زمان مطالعه: 10 دقیقه

می میرم اما مشهور می شوم / عروس‌های مرده در فضای مجازی چه می خواهند؟

در سال‌های اخیر با گسترش فضای مجازی شاهد افزایش تمایلات گروه سنی نوجوان و جوان برای دیده شدن به هر‌قیمتی در فضاهایی مانند اینستاگرام هستیم. در هفته گذشته حکم دختری ۱۹ ساله معروف به سحر تبر که شامل ۱۰ سال حبس بود، صادر شد، این حکم بهانه‌ای شد تا نشستی در این خصوص برای بررسی چرایی این مسأله با حضور جامعه‌شناسان و حقوقدانان برگزار شود.
03 دی 1399
شناسه : 70757
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/70757
427+
بالا
در سال‌های اخیر با گسترش فضای مجازی شاهد افزایش تمایلات گروه سنی نوجوان و جوان برای دیده شدن به هر‌قیمتی در فضاهایی مانند اینستاگرام هستیم. در هفته گذشته حکم دختری ۱۹ ساله معروف به سحر تبر که شامل ۱۰ سال حبس بود، صادر شد، این حکم بهانه‌ای شد تا نشستی در این خصوص برای بررسی چرایی این مسأله با حضور جامعه‌شناسان و حقوقدانان برگزار شود.

حادثه 24 - در سال‌های اخیر با گسترش فضای مجازی شاهد افزایش تمایلات گروه سنی نوجوان و جوان برای دیده شدن به هر‌قیمتی در فضاهایی مانند اینستاگرام هستیم. در هفته گذشته حکم دختری ۱۹ ساله معروف به سحر تبر که شامل ۱۰ سال حبس بود، صادر شد، این حکم بهانه‌ای شد تا نشستی در این خصوص برای بررسی چرایی این مسأله با حضور جامعه‌شناسان و حقوقدانان برگزار شود.

احمد بخارایی، جامعه شناس و دبیر برگزار کننده این نشست در ابتدا گفت: شاهد شکل‌گیری نوعی واقعیت‌ اجتماعی هستیم. دو گروه از رده سنی نوجوان و جوان در فضای مجازی مانند اینستاگرام فعالیت می‌کنند واینرها(کسانی که باتولید محتوای طنز در اینستاگرام مشغول به‌کار هستند) با حال و هوای کمیک می‌آیند و شاخ‌ها که سلبریتی‌هایی هستند با هدف افزایش فالوور، فاطمه خویشوند(تبر) که ابتدا واینر و بعد تبدیل به شاخ اینستاگرام شد ۱۸ ساله بود که دستگیر شد، در مهر ۹۸ دستگیر و آذر ۹۹ به 10 سال زندان محکوم شد و البته فعلاً با قید وثیقه آزاد است، امیدواریم قوه قضائیه در حکم این فرد تجدید نظر کند. او به اتهام افساد فی الارض دستگیر شده و جوانی بود که با گرافیک در فضای مجازی فعالیت می‌کرد و از شخصیت اصلی کارتون عروس مردگان انیمیشنی که کاندیدای اسکار هم شده بود، تقلید می‌کرد، شرایط در جامعه ما به‌گونه‌ای است که افرادی مانند سحرتبر کم نیستند. باید دید آیا این هنجار شکنی است یا هنجارسازی؟

ادغام بحران نسلی و بحران اجتماعی

محمود رئوفی، جامعه شناس در این نشست در ادامه با بیان اینکه پدیده‌هایی مانند فاطمه خویشوند زیاد شده، گفت: این موارد سال‌های قبل فقط در تهران دیده می‌شد اما به‌دلیل گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی حتی در روستاها هم وجود دارند و شاهد فرهنگ‌پذیری وارونه یا بدلی و کاذب هستیم. خانم خویشوند هدف ساده و مهمی داشت، مشهور شدن و دیده شدن هدف او بود. احساس دیده شدن برای همه اقشار وجود دارد اما بین نوجوانان بیشتر است. به این مسأله ساده می‌توان از طریق جامعه شناسی و روانشناسی پاسخ داد. از منظر جامعه شناختی، ارزش‌ها و معیارهای فرهنگی باید بدرستی از نسلی به نسل دیگر منتقل، تثبیت و نهادینه شود. پدیده‌هایی مانند فاطمه خویشوند نشان می‌دهد در هنجارسازی ناتوان بودیم، پس مقصر نوجوانان و جوانان نیستند، این ما هستیم که مقصریم، ما نتوانستیم به سؤالات جدید بچه‌ها پاسخ‌های مناسب بدهیم. نوجوانی سن تحلیل و ایده آل‌گرایی است. از منظر این نسل، این پدیده هنجارشکنی نیست و به نوعی هنجارسازی محسوب می‌شود. اکنون بحران اجتماعی و بحران نسلی در هم ادغام شده، باید از استعدادهای این نسل استفاده کنیم، بهره ببریم و سمت و سو و جهت دهی درستی داشته باشیم.

