زمان مطالعه: 16 دقیقه

دستگیری670 تبهکار در طرح رعد؛ از پلیس قلابی تا سارق لندکروزر

چهلمین مرحله از طرح رعد که با مشارکت تمام کلانتری‌های پایتخت به اجرا درآمده بود به دستگیری 670سارق، موادفروش، مالخر و قاچاقچی منجر شد.
10 دی 1399
شناسه : 71003
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/71003
775+
بالا
چهلمین مرحله از طرح رعد که با مشارکت تمام کلانتری‌های پایتخت به اجرا درآمده بود به دستگیری 670سارق، موادفروش، مالخر و قاچاقچی منجر شد.

حادثه 24 - چهلمین مرحله از طرح رعد که با مشارکت تمام کلانتری‌های پایتخت به اجرا درآمده بود به دستگیری 670سارق، موادفروش، مالخر و قاچاقچی منجر شد.

سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران درخصوص دستاوردهای این طرح در جمع خبرنگاران گفت: در طرح رعد40 که از ابتدای هفته اجرا شد، 670متهم که در زمینه سرقت، زورگیری، کیف‌قاپی، موبایل‌قاپی، فروش مواد‌مخدر و قاچاق کالا فعالیت داشتند شناسایی و دستگیر شدند. وی تصریح کرد: در این مرحله از طرح رعد 34باند متلاشی شدند و 3هزار و127قلم از اموال سرقتی کشف شد.

سردار رحیمی با اشاره به ارزش 14میلیارد تومانی اموال مسروقه در مرحله 40طرح رعد، خاطرنشان کرد: در جریان این طرح 7قبضه سلاح جنگی و شکاری، 98عدد مهمات جنگی و 101قبضه سلاح سرد کشف شد. این در حالی است که سلاح‌های سرد کشف‌شده بیشتر در خفت‌گیری و زورگیری استفاده ‌شده است. علاوه بر این در این طرح حدود 100کیلو مواد‌مخدر از متهمان و فروشندگان مواد‌مخدر نیز کشف شد.

به‌گفته سردار رحیمی، در این طرح ۲۸قاچاقچی کالا نیز دستگیر شدند که ارزش اموال کشف‌شده از آنان ۱۳میلیارد تومان بوده است. فرمانده انتظامی تهران درباره اقدامات پلیس درخصوص حادثه تلخ و مرگباری که برای تعدادی از کوهنوردان در ارتفاعات شمال تهران رخ داد نیز گفت: در تهران 7پایگاه پلیس کوهستان وجود دارد که نیروهای آن بیشتر در محدوده‌های پارک‌ها و مناطق کوهستانی فعالیت دارند، در حادثه روی داده نیز پلیس هیچ کم‌کاری نداشت و از همان لحظات نخست وقوع حادثه، در کنار سایر نیروهای امدادی مانند هلال‌احمر و اورژانس اقدامات خود را انجام داد.

 

سرقت خونین

هنوز آثار لکه‌های خون روی شلوار و کتانی‌هایش مانده است. مهدی که به‌تازگی 18ساله شده، به‌خاطر تهیه کردن قسط وام خواهرش، تصمیم به سرقت گرفت اما درست روز سوم و در جریان آخرین سرقت خود هنگام جدال با مالباخته دستگیر شد. او وقتی با مقاومت مالباخته روبه‌رو شد با ضربات چاقو او را به‌شدت زخمی کرد.

هنوز آثار خون روی لباس و کتانی‌هایت مانده است.

شب قبل دستگیر شدم.

چه شد که با مالباخته درگیر شدی و به او چاقو زدی؟

می‌خواستم موبایلش را سرقت کنم اما او مقاومت کرد. فریاد می‌کشید و مردم جمع شده بودند. من هم می‌خواستم هرطور شده از مهلکه فرار کنم. به همین دلیل با چاقو چند ضربه به او زدم تا هم موبایلش را سرقت کنم و هم بتوانم هرچه زودتر از آنجا بروم. اما در نهایت مردم مانع فرارم شدند، پلیس رسید و دستگیرم کرد.

مالباخته مرد بود یا زن؟

مرد بود. در مرام من سرقت از خانم‌ها نیست.

ظاهرا به‌شدت زخمی شده و اگر جانش را از دست می‌داد تبدیل به قاتل می‌شدی.

به سرش ضرباتی زدم و می‌خواستم هرطور شده موبایلش را سرقت کنم و متواری شوم. اصلا نمی‌فهمیدم چه می‌کنم. بخت با من یار بود که او حالا زنده مانده است هرچند که در بیمارستان بستری شده و تحت درمان است.

