زمان مطالعه: 9 دقیقه

بازسازی صحنه قتل هولناک مرد مشهدی در رختخواب/ پایان تلخ عشق ممنوعه

بازسازی صحنه قتل شبانه مرد مشهدی در بولوار شاهنامه، ناگفته‌های زیادی داشت.
22 تیر 1399
شناسه : 34375
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/34375
2962+
بالا
بازسازی صحنه قتل شبانه مرد مشهدی در بولوار شاهنامه، ناگفته‌های زیادی داشت.

حادثه24- بازسازی صحنه قتل شبانه مرد مشهدی در بولوار شاهنامه، ناگفته‌های زیادی داشت.

روشن شدن چراغ خانه همسایه مرده، دیگر همسایه‌ها را به خیابان کشید. آن‌ها دیروز صبح در شاهنامه ۱۸ گرد خانه‌ای جمع شدند که بامداد سه‌شنبه گذشته، کانون توجه بود و حالا پس از گذشت ۴ روز از جنایتی تلخ، با انتقال متهمان برای بازسازی صحنه جرم، در‌های آن باز شده بود.
چشم‌ها به خودروی حامل متهمان که دو مرد و زنی جوان درون آن بودند دوخته شده بود و لب‌های زیادی به لعن و نفرین زن خیانتکار گشوده شده بود.
در میان بهت و تحلیل شاهدانی که همه چیز را در شب جنایت در ذهنشان ثبت و ضبط کرده بودند، زنی جوان که محرک اولیه قتل بود به همراه مردانی که نقش قاتلان اجاره‌ای را برای عشقی نافرجام بازی کرده بودند، با دستور مقام قضایی به مسلخ بازگشتند.
یک آغاز تلخ
ماجرای این پرونده از ساعت ۳ بامداد سه‌شنبه هفته گذشته در خیابان شاهنامه ۱۸، با قتل مردی سی‌و‌سه ساله از سوی افراد مهاجم در منزل شخصی‌اش به جریان افتاد. با حضور عوامل انتظامی و تیم‌جنایی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۲ مشهد، تحقیقات آغاز شد.
 
زن مقتول با ادعای اینکه هنگام وقوع حادثه خواب بوده و با صدای خرخر عجیبی که از حلقوم همسرش خارج می‌شده از خواب پریده، داستان ساختگی دیدن سایه ۲ مرد هنگام فرار بر روی دیوار و تعقیب آن‌ها را برای قاضی علی‌اکبر احمدی‌نژاد تعریف کرد. داستانی که هر بار آن را بازگو می‌کرد دچار انحرافات جدیدی می‌شد و نمی‌توانست دوبار داستانش را به یک شکل تعریف کند. همین موضوع ظن تیم جنایی را برانگیخت و او به عنوان مظنون دستگیر شد.

زن در بازجویی‌های تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی نتوانست نقش خود را در این جنایت انکار کند، هر چند که به آن هم اعتراف نکرد، اما قاتل همسرش که مردی بیست‌و‌نه ساله بود را معرفی کرد. اعترافی که در کمتر از ۱۲ ساعت به دستگیری متهم اصلی و دیگر همدستش انجامید.

دستگیری متهمان به قتل و اعترافات آن‌ها نقش زن را از حاشیه به متن اصلی پرونده کشاند و مشخص شد که متهم اصلی با دستور زن جوان و عشقی نافرجام دست به این جنایت زده است. او حتی گفت که در شب حادثه زن جوان در حیاط را برای ورود بی‌سر و صدایشان باز گذاشته و در قتل مرد مشارکت داشته است.
پرده برداشتن از سناریو‌های سوخته
متهمان در اعترافات اولیه اعلام کردند که آشنا‌های قدیمی هستند و پدربزرگانشان با هم همسایه بوده‌اند. آن‌ها از فضای مجازی گفتند که باعث شده پس از سال‌ها همدیگر را دوباره بیابند و زن که از همسرش دل خوشی نداشته و دیگر از او خوشش نمی‌آمده است، دل به عشق مردی می‌سپارد که متأهل بوده و ۳ دختر دارد.
معضلات طلاق و ناپسند بودن آن در عرف و اجتماع، سنگ سختی می‌شود پیش پای آن‌ها. در نهایت آن‌ها تصمیم بر حذف فیزیکی رقیب می‌گیرند.

