حادثه 24 - کبد کوچکش در بدن دختر 6 ساله هرمزگانی ، یکی از کلیههایش به دختر 4 ساله بوشهری و کلیه دیگرش به دختر 4 ساله کازرونی پیوند زده شد ،پیوند اعضای بدنی که متعلق به حمید زمانی یک سال و 7 ماه مینابی است که 17 روز پیش درون کانال مقابل منزلشان در میناب افتاد و غرق شد و کمتر از یک روز بعد از حادثه ،پزشکان مرگ مغزی او را اعلام کردند. مرگی که آغازگر زندگی دوباره 3 دختربچه شد ، دختربچههای که شب و روز بهجای خنده و شادی ، درد میکشیدند و زجر ،ماهها و سالها در انتظار اهدای عضو بودند تا بتواند مانند همسنوسالهایشان بدوند و بازی کنند وزندگی کنند...
تصمیم سخت زندگی
«مرگ حمید ، شوک بسیار بزرگی بود و تصمیمگیری اهدای عضو جگرگوشهام ، تهتغاری خانه خیلی برایم سخت بود اما میدانستم اگر امروز رضایت ندهم فردا حتماً پشیمان خواهم شد ، پسرم که آسمانی شد و می دانستم با اهدای اعضای بدنش به بیماران نیازمند زندگی دوبارهای به آنان می بخشیم».زن جوان 26ساله به نام عالیه با بغض این را گفت و لحظه ای مکث کرد شاید در آن لحظه نگاهی به اتاق حمید می کرد و روزها و ساعاتی خوشی زندگیاش را به یاد میآورد...
هشتم شهریورماه...
روز هشتم شهریورماه امسال برای خانواده زمانی روز بسیار تلخی بود همان روزی که پسر یک ساله آنها دچار حادثه ای شد و آنها داغدار مرگ او شدند.
«ساعت حدود 12 و نیم ظهر بود در حال آشپزی و ظرف شستن بودم که دختر کوچکم به نام سوگند 6 ساله گفت که حمید راندیدم ، همه جای خانه رو گشتیم ،دلشوره گرفتم ، سنا دختر 8 سالهام در پی یافتن برادرش بیرون از خانه رفت که صدایی شنیدم عدهای گفتند حمید درون کانال پر از آب افتاده است، نفهمیدم چطوری از خانه بیرون آمدم ، همان لحظه سنا خودش را انداخت داخل کانالی که چند قدمی خانه فاصله نداشت ولی نتوانست حمید را بیابد ، تا اینکه یکی از پسرهای همسایه بدن نیمهجان حمید را در کنار دریچه کانال دید». بلافاصله حمید به بیمارستان انتقال یافت و با توجه به شرایط جسمانی وی پزشکان تمام تلاش خود را انجام دادند تا دوباره سلامتیاش را به دست آورد ... «همسرم در محل کارش بود که با شنیدن این اتفاق خود را به بیمارستان ابوالفضل رساند. کادر درمانی گفتند که وضعیت جسمانی حمید خوب نیست اما تلاششان را برای بهبودی او به کار میبرند امیدوار بودیم که پسرمان خوب شود اما ساعت حدود یک بامداد نهم شهریور بر اساس تشخیص پزشک و اوضاع بد جسمانی، حمید به بیمارستان بندرعباس انتقال یافت و در ساعت 2 و نیم بامداد در بیمارستان کودکان بستری شد».
مرگ مغزی
پسربچه نیز چند قدمی با مرگ فاصله نداشت، به کما رفته بود و همه برای زنده ماندن او دست به دعا شدند، با توجه به شرایط جسمانی حمید ،پزشکان تمام تلاش خود را انجام دادند تا دوباره سلامتیاش را به دست آورد اما دست سرنوشت چیز دیگری برای او رقمزده بود و پزشکان اعلام کردند پسرک دچار مرگ مغزی شده است.
«ساعت حدود 9 صبح نهم شهریور بود که شنیدم حمید دچار مرگ مغزی شده است ، باورم نمیشد اما هنوز امید داشتم ، روزها و شبها در محوطه بیمارستان بودم هرلحظه به پسرم سر میزدم و همسرم چند روز یکبار به میناب میرفت به دو دخترم که نزد مادربزرگشان بود سر میزد» .
17 شهریور...
مادر جوان بیصبرانه در هر موقعیتی خود را به آی سی یو میرساند و بر بالین پسرک حاضر میشد او را نوازش میکرد و با او حرف میزد ، حمید دارای علائم ناپایدار جسمی بود تا آنکه بعدازظهر شنبه شرایط جسمانی وی برای اهدا عضو فراهم شد.
«یکشنبه صبح 17 شهریور بود یکی از پزشکان گفت که حرف مهمی دارد و باید همسرم هم حضورداشته باشد ، آن روز همسرم میناب رفته بود که سریع برگشت ، خانم عابدینی مشاوره اهدا عضو و چند نفر با ما حرف زدند که حمید دیگر به زندگی برنمیگردد ...»
