حادثه 24 - 13سال بعد از قتل پسری جوان در یکی از روستاهای اسلامشهر، اولیایدم بهخاطر آرامش روح پسرشان، عامل جنایت را که در یکقدمی چوبه دار بود بخشیدند.
نخستین برگ از این پرونده جنایی روز بیستویکم بهمن سال87 ورق خورد. آن روز پسر جوانی در اسلامشهر به طور مرموزی ناپدید شد و 8 روز بعد جسدش حوالی روستای مهرانآباد و در نزدیکی باغ انگور و ریل راهآهن پیدا شد. او با ضربات چاقو به قتل رسیده بود و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز جنایت آغاز شد. پدر مقتول که با دیدن جسد او شوکه شده بود میگفت که پسرش 20بهمن87 سوار بر موتورش برای انجام کاری از خانه خارج شده و پس از آن به طرز مرموزی ناپدید شده بود.
اختلاف
کارآگاهان جنایی برای کشف معمای این جنایت به بررسی مکالمات تلفنی مقتول پرداختند و مشخص شد که مقتول آخرینبار با پسری 24ساله به نام سامان قرار ملاقات داشته است. وقتی مأموران برای بازداشت سامان قدم در خانه وی گذاشتند موتور و گوشی موبایل مقتول را در آنجا کشف کردند. سامان در بازجوییها به قتل اقرار کرد و گفت انگیزهاش بدهی مالی به مقتول بوده است. وی گفت: 5سال قبل با مقتول آشنا شدم.
در آن زمان در تولیدی کفشی مشغول بهکار شدم که مقتول هم در آنجا کار میکرد. کمکم دوستان صمیمی شدیم و مدتی بعد به خاطر مشکلات مالی و بدهی زیادی که داشتم از او پول قرض گرفتم و قرار شد بهزودی آن را پرداخت کنم اما وقتی موعد آن رسید نتوانستم پولش را جور کنم. وی ادامه داد: مدام امروز و فردا میکردم و از مقتول وقت میخریدم. او اوایل به من مهلت داد اما وقتی دید سر قولم نماندم عصبانی شد و مدام تهدیدم میکرد.
وی ادامه داد: مقتول پولش را میخواست و به همین دلیل مدام برایم پیام میفرستاد تا اینکه روز حادثه با او قرار گذاشتم و میخواستم با او صحبت کنم و باز هم زمان بگیرم. او با موتور سر قرار آمد و وقتی از وی خواستم تا به من زمان بدهد پولش را جور کنم ناگهان عصبانی شد. جرو بحثمان شد و وقتی درگیری اوج گرفت با چاقویی که همراه داشتم ضرباتی به او زدم. وقتی دوستم خونآلود روی زمین افتاد تازه فهمیدم چه کار کردهام. از ترسم جسد را به نزدیکی باغ متروکهای کشاندم و در جای خلوتی رهایش کردم.
متهم در ادامه گفت: بعد از قتل موتور و موبایل مقتول را برداشتم و فرار کردم اما در همه این مدت عذاب وجدان داشتم.
نجات از قصاص
متهم به قتل بعد از مدتی در شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. حکم مرگ قاتل به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. همه چیز مهیا بود برای اجرای حکم قصاص قاتل، اما با وجود این تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران با دستور محمد شهریاری سرپرست دادسرا، تلاش خود را برای گرفتن رضایت از اولیای دم و اجرا نشدن حکم قصاص آغاز کردند.
تلاش تیم صلح و سازش نتیجه خوبی داشت و اولیایدم سرانجام راضی شدند قاتل را ببخشند و حکم قصاص را اجرا نکنند. خانواده مقتول وقتی در شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی حاضر شدند بیان کردند که چون در ماه مبارک رمضان هستیم بهخاطر حرمت این ماه، رضای خدا و آرامش روح مقتول، از خونخواهی گذشت کرده و قاتل را میبخشند. به این ترتیب مرد محکوم به مرگ بعد از گذشت 13سال از مجازات قصاص رهایی یافت.