بازسازی صحنه جرم با اظهارات متهم اصلی پرونده که ضربات چاقو را بر پیکر مرد جوان نواخته و مرگ او را رقم زده بود آغاز شد. متهم بیست‌و‌نه ساله در اظهاراتی صریح اعلام کرد که از حدود ۳ ماه قبل در واتس‌آپ و اینستاگرام با زن بیست‌و‌دو ساله‌ای آشنا شده است. زن از زندگی‌اش می‌نالد و مرد هم به او اظهار عشق می‌کند. اما از آنجا که زن شوهر داشته، این عشق فرجامی نداشته است.

مرد که در عشق او می‌سوخته، به دنبال راه‌حل می‌گردد که زن موضوع قتل همسرش را مطرح می‌کند. متهم نیز بدون، چون و چرا این خواسته را قبول می‌کند. آن‌ها دو روز قبل از وقوع حادثه، تصمیم می‌گیرند تا نقشه‌شان را عملی کنند.

آن‌ها سناریو را این‌گونه طراحی می‌کنند که هنگام بازگشت زوج جوان به منزلشان در بولوار شاهنامه، زن دچار حالت تهوع شود و از شوهرش بخواهد در یک نقطه از پیش مشخص شده، خودرو را نگه دارد. در این لحظه متهم به همراه رفیقی که از ابتدا قرار بوده او را همراهی کند، به مرد حمله کنند و او را بکشند. این نقشه به علت دیر رسیدن مهاجمان و همچنین نگه داشتن خودرو در جایی دورتر از محل مشخص شده، ناتمام می‌ماند.

متهمان قرار بعدی را دوشنبه‌شب -شب قبل از جنایت- می‌گذارند و نقشه همان بوده که در شب جنایت رخ می‌دهد. به این ترتیب زن در حیاط را باز می‌گذارد تا آن‌ها راحت وارد شوند، اما پس از رسیدن متهمان مشخص می‌شود که مرد نخوابیده و بیدار است و قرار نیست امشب به خواب ابدی برود.
جیغ بنفش در بامداد شوم
متهمان که نتوانسته‌اند از پس کار بربیایند، سه‌شنبه شب را برای انجام نقشه شومشان مشخص می‌کنند و زن مأمور می‌شود تا بستر کار را طوری فراهم کند که این‌بار کار به خوبی انجام شود. هر چند که زن مدعی شد فقط در را باز گذاشته، اما بی‌حالی مقتول در شب جنایت، خوراندن مواد خواب‌آور را برای مقام قضایی مسجل کرد.

مهاجمان نیمه‌شب خود را به پشت در این خانه می‌رسانند. خانه‌ای که مرد سی‌و‌سه ساله و دختربچه چهارساله‌اش در آن خفته بودند، در این میان زن جوان هم ناخواسته خوابش می‌برد. متهمان بدون هیچ صدایی وارد می‌شوند. متهم اصلی چاقو در دست داشته و متهم ردیف دوم برای اینکه دست خالی نباشد تکه آجری از توی حیاط برمی‌دارد.
 
آن‌ها همچون اجل‌معلق روی سر زن و مرد که هر دو خواب بودند می‌ایستند و به صورت هماهنگ و ناگهانی به مرد یورش می‌برند، آن‌ها پیش از اینکه مرد بتواند واکنشی نشان دهد با چاقو ۳ ضربه به قفسه سینه‌اش می‌زنند و چندین بار آجر را به سرش می‌کوبند.

ضربه دوم چاقو که به بدن مقتول وارد می‌شود، زن از خواب می‌پرد و با دیدن خون جاری شده بر بستر، به علت ترس ناشی از دیدن صحنه ناخواسته جیغی بنفش می‌کشد و خیلی زود دستش را روی دهانش می‌گذارد تا صدای بیشتری از آن خارج نشود.
اثبات خیانت و یک آرزوی احتمالی
زن صبر می‌کند تا مهاجمان بروند، بعد با سر و صدا خودش را درون کوچه می‌اندازد و همسایه‌ها را با خبر می‌کند. فریاد‌هایی که نتوانست خیانت او را در نقشه جنایت پنهان کند. نقشه‌ای که شیرازه چندین زندگی را بر سر هوس‌رانی او از هم پاشید و حالا دخترک چهارساله آن‌ها باید با داستان‌های ساختگی اطرافیان از نبود پدر و مادرش، قد بکشد و با هزار و یک سؤال بی‌جواب در پس ذهنش بزرگ شود. شاید هم بزرگ‌ترین آرزوی زندگی‌اش بازگشت به اوضاع آرام پیش از بامداد هفدهم تیر ۱۳۹۹ باشد.
ارسال نظر