حادثه 24 - بررسی پرونده های جنایی نشان می دهد که خیلی از قتل ها بخاطر پول اتفاق می افتد. قاتلان گاهی با انگیزه به دست آوردن پولهای کلان دست به جنایت می زنند؛ اما همیشه هم اینطور نیست و گاهی مبالغ ناچیز باعث خونریزی و قتل می شود. در این گزارش به بررسی 5 قتل که بخاطر مبلغی ناچیز اتفاق افتاد می پردازیم.
قتل مسافر بهخاطر 20 هزارتومان
این جنایت اوایل صبح هشتم دی سال ۹۸ در خیابان خیام ۶۳ مشهد در حالی اتفاق افتاد که راننده تاکسی تلفنی، با عصبانیت در منزل مسافرش را به صدا درآورد تا طلب ۲۰ هزار تومانی کرایهاش را وصول کند. سعید مسافر ۳۲ ساله که همیشه از تاکسی مهدی (قاتل) برای سفرهای درونشهری استفاده میکرد و انتظار نداشت راننده مذکور برای ۲۰ هزار تومان باقیمانده کرایه در آن ساعت صبح به منزلش برود، عصبانی شد و آنها با یکدیگر درگیر شدند. راننده ناگهان در میان فریادهای دلخراش، چاقوی دسته زردش را بیرون کشید و در میان جملات تهدیدآمیز سینه مسافرش را هدف گرفت و او را نقش بر زمین کرد. ضربه به گونهای بود که تیغه چاقوی بزرگ در قفسه سینه جوان ۳۲ ساله شکست! مهدی خوشخو (راننده ۳۹ ساله) پس از ارتکاب این جنایت فرار کرد و چند تن از همسایهها با دیدن این صحنه دلخراش او را تعقیب کردند، اما او با سرعت سرسامآوری از محل گریخت. پس از اینکه نیروهای اورژانس پیکر غرق در خون سعید را به بیمارستان رضوی مشهد رساندند، او بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو جان سپرد. بعد از این ماجرا قاتل متواری شد و حتی عکسش به دستور قضایی بدون پوشش منتشر گشت اما همچنان خبری از این قاتل که بهخاطر 20 هزارتومان آدم کشته نیست.
قتل راننده تاکسی بهخاطر کرایه 500 تومانی
صبح 8 فروردینماه سال 92 در پردیس بومهن بین یک راننده تاکسی و دو مسافر مرد بر سر کرایه دعوای خونینی درگرفت. کسانی که شاهد صحنه درگیری بودند، بلافاصله ماجرا را به پلیس 110 اطلاع دادند و ماموران وارد عمل شدند. دقایقی بعد راننده تاکسی به همراه دو مسافرش بازداشت شدند. راننده تاکسی که مردی 41 ساله بود و به شدت از ناحیه سر و صورت و دست و پا زخمی شده بود، همزمان که وارد کلانتری شد، ناگهان نقش زمین شد. راننده تاکسی توسط اورژانس به نزدیکترین بیمارستان انتقال یافت اما وی دقایقی بعد تسلیم مرگ تلخی شد. دو مسافر که در صحنه درگیری بازداشت شده بودند، تحت بازجویی قرار گرفتند. این دو مرد 25 و 18 ساله اعتراف کردند که ساعتی قبل از حادثه در تهرانپارس بهصورت دربستی سوار خودروی قربانی جنایت شده و قرار شده بود که به وی دو هزار تومان کرایه پرداخت کنند اما وقتی به مقصد رسیدهاند دیدهاند هزار و 500 تومان بیشتر پول ندارند و وقتی پول را به راننده تاکسی دادند، وی اعتراض کرده و بر سر 500 تومان با هم گلاویز شدند و هرگز قصد کشتن وی را نداشتهاند. سرانجام این پرونده مشخص نیست.
جنایت عجیب برای ۳ هزار تومان
اختلاف حساب سه کارگر بر سر سه هزار تومان پول، یک قاتل، یک مقتول و یک مجروح برجای گذاشت. این درگیری در کرمان در یک صافکاری و در سال 1391 رخ داد. پس از بررسی اولیه مشخص شد فردی پس از ورود به کارگاه با دو برادر درگیر شده و با مجروح کردن آنان بهوسیله چاقو از صحنه فرار کرده و مجروحان توسط اورژانس به بیمارستان اعزام شدند. متاسفانه یک نفر از مجروحان به دلیل وارد شدن ضربه چاقو به قفسه سینهاش، در بیمارستان جان خود را از دست داد. اما بعد از گذشت چندی قاتل خود را تسلیم کرده و به جرم خود اعتراف کرد و گفت: «با مجروح حادثه هماتاق بوده و در همان کارگاه و به همراه برادر مقتول بهعنوان شاگرد صافکار مشغول به کار بودند که در شب قبل از حادثه بهخاطر تعیین تکلیف مخارج مشترک بر سر سه هزار تومان با هم مشاجره کرده و همان شب پس از جمع کردن وسایلش از اتاق خارج و به منزل دیگری نقل مکان کرده که در این نقل مکان، مقداری از وجه نقدش مفقود شده است. در ادامه تحقیقات، مشخص شد قاتل صبح روز حادثه جهت دریافت وجه گم شده به طرف کارگاه محل حادثه رفته و پس از مشاجره لفظی با هر دو برادر درگیر شده و با استفاده از چاقو هر دو نفر را مجروح کرده و از محل فرار میکند. که یکی از برادران فوت میکند و این مرد نیز به جرم قتل بازداشت میشود.
