حادثه24- همه چیز در یک لحظه خماری رخ داد. اعصابش خطخطی شده بود و قدرت نداشت خوب تصمیم بگیرد. چاقو را در هوا چرخاند و وقتی به خودش آمد، برادرش غرق در خون روی زمین افتاده بود؛ برادری که چندی قبل برای او رضایتگرفته بود تا از زیر تیغ نجات پیدا کند. این هفته در«پشت صحنه یک جنایت» سراغ این مرد برادرکش رفتیم و پای صحبتهای او نشستیم.
برادرکشی در خانه
پانزدهم فروردین امسال، این برادرکشی در یکی از محلههای جنوبی شهر کرج در حالی رقم خورد که فردی به پلیس زنگ زد و از ماجرای درگیری خونین در خانه همسایهشان خبر داد. ماموران در محل حاضر شده و با لکههای خون در اتاق روبهرو شدند. تحقیقات اولیه نشان میداد درگیری میان دو برادر در این خانه رخ داده و یکی از آنها که مسلح به سلاح جنگی و چاقو بوده دیگری را زخمی کرده و متواری شده است. ماموران به بیمارستان رفته و دیدند مرد زخمی فوت شده است. با مرگ فرید، برادرش شهروز به اتهام برادرکشی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و سرانجام ساعاتی بعد از جنایت در مخفیگاهش بازداشت و سلاح جنگی و چاقویی را که در قتل برادرش استفاده کرده بود، پیدا شد. او در جریان تحقیقات به قتل اعتراف کرد و بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد.
وقتی به اتهام قتل دستگیر شد، برادرش خیلی تلاش کرد تا او را از چوبهدار نجات دهد. چند بار مقابل خانه مقتول رفت و با التماس خواست برادرش را ببخشند و بالاخره به شرط دیه توانست او را نجات دهد. نجاتی که باعث شد جان خودش را از دست بدهد. شهروز دوبار در زندگیاش مهر قاتلبودن بر پیشانیاش حک شد. یکبار به خاطر نزاع خیابانی و دومین بار به خاطر کشتن برادرش.
چه کارهای؟
کار درستی ندارم و هزینه زندگیام را مادرم با حقوق پدرم که ماهانه به حسابش واریز میشود تامین میکند.
معتادی؟
سالهاست شیشه و تریاک مصرف میکنم. اعتیادم باعث تباهی زندگیام شد و دستم را به خون برادرم آلوده کرد.
سابقه داری؟
خلافهایی انجام دادم و خلاف سنگینم یک فقره قتل بود.
بخشیده شدی؟
10 سال قبل در جریان یک درگیری، مردی را با چاقو کشتم و به زندان افتادم. حکم قصاص گرفتم، اما همین برادرم که کشته شد با تلاش زیاد بعد از شش سال توانست رضایت خانواده مقتول را بگیرد و بعد از بخشش از زندان آزاد شدم.
بعد از آزادی چه کردی؟
چهار سال پیش آزاد شدم اما نتوانستم کسب و کار درستی پیدا کنم. دوباره اعتیاد را از سر گرفتم و شیشهای شدم. به زوراز مادرم پول میگرفتم و هزینه موادم را تامین میکردم. اعتیاد از من مرد دیگری ساخته بود و خلاصی از آن انگار غیرممکن بود.
با برادرت اختلاف داشتی؟
برادرم متوجه شده بود که کار نمیکنم و به زور برای خرید موادم از مادرمان پول زور میگیرم و همین باعث ناراحتیاش شده و با من دعوا و درگیری داشت و میگفت باید اعتیادم را ترک کنم. کارتپول مقرری ماهانه مادرم دست برادرم بود تا من همه پول را از او نگیرم. هر چه کردم برادرم این کارت را به من نمیداد و همین باعث شد از او کینه به دل بگیرم.
به همین خاطر او را کشتی؟
آن روز مادرم پولی بابت خرید مواد به من نداد، با او درگیر شدم و از زور خماری، وسایل خانه را بههم ریختم. مادرم برای نجات جانش با برادرم تماس گرفت و از او کمک خواست. برادرم همراه همسر و دو فرزندش در نزدیکی خانه مادرم زندگی میکردند. او از موضوع که مطلع شد خودش را به خانهمان رساند و با دیدن حال و روز من و بدحال بودن مادرم و بههم ریختگی خانه دیگر طاقت نیاورد و با من درگیر شد. مدام میگفت باید دست از اعتیاد بردارم و مادرم را اذیت نکنم. آنقدر خشم و عصبانیت وجودم را فراگرفته بود که انگار حرفهای برادرم را نمیشنیدم. با هم درگیر شدیم و در جریان این دعوا به او تیر شلیک کرده و بعد با چاقو زخمیاش کردم.
بعد چه شد؟
برادرم زخمی کف اتاق افتاده بود و وقتی به خودم آمدم باورم نمیشد او را زدهام. سوار خودرو شده و برادرم را به بیمارستان رساندم. تا ساعاتی بعد که بازداشت شدم، فهمیدم برادرم فوت شده است. مرگ او برای من شوک بزرگی بود.
پشیمانی؟
خیلی. باورم نمیشود برادرم را کشتهام. او سالها تلاش کرد تا مرا از قصاص نجات دهد و بخشیده شوم. حالا من قاتل ناجیام شدهام. شاید اگر اعتیادم را ترک میکردم او زنده بود و دوباره قاتل نمیشدم.