زمان مطالعه: 4 دقیقه

جزئیات جنایت در پارک از زبان قاتل 17 ساله

«کل‌کل‌های من و مقتول از یک چشم تو چشم شدن شروع شد و من برای ترساندن او با چاقو به وی ضربه زدم و فکرش را هم نمی‌کردم که همین ضربه جانش را بگیرد.»‌ قاتل نوجوان این اعترافات را در حالی به زبان می‌آورد که اشک می‌ریخت و می‌گفت به‌شدت پشیمان است.
21 فروردین 1400
شناسه : 74143
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/74143
1114+
بالا
«کل‌کل‌های من و مقتول از یک چشم تو چشم شدن شروع شد و من برای ترساندن او با چاقو به وی ضربه زدم و فکرش را هم نمی‌کردم که همین ضربه جانش را بگیرد.»‌ قاتل نوجوان این اعترافات را در حالی به زبان می‌آورد که اشک می‌ریخت و می‌گفت به‌شدت پشیمان است.

حادثه 24 - «کل‌کل‌های من و مقتول از یک چشم تو چشم شدن شروع شد و من برای ترساندن او با چاقو به وی ضربه زدم و فکرش را هم نمی‌کردم که همین ضربه جانش را بگیرد.»‌ قاتل نوجوان این اعترافات را در حالی به زبان می‌آورد که اشک می‌ریخت و می‌گفت به‌شدت پشیمان است.

شامگاه سه‌شنبه گذشته جنایتی در یکی از پارک‌های غرب تهران رخ داد که قربانی آن پسری 17ساله بود. وی در جریان درگیری با پسر نوجوان دیگری در پارک چاقو خورده بود که پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. دوستان مقتول می‌گفتند که درگیری قاتل و مقتول برسر کل‌کل و کری‌خوانی در فضای مجازی بود. با این حال عامل جنایت گریخته بود تا اینکه بامداد پنجشنبه گذشته به کلانتری باغ فیض رفت و خودش را تسلیم پلیس کرد. متهم که نوجوانی 17ساله است در بازجویی به قتل اقرار کرد و درحالی‌که اشک می‌ریخت گفت پشیمان است. او توضیح داد: من و مقتول بچه‌محل بودیم و تا چند‌ماه قبل هیچ اختلافی نداشتیم. اما یک روز که همراه دوستانم در پارک نشسته بودیم مقتول و دوستانشان از کنار ما عبور کردند. در یک لحظه من و مقتول چشم تو چشم شدیم. او تصور کرد که من بد به او نگاه کرده‌ام و قصد تمسخر دارم و من هم همین فکر را کردم. این آغاز اختلاف و کل‌کل میان ما بود. وی ادامه داد: همان روز با هم مشاجره کردیم که با میانجیگری دوستانمان به پایان رسید اما کینه عجیب و بچگانه من ادامه داشت. هر وقت یکدیگر را می‌دیدیم کری می‌خواندیم و حتی در فضای مجازی هم با یکدیگر کل‌کل می‌کردیم تا یک روز دعوایمان شد و مقتول با زنجیر کتکم زد. همین مسئله باعث شد که فکر انتقام به سرم بزند. روز حادثه وقتی متوجه شدم او با دوستانش در پارک است به آنجا رفتم. خیلی عصبانی بودم و قصدم این بود که او را بترسانم. درواقع می‌خواستم از او زهرچشم بگیرم و اصلا قصدم گرفتن جان او نبود. یک ضربه به او زدم و بعد سوار بر موتورم شدم و فرار کردم. وقتی شنیدم مقتول فوت شده و پلیس در تعقیبم است شوکه شدم. عذاب وجدان به سراغم آمد و مدام گریه می‌کردم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. متهم با دستور ساسان غلامی بازپرس جنایی تهران در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و چون هنوز به سن قانونی 18سال نرسیده، پرونده نیز برای ادامه رسیدگی به دادسرای ویژه اطفال فرستاده شد.

ارسال نظر