حادثه 24 - حدود یک سال قبل گزارش ناپدید شدن جوانی بهنام بهنام از سوی خانوادهاش به پلیس اعلام شد. با شروع تحقیقات مشخص شد مأموران پلیس مردی را که نیمه جان کنار اتوبان افتاده بود پیدا کرده و به بیمارستان رساندهاند اما وی بر اثر شدت جراحات وارده جان باخته است. با توجه به اینکه وی شباهت زیادی با بهنام داشت از خانواده وی خواستند برای شناسایی به بیمارستان بروند که آنها به محض دیدن پسرشان او را شناختند. در ادامه مأموران به سراغ تلفن همراه بهنام رفتند و مشخص شد وی آخرین بار با زنی بهنام نازنین در ارتباط بوده است. پس از آن نازنین از سوی مأموران شناسایی و احضار شد و در بازجوییهای اولیه گفت: من بهنام را نکشتم یکی از همسایههای ما بهنام حمید او را کشت.
او در توضیح ماجرا گفت: با حمید که در همسایگی ما زندگی میکرد آشنا شدم و ارتباط صمیمی پیدا کردیم او من را بخوبی درک میکرد. هر روز با هم حرف میزدیم و رابطه عاطفی خوبی برقرار کرده بودیم. تا اینکه یک روز قبل از حادثه برای رفتن به جایی سوار یک خودروی به ظاهر مسافرکش شدم. راننده که بهنام نام داشت مرا به محل خلوتی برد و با زور به من تعرض کرد و بعد هم تهدیدم کرد که اگر راجع به این ماجرا به کسی چیزی بگویم فیلمی که از رابطهمان گرفته را پخش میکند بعد هم شماره اش را به من داد تا با او در ارتباط باشم. خیلی ترسیده بودم. بلافاصله با حمید تماس گرفتم و جریان را تعریف کردم او هم از من خواست تا با بهنام تماس بگیرم و قرار بگذارم تا فیلم را از او بگیرد. چند ساعت بعد به همراه حمید و صاحبکارش رضا سر قرار رفتیم.
در محل قرار حمید و رضا سر پس گرفتن فیلم با بهنام درگیر شدند و از او خواستند فیلم را پاک کند که بهنام قسم خورد فیلمی در کار نیست و دروغ گفته است. با این حال حمید خیلی عصبانی شد و چاقو کشید و بهنام التماس میکرد که با او کاری نداشته باشد اما حمید چند ضربه به بهنام زد و او بر زمین افتاد. برای اینکه بتوانیم کمکش کنیم او را در جایی قرار دادیم که عابران او را ببینند و کمکش کنند.
پس از اظهارات نازنین، حمید و رضا شناسایی و بازداشت شدند. حمید پس از دستگیری اظهارات نازنین را تأیید کرد و گفت: من در یک تعمیرگاه موبایل کار میکردم و با رضا که صاحبکارم بود دوست صمیمی هستیم. من همه مسائل خصوصی زندگیام را به او گفتهام. وقتی ماجرای تعرض نازنین را به رضا گفتم، قبول کرد که همراهیام کند. ما آن روز برای گرفتن یا پاک کردن فیلم با بهنام قرار گذاشتیم اما وقتی بهنام گفت ماجرای فیلم دروغ بوده و به نازنین دروغ گفته است خیلی عصبانی شدم و با چاقو او را زدم. من قصدی برای کشتن وی نداشتم و فکر نمیکردم ضرباتم باعث مرگ او شود. در آن لحظه خواستم به او بگویم حق نداشت با نازنین چنین رفتاری کند. من بهنام را کشتم و رضا و نازنین دخالتی ندارند.
با پایان جلسه بازجویی و شکایت اولیای دم مبنی بر قصاص، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.