چند نفر را زخمی کردی؟

فقط همین یک نفر بود، من تازه دزدی را شروع کرده بودم. 3روز بود که سرقت می‌کردم و درست روز سوم گیر افتادم.

انگیزه‌ات چه بود که در این سن‌و‌سال کم تصمیم به سرقت گرفتی؟

به‌خاطر تهیه قسط وام خانه خواهرم. او چند روز قبل حدود 2میلیون تومان پول از من خواست تا قسطش را پرداخت کند. من این پول را نداشتم و حتی به دوستانم روانداختم با این حال نتوانستم جور کنم. به همین دلیل تصمیم به سرقت گرفتم تا پیش خواهرم شرمنده نشوم. درواقع او یک کار از من خواسته بود و نمی‌توانستم به او نه بگویم. این شد که سر از دنیای سارقان درآوردم.

شگردت چه بود؟

سوار بر موتور می‌شدم و در خیابان‌های تهران پرسه می‌زدم. به محض شناسایی طعمه به سمتش هجوم برده و دست به سرقت کیف یا موبایلشان می‌زدم. در سرقت‌های قبلی از چاقو استفاده نکردم به جز آخرین سرقت که گیر افتادم.

 

مردی که آرزو داشت پلیس شود

 مرد جوان آرزویش این بود که روزی پلیس شود اما تبدیل به یک دزد حرفه‌ای شد. او لباس پلیس خرید و با پوشیدن آن قدم در خانه زنی تنها گذاشت و با تهدید اسلحه قلابی دست به سرقت 30میلیون تومان پول زد.

زن جوان را از قبل می‌شناختی؟

نه. روز حادثه زنگ خانه‌ها را زدم تا یکی از آنها آیفون را برداشت و من احساس کردم زن جوان در خانه تنهاست. به همین دلیل خود را مأمور برق جا زدم. زن جوان در را باز کرد و من به مقابل آپارتمان او رفتم. زنگ زدم و جالب بود که سریع در را باز کرد. در همین هنگام شاکی که درمحوطه پلیس پیشگیری بود گفت: فکر کردم زن همسایه است به همین دلیل بی‌آنکه به چشمی نگاهی بیندازم در را باز کردم.

متهم ادامه داد: وارد خانه شدم و زن جوان را هل دادم. بعد اسلحه را روی سرش گذاشتم و تهدید کردم که هرچه پول و طلا دارد به من بدهد. خیلی ترسیده بود می‌گفت طلا و جواهراتی ندارد. این‌بار با چاقو تهدیدش کردم و کتکش زدم تا اینکه گفت برو داخل اتاق و پولی را که در کمد است بردار. من هم به داخل اتاق رفتم و 30میلیون تومان پولی را که در کمد بود سرقت کردم.

30میلیون تومان پول نقد در خانه؟

زن جوان مهندس عمران بود و ظاهرا شریکش این پول را به او داده بود تا به حسابش واریز کند. با خودم گفتم چقدر خوش‌شانسم که این همه پول در سرقت اول گیرم آمده است.

فقط پول سرقت کردی؟

گوشی موبایلش را هم دزدیدم.

اسلحه از کجا آوردی؟

از اسباب‌بازی فروشی خریدم.

چند مورد سرقت با این شگرد انجام دادی؟

فقط همین یک مورد بود که 48ساعت بعد از آن گیر افتادم دیگر کارم به دومین سرقت نکشید.

حالا چرا با لباس پلیس رفتی سرقت و خودت را مأمور برق جا زدی؟

چون اگر می‌گفتم پلیس هستم در را بازنمی‌کرد، بنابراین گفتم مأمور برقم. از سوی دیگر آرزویم این بود که روزی پلیس شوم. عاشق پلیس‌بازی هستم اما شرایط جوری رقم خورد که نتوانستم به آرزویم برسم. به همین دلیل لباس پلیس خریده بودم و در خیابان می‌پوشیدم. حس غرور به من دست می‌داد تا اینکه تصمیم گرفتم با لباس پلیس دست به سرقت بزنم اما زودتر از آنچه تصورش را می‌کردم گیر افتادم.

