زمان مطالعه: 3 دقیقه

خالکوبی، نشانه باند سارقان بود

اگرچه میلاد 24سال بیشتر ندارد اما با وجود این سن کم، سردسته یک باند سه نفره است. او چند وقت قبل با دو نفر از همکلاسی هایش باند سرقت تشکیل داد و از روزی که باندشان تشکیل شد یک نشان خاص روی هر دو دستشان خالکوبی کردند.
25 فروردین 1400
شناسه : 74321
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/74321
500+
بالا
اگرچه میلاد 24سال بیشتر ندارد اما با وجود این سن کم، سردسته یک باند سه نفره است. او چند وقت قبل با دو نفر از همکلاسی هایش باند سرقت تشکیل داد و از روزی که باندشان تشکیل شد یک نشان خاص روی هر دو دستشان خالکوبی کردند.

حادثه 24 - اگرچه میلاد 24سال بیشتر ندارد اما با وجود این سن کم، سردسته یک باند سه نفره است. او چند وقت قبل با دو نفر از همکلاسی هایش باند سرقت تشکیل داد و از روزی که باندشان تشکیل شد یک نشان خاص روی هر دو دستشان خالکوبی کردند.

نقشه سرقت هایتان را چطور اجرا می‌کردید؟

هر کدام یک نقش یا بهتر بگویم یک وظیفه‌ای را به‌عهده داشتیم. ما 3دوست صمیمی هستیم که دوستی‌هایمان از پشت نیمکت های مدرسه شکل گرفت و تا الان ادامه دارد. ما چند وقت قبل دور هم جمع شدیم و نقشه سرقت کشیدیم. من سردسته گروه بودم و چون زورم زیاد بود سرقت به‌عهده من بود. کار ما سرقت ماشین و گوشی بود. سعید همدستم با قمه و چاقو طعمه‌ها را تهدید می کرد و امیر که از همه ما ریزنقش‌تر بود کار سرقت ماشین و رانندگی با ماشین مسروقه را به‌عهده گرفته بود. من هم اموال طعمه هایمان را می‌دزدیدم.

طعمه هایتان را چطور شناسایی می‌کردید؟

شگرد ما این بود که ابتدا یک خودرو برای انجام موبایل قاپی می‌دزدیدم. سپس با خودروی سرقتی راه می‌افتادیم و به سمت پارک‌های تهران می‌رفتیم. امیر پشت فرمان منتظر ما می‌نشست و من و سعید وارد پارک‌ها می‌شدیم. به محض شناسایی طعمه‌ها، سعید با چاقو و قمه آنها را تهدید می‌کرد و من گوشی‌ها را می‌قاپیدم.

ظاهرا به یکی از طعمه هایت هم آسیب رساندید.

قصد ما آسیب رساندن نبود. اگر با خودمان چاقو و قمه هم می‌بردیم صرفا برای تهدید و ترساندن طعمه‌ها بود. آن روز هم برای سرقت به پارک رفتیم و 2 نفر را که عمو و برادرزاده بودند گیر انداختیم. با تهدید گوشی هایشان را سرقت کردیم اما آنها به تعقیبمان پرداختند. زمانی که سوار ماشین شدیم تا فرار کنیم خودشان را انداختند جلوی ماشینمان. ناچار شدیم برای فرار یکی از آنها را زیر بگیریم. فکر می کنم عمو را زیر گرفتیم و پایش شکست.

خودرو‌ها را چطور سرقت می‌کردید؟

تخصص امیر بود. اغلب پرایدهایی را که کنار خیابان پارک شده بود سرقت می‌کرد. با ماشین‌های دزدی راهی سرقت می‌شدیم و بعد از اینکه بنزین ماشین تمام می‌شد آن را کنار خیابان رها کرده و سراغ سرقت بعدی می‌رفتیم. فکر می‌کنم حدود 4یا 5ماشین دزدیدیم و بعد رها کردیم.

چطور دستگیر شدید؟

هنگام آخرین سرقت، مالباخته مقاومت کرد و همزمان هم مأموران کلانتری ۱۶۱ رسیدند و دستگیرمان کردند.

ارسال نظر