حادثه 24 - دزدان حرفهای و سابقه دار در آخرین سرقت خود آپارتمانی را خالی کردند اما فراموش کردند که پلاک ماشین را مخدوش کنند و همین حواس پرتیشان باعث شد تا با زیرکی مدیر یکی از شبکههای تلویزیونی لو بروند.
یکی از شبهای اواخر مردادماه بود که مدیر یکی از شبکههای تلویزیونی سر و صدایی از خانه پدر و مادرش شنید. او به همراه اعضای خانوادهاش در ساختمانی مسکونی در شمال تهران زندگی میکردند. طبقه اول پدر و مادرش، طبقه دوم خودش و در طبقات بالاتر اعضای دیگر خانوادهاش بودند. آن شب پدر و مادر مدیر شبکه از خانه بیرون رفته بودند و تا روزبعد برنمیگشتند. به همین دلیل شنیدن سر و صدا از آپارتمان آنها مشکوک بهنظر میرسید. مدیر برای سرکشی به طبقه اول رفت و با صحنه عجیبی روبهرو شد. در آپارتمان باز و قفل شکسته بود. وقتی قدم در خانه پدرو مادرش گذاشت حسابی شوکه شد. همه جا به هم ریخته بود و نشان میداد که دزدان به خانه پدر و مادرش دستبرد زدهاند. او فورا آیفون را روشن کرد تا ببیند اثری از دزدان در مقابل ساختمان میبیند یا نه. حدسش درست بود 3سارق در حال فرار بودند و مرد زیرک فورا به بیرون از ساختمان رفت تا مانع فرار آنها شود. دزدان اما به سرعت سوار بر پژویی که در خیابان پارک شده بود، شدند و پا به فرار گذاشتند. هرچند مدیر شبکه تلویزیونی بهدنبال آنها دوید اما نتوانست مانع فرارشان شود. با این حال موفق شد بخشی از شماره پلاک خودروی دزدان را بهخاطر بسپارد. اما بهخاطر تاریکی هوا همه شمارهها مشخص نبود.
شکایت
«دزدان به خانه پدر و مادرم دستبرد زدهاند و بیش از 2میلیاردتومان پول، دلار، طلا و سکه دزدیده اند» مدیر شبکه تلویزیونی در تماس با 110شکایتی مطرح و از اپراتوردرخواست کرد تا مأموران برای پیگیری موضوع در محل حاضر شوند.
طولی نکشید که مأموران در محل حادثه حضور یافتند و دریافتند که دزدان با شکستن قفل به روش توپی زنی وارد آپارتمان والدین مدیر شبکه شدهاند و هرچه پول، طلا و دلار بوده را سرقت کردهاند. شاکی گفت: اسناد و مدارک هم داخل کمد پدر و مادرم بود که همه را دزدیدهاند. علاوه بر طلاهای مادرم، مقداری دلار و طلاهای خودم بود که برای اطمینان بیشتر در خانه پدر و مادرم نگه میداشتم چون اغلب من در خانه نبودم. درست شبی که پدر و مادرم در خانه نبودند دزدان وارد شده و دست به سرقت زدهاند.
سرنخ
ماموران در ادامه به بازبینی تصاویر دوربینهای مداربستهای که در اطراف محل سرقت بود، پرداختند و موفق شدند چند شماره دیگر پلاک ماشین که شاکی موفق به یادداشت آن نشده بود را بهدست آورند. با این سرنخ صاحب پژو شناسایی و مشخص شد که او یک مجرم سابقه دار است. مالک ماشین مهدی نام داشت که بارها به اتهام سرقت دستگیر شده و آخرین بار اوایل امسال از زندان آزاد شده بود. این نشان میداد که پس از آزادی نیز، مجددا سرقت هایش را از سر گرفته است.
