حادثه 24 - همهچیز از جابهجاکردن قفسهای مربوط به قناری و کبوترها در حیاط خانه قدیمی شروع شد. 2برادر بر سر این مسئله عجیب با یکدیگر درگیر شدند و یکی از آنها با قتل دیگری پا به فرار گذاشت، اما در نهایت چند روز پیش به دام پلیس افتاد.
بیست و یکم اردیبهشت امسال بود که گزارش قتلی به قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. مقتول مردی بود 35ساله که با ضربه چاقو زخمی و به بیمارستان منتقل شده بود، اما پس از 2روز بهدلیل شدت خونریزی جانش را از دست داده بود.
بررسیهای اولیه حکایت از این داشت که مقتول قربانی یک دعوای خانوادگی شده و قاتل نیز برادر کوچک ترش بوده است. خواهرزاده آنها که تنها شاهد این جنایب بود در تحقیقات گفت: من در نزدیکی خانه داییهایم زندگی میکنم. روز حادثه به آنجا رفته بودم که دیدم در حیاط باز است. تعجب کردم و وقتی قدم در حیاط گذاشتم با صحنه دردناکی روبهرو شدم. داییهایم با یکدیگر درگیر شده بودند و دایی بزرگم خون آلود و زخمی روی زمین افتاده بود. دایی کوچکترم به محض دیدن من، به سمتم هجوم آورد و مرا به گوشه حیاط پرتاب کرد. سپس متواری شد و من وحشتزده به اورژانس زنگ زدم. وی ادامه داد: آنها با یکدیگر مشکلی نداشتند و نمیدانم روز حادثه بر سر چه مسئلهای با یکدیگر درگیر شده و این اتفاق مرگبار رقم خورده است.
پایان 3ماه فرار
نام متهم به قتل در فهرست افراد تحت تعقیب قرار گرفت، اما او پس از درگیری با برادرش متواری شده بود. جستوجو برای یافتن وی ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل رد متهم در خانه خواهرش در تهران بهدست آمد. با این سرنخ مأموران وی را دستگیر کردند و به فرار 3ماهه او پایان دادند. او در بازجوییها به قتل برادرش اقرار کرد و در بازجوییها گفت: من و برادرم هزینه زندگی مان را با خرید کبوتر، قناری و جوجهکشی از آنها در میآوردیم. چند روز بود که بر سر جا به جا کردن محل قفس پرندهها با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودیم. روز حادثه هم دوباره بر سر اینکه محل قفسها را عوض کنیم درگیر شدیم. برادرم به سمتم هجوم آورد و مرا به سمت قفس قناریها پرت کرد. همان لحظه ناگهان چشمم به چاقویی افتاد که بالای قفس قناریها بود، بیآنکه قصد قتل داشته باشم آن را برداشتم و ضربهای به گردن برادرم زدم، اما بعد پشیمان شدم، چون نمیخواستم جان او را بگیرم، در یک لحظه کنترلم را از دست داده بودم و میخواستم برادرم را از خودم دور کنم که این اتفاق افتاد. متهم به قتل در ادامه گفت: پس از این اتفاق حتی مخفیانه در مراسم خاکسپاری برادرم شرکت کردم و میخواستم خودم را تسلیم کنم، اما ترسیدم و فراری شدم. مدتی در خانه دوستانم بودم و بعد زمانی که به خانه خواهرم رفته بودم که سری به او بزنم، دستگیر شدم.
متهم به قتل پس از شرح جزئیات جنایتی که مرتکب شده بود بازداشت شد و برای تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.