ضعف اطلاعات حقوقی

سارا باقری، حقوقدان و فعال مدنی و نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان، در این نشست با اشاره به اینکه در درجه اول همه سنین به‌عنوان کاربران فضای مجازی در حال فعالیت هستند، گفت: همه افراد باید اطلاعات حقوقی خود را در این حوزه بالا ببرند. تولید محتوا، انتشار مطالب، عکس‌ها و فیلم‌ها هریک ممکن است بار حقوقی داشته باشند. ما قانون جرایم رایانه‌ای را داریم که در ماده ۲۱ آن نسبت به تشکیل کارگروه مصادیق محتوای مجرمانه اشاره شده است و مصادیق تولید محتوا‌هایی که خلاف عفت و اخلاق عمومی هستند مشخص است. نسبت به اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکس‌ها و فیلم‌هایی که مشمول این حوزه می‌شود، جرم انگاری شده و برای آنها مجازات در نظر گرفته است.  به‌گفته او، خانم خویشوند اتهاماتی به‌دلیل انتشار عکس‌ها و رعایت نکردن حجاب و تحصیل مال نادرست داشت. خیلی از مردم اطلاعات لازم و کافی نسبت به این جرایم ندارند، با توجه به اینکه در دنیای مجازی محدودیتی وجود ندارد، خطرات زیادی نوجوانان را تهدید می‌کند و متأسفانه والدین هم آگاهی و اطلاعات لازم را ندارند. البته برای دفاع از حقوق این قشر قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در نهایت به تصویب رسید و تشکیل دفتر حمایت از کودکان و نوجوانان قوه قضائیه نیز روزنه امیدی برای ما ایجاد کرده است. امروز هشتگ‌هایی مانند «می تو» و «آزاربس» و غیره ذهن افراد را نسبت به خشونت باز کرده است، آگاهی‌رسانی در این حوزه کم است.

عطش برای دیده شدن

فردین علیخواه، جامعه شناس با بیان اینکه کسانی که در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، عطش دیده شدن را می‌شناسند، بیان کرد: در کشورهای دیگر هم این بحث وجود دارد، تمایل به دیده شدن در سال‌های اخیر بیشتر شده است. در دهه‌های اخیر با وجود فناوری‌های دیجیتالی مانند اینستاگرام و یوتیوب دیدیم که این نیاز بالقوه به بالفعل تبدیل شد، «یا بمیریم یا مشهور شویم» روایتگر جوامع اجتماعی امروز است. یکی از دلایل دیده شدن این است که یک نیاز است، داشتن یک صفحه در فضای مجازی به افراد هویتی متمایز می‌دهد. شبکه اجتماعی می‌تواند فردی شدن را افزایش دهد، این اصل قطعاً نمی‌تواند منفی باشد و آثار مثبت هم با خود به همراه دارد. تلاش برای دیده شدن می‌تواند یک سؤال موازی با خود همراه داشته باشد و آن هم این است که در عرصه‌های دیگر چقدر فرصت برای دیده شدن وجود دارد؟ وقتی این احساس در عرصه‌های دیگر کمتر شود، شبکه‌های مجازی موفق‌تر عمل می‌کنند. حضور در شبکه‌های اجتماعی فواید زیادی هم داشته، زیرا به حاشیه ماندگان فرصت داده شده تا به متن ورود پیدا کنند. تولید و مصرف محتوا از انحصار در همه جای دنیا خارج شده، جای خوشحالی دارد که تولید و توزیع محتوا مرکز زدایی شده، این نکته را نیز باید به یاد داشته باشیم که برای یوزرهای شبکه‌های اجتماعی اخلاق در این حوزه تعریف نشده است. پخش فیلم از یک رابطه جنسی یا به تصویر کشیدن خشن‌ترین قتل در فضای مجازی و به دست آوردن توجه با هر قیمتی باید با نگاهی آسیب شناسانه بررسی شود. این سؤال باید مطرح شود که آیا من مجاز هستم به هر شیوه‌ای تلاش کنم که توجه دیگران را به خود جلب کنم؟ سلبریزه شدن در جوامع مختلف و کشور ما پررنگ‌تر از قبل شده، سیاست سلبریتی و میکرو سلبریتی در ایران قابل نقد است، در عین حال هم باید بدانیم مبنای جرم انگاری چیست.

 کم کاری جامعه

شیرین ولی پوری، فعال اجتماعی، حقوقدان و وکیل دادگستری گفت:  در کشور ما عدم تعادل اجتماعی و فرهنگی در جامعه وجود دارد و تولید ناهنجاری، امری طبیعی است؛ باید به این قضیه پی ببریم که بار مسئولیت کیفری را با چه قانون و مبنایی می‌توانیم کم کنیم. اگر تعمق کنیم، می‌فهمیم این افراد خود به نوعی بزه‌دیده اجتماعی هستند و عادلانه نیست، بار مسئولیت کیفری را بر دوش این افراد بگذاریم. جامعه نمی‌تواند کم کاری خود را با سزا دادن به افرادی که برساخته خود هستند، توجیه کند.

با بریدن نوک قله نمی‌توان مشکل را حل کرد

محمدرضا زینالی اناری، جامعه شناس نیز با بیان اینکه اصولاً افراد از طریق قرار گرفتن در یکسری موقعیت‌ها یاد می‌گیرند که چطور رفتار کنند، گفت: تیپ شخصیت‌ها، شکل‌ها، اعمال و رفتار مطلوب در مراحل اجتماعی شدن توجیه می‌شوند، نکته مهم این است که افراد در جامعه باید بتدریج با این تعاریف آشنا شوند و بخش مهمی از آن در دوران نوجوانی  است که شکل می‌گیرد. مرحوم دکتر قانعی راد، چند سال پیش به این اشاره کرده بودند که ما قله کوه یخی را می‌بینیم و بقیه آن را نادیده می‌گیریم، با بریدن نوک قله نمی‌توان مشکل را حل کرد.  زینالی در ادامه بیان کرد: فضای مجازی فضایی است که به‌عنوان قلمرو سایه فرض شده و به کناری گذاشته شده است. امروز سخن‌های درگوشی، رقص‌ها و جوک‌هایی که (تا دیروز) در گوشه‌های شهر وجود داشتند از فضاهای شخصی به این فضای سایه کوچ کرده اند. ما نمی‌توانیم مسأله فاطمه هژبری‌ها یا سحر تبر‌ها را با بریدن نوک قله حل کنیم.

ارسال نظر