حادثه 24 - بازیگر سیاهی لشکر فیلمهای سینمایی به اتهام سرقت دستگیر شد. این زن با حضور در بیمارستانهای تهران، زنان همراه بیماران را بیهوش میکرد و طلا و جواهراتش را به سرقت میبرد.
تحقیقات در این پرونده از یکماه قبل و با شکایت زنی جوان شروع شد. این زن با حضور در کلانتری 106نامجو از سرقت طلا و 20میلیون پول نقد همراهش در یکی از بیمارستانها خبر داد و گفت: چند روز قبل مادرم مبتلا به کرونا شد و او را به بیمارستان بردم. به گفته پزشکان باید یک هفتهای در بیمارستان بستری میشد. بهدلیل اینکه قرنطینه بود نمیتوانستم به ملاقاتش بروم اما دلم نمیآمد که به خانه بروم. به همین دلیل اکثر اوقات به بیمارستان میرفتم و در محوطه آنجا مینشستم تا از حال مادرم باخبر شوم.
وی ادامه داد: روز سومی که مادرم بستری بود و من روی نیمکت محوطه بیمارستان نشسته بودم زنی را دیدم که حدودا 45ساله بود. او میگفت خیر است و در یک خیریه کار میکند. میگفت اگر بیماری داری که دربیمارستان بستری است و نیاز به دارو دارد، میتواند برای تهیه دارو کمک کند. اما من نیاز به پول و کمک مالی نداشتم. با وجود این گفتم اگر کسی را پیدا کردم که نیاز مالی داشت به او معرفی خواهم کرد.
شاکی گفت: این زن یک بطری آبمیوه همراهش بود به همراه 2 لیوان یکبار مصرف. جلوی چشمم آبمیوه را داخل لیوانها ریخت و خودش لیوان اول را سرکشید و دومی را به من داد. با اصرار او لیوان را گرفتم اما دقایقی بعد از خوردن آبمیوه دچار سرگیجه شدم و از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم روی نیمکت بودم. حدود 7ساعتی بیهوش بودم و چون روی صندلی خوابیده بودم کسی شک نکرده بود. آنجا بود که متوجه شدم آن زن همه طلا و جواهراتم را که حدود 40میلیون تومان ارزش داشت به همراه 20میلیون تومان پول نقد را که داخل کیفم بود سرقت کرده است.
شکایتهای سریالی
با این شکایت، تحقیقات برای شناسایی زن سارق آغاز شد اما طولی نکشید که دومین شکایت مشابه نیز پیش روی پلیس قرار گرفت. دومین شاکی نیز زنی جوان بود که مانند نخستین شاکی به دام زنی که خودش را خیر معرفی کرده بود افتاده بود. زن جوان میگفت به همراه دوستش به بیمارستانی در تهران رفته که زن سارق او را با آبمیوه مسموم بیهوش کرده است. وی گفت: دوستم، پسری خردسال دارد که مریض است. روز حادثه همراه هم به بیمارستان رفتیم که از پسرش نوار مغزی بگیرند اما پسرش دچار تشنج شد و او را بستری کردند. پس از آن به محوطه بیمارستان رفتم که هوا بخورم و در آنجا زن میانسالی سراغم آمد و وقتی از بیماری پسر دوستم گفتم، گفت که میتواند هزینه داروهای او را بپردازد و تحت پوشش سازمان خیریه قرار دهد. پس از آن یک لیوان آبمیوه به من داد که وقتی آن را خوردم بیهوش شدم و چند ساعت بعد که به هوش آمدم، فهمیدم که وی همه طلاها و پولهایم را سرقت کرده است.
دستگیری، آخرین سکانس
تعداد افرادی که از زن خیرشکایت داشتند روزبهروز در حال افزایش بود. همه شاکیان زن بودند و در محوطه بیمارستانها در دام سارق گرفتار شده بودند. در این شرایط مأموران مشخصات سارق را به مأموران پلیس مستقر در بیمارستانها اعلام کردند تا اینکه چند روز قبل زمانی که زن سارق در جستوجوی شناسایی طعمه جدید بود، شناسایی شد. او با یک پاکت آبمیوه و 2 لیوان یکبار مصرف قصد داشت از زنی در محوطه یکی از بیمارستانها سرقت کند که مأموران متوجه وی شدند و او را دستگیر کردند. این زن در بازجوییها مدعی شد که بازیگرسیاهی لشکر فیلمهای سینمایی است و در یک سازمان خیریه کار میکند. او در ابتدا مدعی بود که بیگناه است اما وقتی مأموران در بازرسی وسایلش قرصهای خواب آور کشف و شاکیان او را شناسایی کردند به سرقتهای سریالی در محوطه بیمارستانها اقرار کرد و با دستور قضایی راهی بازداشتگاه شد.
گفت وگو
متهم دستگیر شده 50ساله است و میگوید بهخاطر پول، نقشه سرقت کشیده است. او وقتی به شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و مقابل بازپرس علی وسیله ایرد موسی قرار گرفت به سرقتهای سریالی اقرار کرد و از جزئیات نقشهاش گفت.
ایده سرقتها چطور به ذهنت رسید؟
در یکی از فیلمهای پلیسی که بازی میکردم در یکی از سکانسها زنی با همین شیوه بیهوشی سرقت میکرد. ایده سرقت همان روز به ذهنم رسید اما میترسیدم آن را اجرا کنم. هم ترس دستگیری داشتم و هم وحشت آبروریزی. به همین دلیل بیخیالش شدم اما مشکلات مالی و تامین مخارج 2 فرزندم باعث شد که نقشهام را عملی کنم.
فکر نمیکردی با این ایده تکراری لو بروی؟
من خیلی خوب نقش بازی میکردم. چون عاشق بازیگری هستم. از کودکی دلم میخواست روزی بازیگری مشهور شوم. حتی در چندین فیلم هم بازی کردهام و از نزدیک هنرپیشههای حرفهای و بازی کردنهای آنها را دیدهام. به همین دلیل میدانستم که از پسش برمیآیم و لو نمیروم. البته بارها پیش آمده بود که طعمه هایم متوجه نقشهام میشدند، حتی یکی از آنها هنگامی که قرصها را داخل آبمیوه ریختم متوجه شد. بعد شروع کردم به نقش بازی کردن. گفتم در مقابل دوربین مخفی قرار دارید. یعنی گوشیام را نشان دادم و گفتم برای اینستاگرام، فیلمهای خنده دار تهیه میکنم. آنها هم باور میکردند و به این ترتیب از دستشان خلاص میشدم.
اما درنهایت دستگیر شدی؟
چون در یک بیمارستان، 2بار سرقت کردم. یعنی یکبار چند وقت قبل از زنی که همراه بیمار بود سرقت کردم و بار دوم هم وارد همان بیمارستان شدم که لو رفتم. اشتباه از خودم بود.
با اموال سرقتی چه میکردی؟
طلاها را میفروختم و پولها را هم خرج میکردم.
چند مورد سرقت انجام دادی؟
یک ماهی میشود که سرقتها را شروع کردم. بعید میدانم تعدادشان به 10مورد هم برسد. حالا که دستگیر شدهام نگران فرزندانم هستم. نمیدانم تکلیف آنها چه میشود.