امیدها نا امید شد
عالیه بقیه جملات را نمیشنید ، دچار شوک بود، پدر جوان نیز اشکهایش سرازیر شد ...وقتی تمام امیدها برای بازگشت حمید خردسال به زندگی از بین رفت تیم رضایت گیری واحد فراهم آوری اعضای پیوندی در جلسهای با پدر و مادر خردسال رضایت آنها برای اهدای اعضای بدن فرزندشان گرفتند.
« حرف از بخشش بود و نجات انسانهای دیگر ، سوره مائده رو زیاد میخوانم و در آیه 32 این سوره اشارهشده که کسی که یک نفر را نجات دهد کل دنیا را زندگی بخشیده است، واقعاً آن لحظه انتخاب سخت میشود، میبینید که فرزندت با دستگاه نفس میکشد حاضری همینطوری نگهش دارید و حاضر نیستید ببینید خار به پایش رفته است و آنسوی قصه تصمیمی که اصلاً ساده نیست اما من تصمیم را گرفتم ، حمیدم زنده نبود ، همسرم را راضی کردم و پای رضایتنامه را امضا کردیم»
روز تلخ وداع
چهارشنبه 19 شهریورماه بود و زمان وداع . گریههای مادر دل هرکسی را که شاهد این صحنهها بود به لرزه درمیآورد. وی دستانش را بالاگرفته و با نگرانی دور تخت میگردید، هقهق گریههایش بلندتر و بلندتر میشد و پسرش را صدا میزند، صورتش را میبوسید و گاهی نیز پاهای او را میبوسد. میدانست دیگر فرصتی برای دیدار نیست ....
حمید به بخش جراحی بیمارستان شهید محمدی انتقال یافت و با بخشیدن اعضای بدنش به بیماران نیازمندی زندگی شیرینی به آنها بخشید و برای همیشه جاویدان شد. کارکنان و پزشکان اهدای عضو ، بعضی از بیماران مرگ مغزی را هرگز فراموش نمیکنند،حمید هم یکی از همان چهرههای ماندگار این بیمارستان است که برای آنها فراموششدنی نیست.
آرامستان میناب
حمید متولد یکم بهمنماه 97 سومین فرزند خانواده زمانی ،جمعه گذشته در آرامستان میناک به خاک سپرده شد .
حمید هفتمین اهدا کننده اعضا
رئیس واحد اهدا عضو استان با اشاره به اینکه ظهر نوزدهم شهریورماه جاری کبد و دو کلیه کودک یک و نیم ساله مینابی، جهت پیوند به بیمارستان ابن سینا شیراز منتقل شد گفت: به رغم تلاش فراوان کارشناسان واحد اهدا عضو استان برای اهدا قلب این کودک، متاسفانه به دلیل نبود گیرنده مناسب، قلب برداشت نشد.دکتر محمود حسین پورافزود: برای پیوند قلب، اندازه، سن و گروه خونی دهنده و گیرنده قلب باید یکسان باشد، که امکان پیوند آن وجود داشته باشد. حسین پور ضمن تقدیر از خانواده ایثارگر این جان آفرین کوچک، گفت: حمید زمانی، سومین فرزند خانواده زمانی بوده که به علت غرق شدگی در کانال آب، دچار خفگی و کاهش سطح هوشیاری شده و در تاریخ ۹ شهریور در بیمارستان کودکان بستری شده بود. متاسفانه به علت تحمل طولانی مدت هایپوکسی (کمبود اکسیژن خون) به دنبال غرق شدگی، کودک دچار مرگ مغزی شده ولی با توجه به ناپایداری علائم بیمار، امکان انجام عمل هاروست تا امروز وجود نداشت.وی اظهار داشت:بعد از پایدار شدن علائم بیمار و صدور تاییده مرگ مغزی توسط تیم تائید کننده، متشکل از پزشک جراح مغز و اعصاب، پزشک معتمد پزشکی قانونی و اخذ رضایت از خانواده مبنی بر اهدا اعضا فرزند دلبندشان، تیم جراحی از بیمارستان ابن سینای شیراز به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس، اعزام و عمل هاروست در این بیمارستان انجام شد.حسین پور خاطرنشان کرد: از ابتدای سال تاکنون هفت عمل هاروست در استان انجامشده که با ایثار خانواده جانآفرینان عزیز، ۲۱ بیمار نیازمند زندگی، حیاتی تازه یافتند.
شکایت از امور آب فاضلاب میناب
عالیه مادر حمید بعد از این حادثه از امور آب فاضلاب و ارگانهای مربوطه منطقه میناب شکایت کرد.
« چند بار با مسئولین مربوطه گفته بودیم که این کانالها خطرناک هستند لااقل سر آن را بپوشانید اما کسی به این امر اهمیت نداد حتی حدود دو سال قبل فرزند 4 ساله همسایه ما درون این کانال افتاد و جان داد. در این مدت شکایتهای تنظیم کردم که کودکان دیگر جانشان را از دست ندهند و بعدازاین شکایتها متوجه شدم آب کانالها کمتر شده است...».مجید سلحشور سرپرست فرمانداری ویژه شهرستان میناب در گفتگو با صبح ساحل قول پی گیری این موضوع را داد که در اسرع وقت این پرونده کانالهای رو باز و... رسیدگی خواهد شد.