای کنکور شروع کردیم. آن زمان با هم گفتیم که هدف اصلیمان در سه سال آینده، موفقیت در کنکور باشد و همه چیز زندگیمان را تحت الشعاع این آزمون قرار دادیم. همان طور که گفتم، برنامههای درسیمان کاملا شبیه بود، هم کتابهایی که استفاده میکردیم، هم کلاسهایی که میرفتیم، هم مدرسه، هم معلمها، هم زمان مطالعه و ... .»
به پزشکی به معنای نسخه نوشتن علاقه نداریم
از حسن می پرسم که چرا هر دو نفرتان رشته تجربی را انتخاب کردید که می گوید: «هر دویمان به آینده رشته تجربی برای انتخاب شغل فکر کردیم و به نظرمان، تصمیم درستی هم گرفتیم. هر دوی ما به پزشکی علاقهمند هستیم البته این علاقهمان به معنای پزشک شدن برای طبابت و نسخه نوشتن نیست، به پزشکی علاقهمند هستیم که با تحقیقات و افزایش یا حتی تولید دانش همراه باشد.» حسین که رتبه 12 را کسب کرده، در همین باره میگوید: «شاید باور نکنید اما من قبل از این که شروع به درس خواندن کنم و قبل از این که در سال اول دبستان، پایم را به مدرسه بگذارم، دوست داشتم در رشته های پزشکی دانشگاه تهران درس بخوانم. از همان زمان، چنین آرزویی داشتم و به خاطر همین، این همه سال درس میخواندم. هدفم از اول، پزشکی دانشگاه تهران بود و الان هم، هر دو نفرمان در همین رشته و دانشگاه، درس خواهیم خواند.»
از معلم خصوصی برای رفع اشکال کمک گرفتیم
یکی از رایجترین سوالها از نفرات برتر کنکور درباره معلم خصوصی و آموزشگاه های کنکور است. این که آیا استفاده کردهاند یا نه، چقدر تاثیر داشته و .... . حسن در پاسخ به این سوال می گوید: «باید بپذیریم که اگر خود دانشآموز بتواند به خوبی درسش را بخواند، نیازی به معلم خصوصی نیست اما در یک سری درسها مثل شیمی، فیزیک و زیست در رشته تجربی به یک راهنمای دلسوز نیاز داریم که متاسفانه بعضی از معلمها اینطور نیستند. ما از معلم خصوصی به عنوان یک راهنما استفاده میکردیم، نه این که به ما درس بدهد، بلکه به صورت گروهی با چند نفر از دیگر دوستان برای رفع اشکال از او کمک میگرفتیم.»
برادران تاچیبانا، دوقلوهای مورد علاقهمان هستند
حسن در بخشی از صحبت هایش گفت که هفتههای آخر مانده به کنکور، تفریحاتشان بیشتر شده است. سوال این است که تفریح این دو برادر چه بوده؟ حسن پاسخ میدهد: «ما از بچگی، تفریحاتی مثل بیرون رفتن با دوستان، سینما رفتن و ... را نداشتیم و به آن ها علاقهمند هم نبودیم. بیشتر تفریحات ما در تلویزیون دیدن خلاصه می شد و استراحث مثلا خوابیدن. این اواخر که ساعت مطالعهمان کم شده بود، بیشتر از قبل تلویزیون تماشا میکردیم و کمتر بیرون میرفتیم. اگر هم بیرون میرفتیم، با رعایت پروتکلهای بهداشتی به جاهای خلوتتر و طبیعت میرفتیم تا کمی، حال و هوایمان عوض شود. یک خوش شانسی هم که آوردیم، این بود که مادرمان ما را در این مدت خیلی درک میکرد و اصلا به ما ایراد نمیگرفت که ساعت مطالعهتان کم شده و چرا بیشتر تلویزیون میبینید، چون به خوبی میدانست که این کار برایمان لازم بود.» از او درباره فیلم و سریال های مورد علاقهشان هم میپرسم که میگوید: «ما در تلویزیون بیشتر سریال ایرانی میبینیم. فیلمهایی که تلویزیون بگذارد هم میبینیم اما سریال بیشتر. از فیلم هایی که دارای شخصیت دوقلو باشد، کارتون فوتبالیست ها را دوست داریم. برادران افسانهای تاچیبانا، واقعا دوستداشتنی هستند و عملکردشان هیجانانگیز است.»