 

شلیک دزد مسلح برای سرقت لندکروز

در میان متهمان دستگیر شده، دزد مسلحی به چشم می‌خورد که با همدستش خودرو‌های مدل بالا سرقت می‌کردند؛ از لندکروز گرفته تا بنز و هیوندا. یکی از آنها دستگیر شده و می‌گوید برای انجام سناریوی سرقت‌هایشان از اسلحه کلت کمری استفاده می‌کرده و حتی در یکی از سرقت‌هایش برای تهدید راننده لندکروز اقدام به شلیک تیرهوایی کرده است.

از شگرد سرقت‌هایت بگو؟

در سرقت‌ها تنها نبودم. همدستم با من بود اما او فراری شده است. شگردمان این بود که ابتدا 2خودروی تیبا و پراید را در خیابان سرقت کردیم. در سرقت پراید، تحت عنوان مسافر سوار آن شدیم و بعد در بین راه، اسلحه را گذاشتیم روی سر راننده. تهدیدش کردیم که اگر توقف نکند جانش را می‌گیریم. او هم از ترس جانش ایستاد و ماشینش را دزدیدیم. راننده تیبا را اما سد راهش شدیم و با تهدید اسلحه از او خواستیم پیاده شود تا ماشینش را سرقت کنیم. او هم از ترس جانش پیاده شد و ماشین را دزدیدیم تا سراغ سرقت‌های بعدی برویم.

سرقت‌های بعدی؟

با تیبا و پراید سرقتی به خیابان‌های مختلف تهران می‌رفتیم تا خودروهای مدل بالا را شناسایی کنیم. به محض شناسایی خودروی مدل بالا، راننده آن ‌را تعقیب می‌کردیم تا جای خلوت گیرش بیندازیم. دوستم پشت فرمان خودروی پراید یا تیبای سرقتی می‌نشست و من سراغ طعمه جدید می‌رفتم. با تهدید اسلحه از او می‌خواستم تا از ماشین پیاده شود.

طعمه‌هایت مقاومت نمی‌کردند؟

یکی از آنها مقاومت کرد که ناچار شدم برای ترساندن او تیر هوایی شلیک کنم. راننده خودروی لندکروز بود که اسلحه را روی سرش گذاشتم و گفتم اگر پیاده نشود شلیک می‌کنم. او با من درگیر شد که برای ترساندنش یک تیرهوایی شلیک کردم. راننده که پسری کم‌سن‌وسال بود از ترسش پیاده شد و من فورا پشت فرمان ماشینش نشستم و آن را سرقت کردم.

با خودروهای سرقتی چه می‌کردید؟

پراید و تیبا را چند وقت بعد با سرقت لوازم‌های داخل آن، کنار خیابان رها کردیم. خودروی‌های مدل بالا اما چند روزی زیر پایمان بود تا با آن دوردور کنیم. پلاکش را مخدوش می‌کردیم و در خیابان‌ها چرخی می‌زدیم و برای چند ساعت تصور می‌کردیم پولداریم و ماشین متعلق به ماست. بعد از آن اموال داخل آن را سرقت کرده و ماشین را کنار خیابان رها می‌کردیم.

چند خودروی مدل بالا سرقت کردید؟

4خودرو. یک لندکروز، 2مدل هیوندا و یک بنز.

چطور گیر افتادی؟

درحالی‌که سوار بر خودروی سرقتی بودم شناسایی و دستگیر شدم.

سابقه داری؟

نه این نخستین‌بار بود که دست به سرقت می‌زدم و بعد از دزدیدن 6خودرو و لوازم آن گیر افتادم.

 

آجیل با طعم گل

در جریان تازه‌ترین طرح رعد، 2متهم گلفروش دستگیر شده‌اند. آنها مواد‌مخدر گل را در بسته‌های آجیل جاسازی کرده و به مشتریان خود می‌فروختند.

مواد‌مخدر را چطور تهیه می‌کردید؟

یکی از 2متهم پاسخ می‌دهد: یکی از دوستانمان در باغچه خانه‌اش که در اطراف تهران است، گل کشت می‌کند. من و همدستم از او گل می‌خریدیم و در بسته‌های آجیل جاسازی می‌کردیم. بعد از آن به مشتریانمان در سطح شهر تهران می‌فروختیم.

مشتریانتان را چطور شناسایی می‌کردید؟

اغلب دوستانمان به ما معرفی می‌کردند و ما مواد را به دستشان می‌رساندیم.

ظاهرا در پوشش مأمور بودید تا کسی به شما مشکوک نشود؟

فقط چراغ ال‌ای‌دی همراهمان بود.

چطور دستگیر شدید؟

هنگام فروش مواد‌مخدر، مأموران پلیس بازداشتمان کردند.

ارسال نظر