اعدام زنی که برای 500 تومان کرایه اضافه قاتل شد
سیزدهم فروردین سال 89 زن تهرانی ۳۸ ساله که به همراه فرزندانش به مشهد مسافرت کرده بود، در خیابان طبرسی منتظر تاکسی ایستاده بود که راننده یک دستگاه خودروی سواری پس از عبور از کنار این زن و فرزندانش، متوجه شد که آنها مسافر هستند، به همین دلیل مسافتی را دنده عقب گرفت تا مقابل زن جوان رسید. زن مذکور به همراه فرزندانش سوار خودرو شد و راننده به طرف میدان ۱۷ شهریور مشهد حرکت کرد که مقصد مسافرانش بود. وقتی راننده ۴۰ ساله در خیابان ۱۷ شهریور مشهد پدال ترمز را فشرد و خودرو را به حاشیه خیابان کشید تا مسافرانش را پیاده کند، زن جوان اسکناس دوهزار تومانی را به راننده داد و در حالیکه فرزندانش را پیاده میکرد، منتظر ماند تا راننده مسافرکش باقی مانده پولش را به او بازگرداند، اما وقتی دید راننده قصد حرکت دارد، به او اعتراض کرد که ۵۰۰ تومان باقیمانده کرایه را به او بازگرداند، ولی راننده مدعی بود که کرایه او و فرزندانش دوهزار تومان میشود! همین موضوع به مشاجره لفظی و درگیری کشید که ناگهان زن ۳۸ ساله چاقویی را از درون کیفش بیرون آورد و به سوی راننده حملهور شد. او با ضربات هولناک چاقو، راننده را که هنوز گیج و حیران بود، خونآلود نقش بر زمین کرد؛ زن دستگیر شد و در بازجوییها گفت: «وقتی از راننده خواستم تا بقیه پولم را بازگرداند، به من گفت مسافتی را برای سوار کردن شما دنده عقب حرکت کردم، بنابراین کرایه شما دوهزار تومان میشود، من هم که از شنیدن این جمله عصبانی شده بودم، او را نفرین کردم و گفتم «آن ۵۰۰ تومان هم صدقه سر بچههایم باشد!»، ولی راننده که انتظار چنین حرفی را نداشت با حالتی خشمگین از خودرو پیاده شد و سیلی به صورتم زد و شروع به فحاشی کرد! دخترم که این صحنه را دید به راننده معترض شد که چرا مادرم را کتک میزنی؟ از آنسو، من که اوضاع را اینگونه دیدم، ناگهان دست به کیفم بردم و چاقوی آشپزخانه را از داخل پلاستیک بیرون کشیدم و در همان حالت عصبانیت ضربهای به او زدم که نقش بر زمین شد. این زن بعد از گذشت ده سال در مرداد سال 99 وقتی 48 ساله بود، به دلیل عدم رضایت اولیایدم در زندان مرکزی مشهد به دار آویخته شد.
قتل پسردایی بر سر 50 هزار تومان
۲۵ اردیبهشت سال 95، ماموران پلیس تهران از قتل مرد میانسالی در طبقه۱۳ برج A۳ در سعادتآباد باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به بابک ۵۶ساله بود که با ضربات چاقوی باجناق سابقش کشته شده بود. همسر مقتول به ماموران گفت: «پسردایی همسرم بهنام هادی که معتاد و بیکار است، ۱۰روز قبل از حادثه در خانهمان مهمان بود و شبها اینجا میخوابید. نزدیک اذان صبح بود که با صدای وحشتناک همسرم به اتاق خواب رفتم و دیدم هادی روی سینه شوهرم نشسته و گفت قلب شوهرم درد گرفته است و آب قند نیاز است. به آشپزخانه رفتم و با یک لیوان آب قند برگشتم که چاقو در دست هادی بود و شوهرم هم خونآلود روی تخت افتاده بود. از ترس شروع به داد و فریاد کردم که قاتل نزدیک شد و دستانش را روی گلویم گذاشت و لحظاتی بعد با سرقت طلا و پول نقد متواری شد. بعد از اظهارات همسر مقتول، هادی ۵۵ساله تحت تعقیب ماموران شناسایی و بازداشت و به جرم خود اعتراف کرد. دادگاه تشکیل شد و دختر مقتول تقاضای قصاص کرد. متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «سرقت و تهدید را قبول ندارم، اما قتل را قبول دارم، اما عمدی نبود. مقتول، دفتر شارژ کپسولهای آتشنشانی داشت، اما در کارش تقلب میکرد. او فقط لیبل روی کپسولها را عوض میکرد و بدون اینکه آنها را پر کند، به صاحبانش برمیگرداند. او درآمد بالایی داشت، اما فقط روزی ۵۰ هزار تومان به من میداد. همه اینها باعث شد از او کینه بگیرم. ده شبانهروز در خانه مقتول بودم و با هم سرکار میرفتیم. دو ماه بود که موادمخدر را ترک کرده و تحت درمان با متادون بودم، آن شب نتوانستم از داروخانه متادون تهیه کنم، به همین خاطر به یک عطاری رفتم و قرص گرفتم. نمیدانم قرص حاوی چه موادی بود که دچار توهم شدم و آن شب را تا صبح نخوابیدم و مدام خودم را لبه یک پرتگاه میدیدم. حوالی صبح بود که بابک را بیدار کردم و خواستم ۵۰هزار تومان پول به من بدهد تا به مشهد بروم، اما مخالفت کرد. حالت طبیعی نداشتم ناگهان چشمم به چاقویی که روی میز کنار تخت قرار داشت، افتاد آن را برداشتم و میخواستم به کتف مقتول بزنم، اما نمیدانم چطور شد که چاقو به سینه او فرو رفت. متهم در آخرین دفاعش گفت: قصد کشتن نداشتم و قتل عمدی نبود.» قتل برای 50 هزارتومان.