هفته های آخر، حداکثر روزی 3 ساعت درس میخواندیم!
«من سال دهم، خیلی بیشتر از سال یازدهم درس میخواندم و سال یازدهم خیلی بیشتر از دوازدهم»، حسن با این مقدمه میافزاید: «مادرم همیشه این نکته را درباره کاهش میزان مطالعهام با نزدیک شدن بیشتر به کنکور به من و برادرم یادآوری میکرد. یادم هست که بهار سال دوازدهم، خیلی کمتر از پاییز سال قبلش برای مطالعه وقت گذاشتم. متاسفانه ماههای آخر، درس خواندنمان خیلی کمتر شد به حدی که چهار روز آخر، کلا سمت کتاب و درس نرفتیم. البته این را یک امر طبیعی میدانیم که برای بیشتر داوطلبان کنکور اتفاق میافتد. من در سال یازدهم، روزانه 10 ساعت و چند روز آخر در نهایت 2 ساعت در روز درس میخواندم.» حسین هم در این باره می گوید: «ما از سال دهم برنامه داشتیم و میخواستیم تا زمان رسیدن به برگزاری کنکور، ساعت مطالعهمان را زیاد کنیم و به خصوص قبل از امتحانات نهایی، روزانه بین 11 تا 12 ساعت هم مطالعه میکردیم. اما بعد از امتحانات، یک مقداری احساس کسلی کردیم و درس خواندنمان کمتر شد. هرچه بیشتر به کنکور نزدیک شدیم، ساعت مطالعهمان بیشتر به ساعت استراحت کردن تبدیل شد و هفته های آخر در نهایت 3 یا 4 ساعت درس میخواندیم و بیشتر به استراحت میپرداختیم.»
معدل نهاییمان 4 صدم فاصله داشت
از این برادرهای دوقلو درباره این پرسیدم که درس کدام یک از آنها بهتر است. حسن در این باره می گوید: «نمرات ما همیشه نزدیک به هم بوده و الان در نتایج کنکور، فاصله مان خیلی زیاد شده است! ما تقریبا معدلهای مان در چند سال اخیر یا برابر بوده یا چند صدم با هم فاصله داشته است. معدل نهایی حسین که رتبه 12 را کسب کرد، 4 صدم از من بیشتر بود. من معدل نهاییام 91/19 و حسین 95/19 بود.
عجیب ترش این که معدل سال دوازدهم هر دو نفرمان، 98/19 بود. دقیقا مثل هم بودیم.» حسین هم در این باره میگوید: «برای کنکور، تصور من این بود که رتبه من و برادرم، پشت سر هم باشد ودر نهایت یک نفر فرق داشته باشد اما وقتی نتایج آمد، من جا خوردم و یک مقداری هم ناراحت شدم. اما وقتی دیدم که میتوانم در همان رشته و دانشگاهی که دوست دارم درس بخوانم، خدا را شکر کردم که به نتیجه قابل قبولی رسیدم. اما به طور کلی، درس هر دویمان در یک سطح است. در آزمونهای آزمایشی، گاهی من نمره بهتری کسب میکردم و گاهی حسن. در کنکور نوبت حسن بود که نمره بهتری بگیرد و به او تبریک میگویم اما این تلاش، به پایان نرسیده و برای هر دو نفر ما ادامه خواهد داشت.»
