حادثه 24 - مردی که همسرش را کشته و مادرزنش را نیز تا یک قدمی مرگ برده بود در اعترافاتش مدعی شد بهخاطر حمایت از بچههایش این کار را کرده است.
چندی قبل دو زن که با ضربههای چاقو مجروح شده بودند به بیمارستانی در تهران منتقل شدند که بلافاصله کار درمان آغاز شد اما یکی از زنها بر اثر شدت جراحات وارده جان باخت. وقتی مأموران حراست بیمارستان با پلیس تماس گرفتند دقایقی بعد مأموران برای بررسی ماجرا به بیمارستان رفتند. نخستین تحقیقات نشان میداد که این دو زن مادر و دختر بودهاند که دختر جان باخت و مادرش نیز حال وخیمی داشت و به کما رفته بود. در حالی که تحقیقات برای شناسایی عامل قتل و ضرب و جرح این مادر و دختر ادامه داشت، زن میانسال به شکل معجزه آسایی زنده ماند و به سختی لب به سخن باز کرد. وی گفت: دامادم مراد ما را با چاقو زد.
بنابراین بلافاصله مرد جوان که افغان بود تحت تعقیب قرار گرفت و چند روز بعد دستگیر شد. مراد ضمن اعتراف به قتل همسرش گفت: چند سال قبل برای کار به ایران آمدم و با همسرم آشنا شده و ازدواج کردم. در این مدت ما صاحب یک دختر و پسر شدیم. من کارگر بودم اما همیشه کار نداشتم و گاهی بیکاربودم، وضع مالی خوبی نداشتیم و به همین خاطر خانواده همسرم با من بدرفتاری میکردند. آنها مدام همسرم را علیه من تحریک میکردند. آنقدر از من بد گفتند که همسرم نیز بچهها را برداشت و با حالت قهر به خانه پدرش رفت. من دلم برای بچه هایم تنگ شده بود به همین دلیل برای آشتی با همسرم و برگرداندن آنها به خانه پدرزنم رفتم اما او اجازه نداد آنها برگردند. گفت تو پول نداری و به دختر و نوه هایم نمیرسی بهتر است بچهها اینجا بمانند تو برو و هر وقت پول داشتی برگرد.
متهم گفت: به زنم گفتم وسایلت را جمع کن به خانه برگردیم. گفتم برمی گردیم افغانستان و آنجا زندگی میکنیم اما زنم عصبانی شد و گفت به افغانستان برنمی گردد. خیلی عصبانی بود گفت خودت و بچه هایت به افغانستان برگردید، من همین جا میمانم. بعد ناگهان شروع کرد به کتک زدن پسرم حتی میخواست دخترم را از بالای پلهها به پایین پرت کند که من مانعش شدم از همه بدتر اینکه مادرزنم هم از دخترش حمایت کرد از این کارش عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم و با چاقو به همسرم حمله کردم. مادرزنم جلو آمد که مجبور شدم او را هم بزنم.
بعد از گفتههای متهم، مأموران به تحقیق از مادرزن وی پرداختند. زن میانسال گفت: دامادم همیشه بیکار بود. ما به خاطر حمایت از دختر و نوه هایمان و برای اینکه سختی نکشند، خرج زندگی آنها را میدادیم. روز حادثه وقتی دامادم گفت که میخواهد به افغانستان برود دخترم ناراحت شد و درگیری آنها بالا گرفت. مراد میخواست دخترم را بکشد، من واسطه شدم که این اتفاق نیفتد اما هم من را زد و هم دخترم را به قتل رساند.
با توجه به اینکه متهم دو کودک صغیر دارد که قیمی هم در ایران ندارند به این ترتیب رئیس قوه قضائیه از سوی آنها برای قتل مادرشان درخواست دیه را مطرح کرد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست متهم، پرونده این مرد برای رسیدگی به دادگاه کیفری فرستاده شد تا بزودی محاکمه شود.