حادثه24- سارق چشم رنگی که بعد از آزادی از زندان با همدستانش کیف قاپی میکرد باورش نمیشد که در نخستین سرقت از دو طلافروش کیفی ۲۱ شمش طلا به چنگ بیاورد.
به دنبال افزایش شکایتهای کیف قاپی از یک ماه قبل در مناطق شمال غرب و غرب تهران به پلیس ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند. طبق اظهارات مالباختگان دو مرد سوار بر موتورسیکلت اقدام به کیف قاپی میکردند. مردان خشن در حالی که ماسک بهداشتی به صورت داشتند به مالباختهها نزدیک شده و کیف آنها را میقاپیدند و اگر با مقاومت سوژهها مواجه میشدند آنها را هل داده یا روی زمین میکشاندند تا درنهایت مالباخته کیف را رها کرده و آنها نقشه سرقتشان را اجرا کنند.
مردی با چشمهای رنگی
در تحقیق از مالباخته ها، آنها مدعی بودند که یکی از سارقان چشمانی رنگی داشت و روی یکی از ابروهایش جای شکستگی دیده میشد. ابروی شکسته و چشمان رنگی تنها سرنخی بود که ماموران پلیس از سارق داشتند و با همین سرنخ، تیم تحقیق با این احتمال که کیف قاپان سابقه کیفری دارند به سراغ آلبوم متهمان سابقه دار اداره آگاهی رفتند. همانطور که تیم تحقیق حدس زده بود در میان تصاویر متهمان، ماموران به چهره پسرجوانی رسیدند که ابروی شکسته و چشمهای رنگی داشت. زمانی که تصویر متهم سابقه دار به مالباختهها نشان داده شد آنها مرد جوان را به عنوان یکی از کیف قاپان شناسایی کردند.
دستگیری در محل قرار
با شناسایی هویت یکی از متهمان به نام مجید، مخفیگاههای احتمالی او زیر نظر گرفته شد و با بررسیهای پلیسی مشخص شد که مجید در یکی از مناطق شمال پایتخت با فردی قرار فروش شمش طلا گذاشته است. ماموران بلافاصله راهی محل قرار شده و با زیر نظر گرفتن محل، هنگامی که مجید و دوستانش قصد معامله شمشهای یک کیلویی و طلا را داشتند، آنها را دستگیر کردند.
اعتراف به سرقت کیفهای طلا
مجید که سربزنگاه بازداشت شده بود و چارهای جز اعتراف نمیدید به کیف قاپیهای سریالی اعتراف کرد و گفت: یک ماه قبل از زندان آزاد شدم، بیشترعمرم را به خاطر کارهای خلاف در زندان بودم، اما هر بار بعد از آزادی دوباره به دنبال کارهای خلاف میرفتم. او ادامه داد: از زندان که آزاد شدم به خاطر اینکه باید رد مال شاکیها را میدادم مجبور شدم دوباره با همدستی سه سارق دیگر دست به سرقت بزنم. هر بار دو ترکه با موتورسیکلت در خیابانها پرسه میزدیم و اقدام به کیف قاپی میکردیم.
سرقت ۲۱ شمش طلا
متهم ادامه داد: وقتی قیمت طلا گران شد تصمیم گرفتیم کیفهایی را سرقت کنیم که داخلش طلا باشد. با این نقشه به سراغ طلافروشهای کیفی رفتیم و با زیر نظر گرفتن طلافروشی، بعد از چند روز دو مرد جوان را دیدیم که از طلافروشی با یک کیف بیرون آمده و سوار بر موتورسیکلت شدند. در خیابانی خلوت راهشان را سد کرده و با تهدید چاقو کیف هایشان را به سرقت بردیم. وقتی به مخفیگاه مان رسیدیم تصور میکردیم مقداری طلای خرده داخل کیفها باشد. اما آنچه داخل کیف بود ما را شوکه کرد باورمان نمیشد ۲۱ شمش طلای یک کیلویی داخل کیف بود. از خوشحالی داشتیم سکته میکردیم باورمان نمیشد اینقدر خوش شانس باشیم. تصمیم گرفتیم شمشها را بفروشیم چند تایی را بعد از سرقت فروختیم و روز دستگیر شدن برای فروش تعدادی دیگر رفته بودیم که دستگیر شدیم. با اعتراف متهم جوان، سه همدستش که در سرقت شمش نقش داشتند و سه متهم دیگر که در فروش شمشها دست داشتند بازداشت شده و در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شدند. اما نکته عجیب در این ماجرا این بود که بررسیها نشان میدهد دو طلافروش کیفی که ۲۱ شمش طلا از آنها سرقت شده تا به حال شکایت نکردهاند و تحقیقات برای شناسایی شاکیهای احتمالی کیف قاپی و دو طلافروش کیفی ادامه دارد.