حادثه 24 - اجرای حکم قصاص مرد زندانی که پس از قتل دوستش با همسر او ازدواج کرده در حالی متوقف شد که قرار است همسر وی که فراری است دوباره محاکمه شود.
رسیدگی به این پرونده از سال 90 با گزارش کشف یک جسد در حیاط خانهای آغاز شد. پس از حضور مأموران مشخص شد که چندی قبل این خانه توسط یک زن فروخته شده و هنگامی که صاحب جدید خانه قصد کندن حیاط خانه را برای درست کردن باغچه داشته با استخوانها و تکههای لباس یک جسد مواجه شده است.
در ادامه تحقیقات صاحب قبلی خانه بهنام سیما و شوهرش محمود شناسایی و دستگیر شدند. در بازجویی از آنها محمود به قتل شوهر سابق سیما و دفن جسد وی در حیاط خانه اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: در سال 90 سیما همسر حسن بود و من هم از دوستان خانوادگیشان بودم. شب حادثه آنها باهم دعوا کردند و من برای دفاع از سیما به خانهشان رفتم و در جریان آن با چاقو ضربهای به او زدم که جان باخت. چند روز بعد هم سیما به پلیس آگاهی رفت و به دروغ گفت که شوهرش گم شده است.پنج ماه بعد هم من از سیما خواستگاری کردم و او را به عقد موقتم در آوردم.
پس از آن متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و محمود را به قصاص محکوم کردند. زن جوان از مشارکت در قتل تبرئه و به زندان محکوم شد. این حکم مورد اعتراض متهمان قرار گرفت و آنها درخواست رسیدگی دوباره کردند، اما این اتفاق به نفع آنها تمام نشد ودیوان عالی کشور بعد از بررسی پرونده حکم قصاص متهم ردیف اول را تأیید و اعلام کرد به نظر میرسد سیما هم در قتل نقش داشته و برائت او از اتهام قتل عمدی درست نیست.
با این رأی پرونده سیما به اتهام مشارکت در قتل شوهر سابقش به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی بار دیگر محاکمه شود. قرار بود زن جوان بار دیگر از خود دفاع کند اما او که با وثیقه آزاد شده بود به مکان نامعلومی گریخت و در جلسه دادگاه حاضر نشد.
این در حالی بود که محمود این بار ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت: من از سیما بچه دارم و برای کمک به فرزندم واقعیت را نگفتم. آن شب وقتی به خانه مقتول رفتم او فوت کرده بود و من فقط برای دفن کردن جسد به سیما کمک کردم. وقتی هم شناسایی شدیم به خاطر فرزندم تصمیم گرفتم اتهام قتل را قبول کنم. اما حالا او من را به طناب دار سپرد و فرار کرد و از زمانی که حکم تبرئهاش را گرفته دیگر به دیدنم نیامده است. در حال حاضر هم نمیدانم که او کجاست و فرزندم پیش چه کسی است به همین خاطر تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. ممکن است من اعدام شوم و اعترافات جدیدم کارساز نباشد اما برایم مهم است بدانم چه سرنوشتی در انتظار فرزندم است.
با این ادعا قضات دادگاه پرونده را به دادسرا برگرداندند تا تحقیقات درباره ادعای جدید متهم از سر گرفته شود ضمن اینکه دستگیری سیما هم در دستور کار قرار گرفت.