زمان مطالعه: 2 دقیقه

گروگانگیری از خانه فامیل دور برای سرقت 21کیلو طلا

وقتی محسن در جمع دو نفر از آشنایانش تعریف کرد که یکی از بستگانشان بیش از 20کیلو طلا در خانه‌اش دارد، آن دو نفر پیشنهاد سرقت دادند. 3سارق در نقش مأمور وارد خانه طعمه خود شده و با گروگان گرفتن زن و 3فرزندش، حدود 21کیلو طلا و مقداری پول سرقت کردند. اعضای این باند در تازه‌ترین طرح رعد از سوی مأموران کلانتری خلیج‌فارس دستگیر شدند.
20 اسفند 1399
شناسه : 73496
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/73496
507+
بالا
وقتی محسن در جمع دو نفر از آشنایانش تعریف کرد که یکی از بستگانشان بیش از 20کیلو طلا در خانه‌اش دارد، آن دو نفر پیشنهاد سرقت دادند. 3سارق در نقش مأمور وارد خانه طعمه خود شده و با گروگان گرفتن زن و 3فرزندش، حدود 21کیلو طلا و مقداری پول سرقت کردند. اعضای این باند در تازه‌ترین طرح رعد از سوی مأموران کلانتری خلیج‌فارس دستگیر شدند.

 حادثه 24 وقتی محسن در جمع دو نفر از آشنایانش تعریف کرد که یکی از بستگانشان بیش از 20کیلو طلا در خانه‌اش دارد، آن دو نفر پیشنهاد سرقت دادند. 3سارق در نقش مأمور وارد خانه طعمه خود شده و با گروگان گرفتن زن و 3فرزندش، حدود 21کیلو طلا و مقداری پول سرقت کردند. اعضای این باند در تازه‌ترین طرح رعد از سوی مأموران کلانتری خلیج‌فارس دستگیر شدند.

نقشه‌تان را چطور اجرا کردید؟

سرکرده باند: قرار شد در نقش مأمور وارد خانه زن میانسال شویم. ماسک به‌صورت زدیم و به مقابل خانه مالباخته رفتیم. محسن مقابل در منتظر ما ماند و من به همراه دوستم وارد خانه شدیم. دست و پای زن را بستیم. 3فرزندش حسابی ترسیده بودند. دست و پای آنها را هم بستیم. زن میانسال،2کودک خردسال داشت که یکی از آنها بی‌تابی می‌کرد و اشک می‌ریخت. مجبور شدیم با چسب دهان او را ببندیم و بعد با تهدید چاقو و قمه از زن خواستیم تا جای طلاهایش را به ما نشان بدهد. او هم از ترس جانش تسلیم شد و جای طلاهایش را به ما نشان داد و ما هم سرقت کردیم.

چند ساعت در خانه بودید؟

از حدود 11صبح رفتیم و تا اجرای کامل نقشه و سرقت بیش از 5، 6ساعت طول کشید. فکر می‌کنم حدود 4بعد از ظهر از آنجا خارج شدیم.

چطور لو رفتید؟

چون زمان زیادی در خانه بودیم محسن هم به آنجا آمد. هر چند ماسک زده بود اما شاکی او را شناخته بود. بعد از رفتنمان پسر این زن چسب دستانش را با دندان‌هایش باز کرده و به پلیس زنگ زده بود. چون محسن لو رفته بود، ما هم گیر افتادیم.

ارسال نظر