زمان مطالعه: 6 دقیقه

جوان ابهری به 5 بیمار زندگی بخشید

زن میانسال چند بار تماس گرفت تا اینکه تلفن وصل شد. اما وقتی صدای مرد غریبه را از پشت گوشی شنید بند دلش پاره شد. مرد غریبه مأمور نیروی انتظامی بود که خبر از تصادف شدید خودروی برادرش داد. تصادفی که در آن برادرش روی تخت بیمارستان بستری شد اما پسر جوانش دچار مرگ مغزی شد و اعضای بدنش به چند بیمار نیازمند جان دوباره ای بخشید.
27 مهر 1399
شناسه : 58376
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/58376
583+
بالا
زن میانسال چند بار تماس گرفت تا اینکه تلفن وصل شد. اما وقتی صدای مرد غریبه را از پشت گوشی شنید بند دلش پاره شد. مرد غریبه مأمور نیروی انتظامی بود که خبر از تصادف شدید خودروی برادرش داد. تصادفی که در آن برادرش روی تخت بیمارستان بستری شد اما پسر جوانش دچار مرگ مغزی شد و اعضای بدنش به چند بیمار نیازمند جان دوباره ای بخشید.

حادثه 24 - زن میانسال چند بار تماس گرفت تا اینکه تلفن وصل شد. اما وقتی صدای مرد غریبه را از پشت گوشی شنید بند دلش پاره شد. مرد غریبه مأمور نیروی انتظامی بود که خبر از تصادف شدید خودروی برادرش داد. تصادفی که در آن برادرش روی تخت بیمارستان بستری شد اما پسر جوانش دچار مرگ مغزی شد و اعضای بدنش به چند بیمار نیازمند جان دوباره ای بخشید.

اواسط مهرماه امسال بود که  در جریان یک سانحه رانندگی در شهرستان خرمدره در استان زنجان جوانی 23 ساله به نام امیرمحمد عابدینی و دایی اش به شدت مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند.

دایی امیرعلی روی تخت بیمارستان بستری شد اما سرنوشت پسرجوان جور دیگری رقم خورد. مسعود پدر امیرعلی است و ماجرا را اینطور باز می کند. پسردایی امیرعلی بیمار شده بود و در بیمارستان زنجان او را بستری کرده بودند. پنج شنبه شب پسرم به همراه دایی خود از ابهر راهی زنجان شدند تا به بیمارستان بروند.

صبح روز جمعه بود که همسرم چند بار با تلفن همراه امیرعلی تماس گرفت اما پاسخی دریافت نکردیم. نگران شده بودیم . به همین خاطر همسرم با تلفن همراه برادرش تماس گرفت. مرد غریبه ای گوشی برادر همسرم را پاسخ داد و خودش را مأمور پلیس معرفی کرد. او گفت خودروی سمندی که امیرعلی و دایی اش سرنشین آن بودند در منطقه خرمدره دچار حادثه شده و هر دونفرشان را به بیمارستان آیت الله موسوی زنجان مننقل کرده اند.

وی در ادامه اضافه کرد: با شنیدن این خبر متوجه شدیم که دلشوره امان بی دلیل نبوده. بلافاصله از ابهر به سمت زنجان حرکت کردیم . وقتی به بیمارستان رسیدیم و جویای حال امیر علی و دایی اش شدیم پزشکان گفتند همه تلاش خود را کرده اند تا هر دونفرشان سلامتی خود را به دست بیاورند. خوشبختانه حال برادر همسرم بهتر بود اما امیرعلی وضعیت خوبی نداشت. به گفته پزشکان ضربه شدیدی به سر پسرم وارد شده بود و فقط باید دعا می کردیم خدا او را دوباره به ما برگرداند.

روزهای انتظار

چند روز از بستری شدن امیرعلی و دایی او در بیمارستان می گذشت. همه دست به دعا برداشته بودند تا آنها سلامتی اشان را به دست آورند. اما دست سرنوشت برای امیرعلی 23 ساله پایان دیگری را نوشته بود.

مسعود پدر امیرعلی می گوید: با اینکه امیدوار بودیم پسرم دوباره خوب شود اما چند روز بعد پزشکان گفتند هوشیاری او بسیار پایین است و اگر دستگاه ها را از او جدا کنند زنده نمی ماند. همان موقع بود که پیشنهاد دادند تا اعضای بدن پسرم را اهدا کنیم.

وی ادامه می دهد: امیرعلی فرزند بزرگم بود و برای خودش مهندس شده بود. من ومادرم آرزوهای زیادی برای فرزندمان داشتیم اما حالا پزشکان می گفتند او دیگر به زندگی بازنمی گردد و می توانیم اعضای بدنش را اهدا کنیم. تصمیم بسیار سختی بود اما وقتی با خودم کنار آمدم گفتم پسرم یک هدیه از طرف خدا بوده. یک روزه او را به ما داده و یک روز هم به بهانه این که چند بیمار نیازمند قرار است فرصت تازه ای برای ادامه زندگی پیدا کنند او را ازما گرفته است.

آخرین دیدار با فرزند

پدر امیرعلی می گوید: ماجرای اهدای عضو را با همسرم درمیان گذاشتم و درنهایت وقتی او هم راضی شد برگه رضایت نامه را امضاء کردیم. وقتی قرار بود دستگاه ها را از پسرم جدا کنند نگاهی به او انداختم و گفتم پسرم آن دنیا شفاعت ما را هم بکن و دستمان را بگیر.

نجات جان چهار بیمار

دکتر ساناز دهقانی رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا دراین باره می گوید:

با رضایت پدرومادر امیرعلی ،هماهنگی های لازم برای انتقال بیمار با آمبولانس ویژه از بیمارستان آیت الله موسوی زنجان به بیمارستان سینا انجام شد .

وی در ادامه اضافه کرد: با انتقال بیمار مرگ مغزی به اتاق عمل و تلاش تیم پزشکی کبد،قلب و کلیه های او به بیماران نیازمند اهدا شد.

ارسال نظر