کرونا و آموزش مجازی را به فرصت تبدیل کردیم
شیوع کرونا و مجازی شدن سیستم آموزشی، بدون شک روی کیفیت یادگیری دانشآموزان تاثیرگذار است. از این دوقلوها که در کنکور 1400 درخشیدند ، در این باره هم پرسیدیم. حسن میگوید: «بعد از این که سیستمآموزشی کشورمان یعنی مدارس و کلاسها به دلیل شیوع کرونا مجازی شد، یک راه بیشتر پیش روی ما نبود. ما چارهای نداشتیم جز این که بیشتر تلاش کنیم و درس بخوانیم. این مسئله و تلاش ما باعث شد تا انگیزه بیشتری داشته باشیم و این موضوع به افزایش کیفیت یادگیری ما کمک کرد. به عبارت دیگر، کرونا و آموزش مجازی را به فرصت تبدیل کردیم. برای سال پیش دانشگاهی یا همان سال دوازدهم، در مدرسه ما این طور است که معلم سر کلاس نمیآید چون دانشآموزان نمیآیند. بنابراین حالت عادیاش هم این بود که ما باید در خانه بیشتر درسهایمان را میخواندیم و به خوبی توانستیم از این فرصت استفاده کنیم.»
مردم دوقلوها را نصف حساب میکنند!
دنیای دوقلوها برای بیشتر مردم جذاب است. این که چقدر شبیه به هم فکر میکنند، چه دردسرها و شیرینیهایی برایشان دارد و ... . حسن در این باره میگوید: «وقتی شما دوقلو هستید، معمولا مردم شما را نصف حساب میکنند یعنی به هیچ کدامتان به اندازه یک آدم کامل توجه نمیکنند. داشتن برادر دوقلو دردسر که ندارد و البته شیرینیهای زیادی دارد. شما یک نفر را دارید که همیشه در کنارتان است، حامی و همراهتان است، از زمانی که به دنیا آمدید، یک نفر را دارید که با او به معنای حقیقی کلمه، خوش هستید و شما را درک میکند. همچنین برادر یا خواهری دارید که همیشه پشتیبانتان است. البته این مسئله برای خانوادهها یک سری دردسر دارد، مثلا زحمت خانوادهها بیشتر میشود، هزینه هایشان و ... . فرستادن دو بچه با هم به مدرسه یا ثبت نام همزمانشان در کلاس های فوق برنامه و ... ، دردسرهایی دارد. در ضمن، گاهی هم ما را با هم اشتباه میگیرند که این واقعا مشکلزا میشود. مثلا یک بار در یک آزمون، برگه ما دو نفر اشتباه شد و برادرم با جواب هایی که من در پاسخنامه نوشته بودم، نفر اول شد و از او تقدیر به عمل آمد!»
اهل فضای مجازی نیستیم
به عنوان سوال آخر از حسین درباره توصیههایش به کنکوری های سالهای آینده و رموز موفقیت در این ماراتن پراسترس و سرنوشت ساز میپرسم.
او که رتبه 12 کنکور را به دست آورده، در پاسخ به این سوال میگوید: «من و برادرم در این سالها، هیچ گاه تلفن همراه نداشتیم. در این سه سال آخر، لپتاپ و تبلت داشتیم اما سیم کارت نداشتیم و به طور کامل در شبکه های اجتماعی حضور نداشتیم. این مسئله خیلی مهم و تاثیرگذار بود و در کسب این نتیجه، نقش پررنگی داشت. درباره دلایل اصلی این موفقیت، از نظر من و برادرم، مهمترین رمز موفقیت هر آدمی، اول لطف خدا و سپس داشتن خانوادهای همراه و دلسوز است. برای موفقیت در رقابت سنگینی مثل کنکور، نمیتوان به تنهایی تلاش کرد و باید شرایط از جنبههای مختلف، فراهم باشد تا این نتیجه کسب شود.» حسین هم در پاسخ به این سوال میگوید: «یک توصیه به داوطلبان کنکوری سالهای بعد دارم که اصلا از کنکور نترسند، روز کنکور هم مثل بقیه روزهاست و میگذرد. البته همه و بسیاری از کارشناسان تحصیلی این نکته را گفتند و این ترس هم قابل کتمان یا نابود کردن نیست اما اگر مدیریت نشود، استرس فرد بالا می رود و تاثیر بدی روی نتیجه آزمونش خواهد گذاشت. به همین دلیل، باز هم خواستم این نکته را به داوطلبان یادآوری کنم. بعد از تلاش و پشتکار در هر کاری، باید به خدا توکل کرد تا با آرامش بیشتری، مسیر و روزهای سرنوشت ساز را پشت سر گذاشت.»