آشنایی در زندان
ماموران پاتوقهای احتمالی مهدی را زیرنظر گرفتند و موفق شدند وی را بازداشت کنند. او در بازجوییها چارهای جز اقرار به سرقتهای سریالی ندید و گفت: در زندان با همدستانم آشنا شدم و باند سرقت تشکیل دادیم. گروه ما 8نفره است و سرکرده باند جواد نام دارد. همه نقشه را جواد کشید و قرار شد به محض آزادی سرقتها را شروع کنیم. وی ادامه داد: معمولا جواد در همه سرقتها حضور داشت و همهچیز را مدیریت میکرد. تمام اموال سرقتی را تحویل او میدادیم و جواد با مالخران در ارتباط بود. او پس از فروش اموال سهم ما را نیز پرداخت میکرد. اما من و 2 عضو دیگر گروه که پدر و پسر بودند از نحوه تقسیم سهمها ناراضی بودیم. احساس میکردیم جواد سرمان را کلاه میگذارد و سهم کمتری به ما میدهد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم خودمان 3نفره سرقت کنیم و به آنها حرفی نزنیم. اکثر شبها آنها را قال میگذاشتیم و به همراه پدر و پسر راهی خیابانهای شمال تهران میشدیم. به محض شناسایی خانهای که چراغش خاموش بود زنگ آن را میزدیم. اگر کسی آیفون را جواب میداد که فرار میکردیم اما اگر کسی باز نمیکرد نقشه سرقت را عملی میکردیم. وی ادامه داد: معمولا پول، دلار و طلا میدزدیدیم. کاری به اموال قیمتی دیگر مانند تابلو فرش، دوربین، تبلت یا گوشی نداشتیم. چون فروش طلا و دلار راحتتر بود اما فروش اموال دیگر دردسرهای فراوانی برایمان داشت. متهم ادامه داد: معمولا در تمام سرقتها شماره پلاک ماشینم را مخدوش میکردم اما در آخرین سرقت فراموش کردم که آن را بپوشانم و همین حواس پرتی و فراموشکاریام کار دستمان داد و باعث شد لو برویم.
فرار مرگبار
با اعتراف این سارق، مخفیگاه و پاتوق اعضای این گروه شناسایی شده و مأموران پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت عملیات خود را برای بازداشت آنها آغاز کردند. سرکرده باند و چند متهم دیگر در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند و کارآگاهان در گام بعدی مخفیگاه پدر و پسر در اطراف تهران را شناسایی کردند. وقتی مأموران در پاتوق آنها حاضر شدند پدر و پسر تصمیم به فرار گرفتند. آنها وقتی خود را در محاصره پلیس دیدند به پشت بام رفتند تا از آنجا فرار کنند اما مأموران به تعقیبشان پرداختند تا مانع فرار 2 عضو این گروه شوند. مأموران در پشت بام پدر را گیر انداختند اما پسر حاضر به تسلیم نمیشد. با وجود اخطارهای پلیس او همچنان به فرار خود ادامه میداد اما ناگهان هنگام پریدن به پشت بام دیگر تعادلش را از دست داد و به پایین سقوط کرد. این اتفاق موجب مرگ پسر سارق شد که جسد وی به پزشکی قانونی انتقال یافت.
از سوی دیگر پدر که بازداشت شده بود برای انجام تحقیقات به اداره آگاهی تهران انتقال یافت. او اقرار کرد که پس از آزادی از زندان، سرقتهایش را شروع کرده و حالا بهشدت پشیمان است چرا که پسرش را در این حادثه از دست داد.
اعضای این گروه که حالا با مرگ پسر جوان، 7نفره شدند به خالی کردن دهها خانه و آپارتمان اقرار کردند با وجود این قاضی دستور تحقیقات بیشتر برای شناسایی جرایم احتمالی دیگر از سوی اعضای این باند را نیز صادر کرده است. آنها با قرار قانونی بازداشت شدهاند و در اختیار مأموران پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی شاکیان همچنان ادامه دارد.