حادثه 24 - کبریت شاید برای خیلیها یک کالای کمارزش باشد. نشان به آن نشان که برخی کاسبها بعد از فروش چند قلم کالا و درصورت نداشتن پول خرد، یک یا چند کبریت هم به مشتری پیشکش میکنند. آنهایی که از سیر تاریخی تولید کبریت در ایران و جهان خبر دارند، خوب میدانند که همین کالای کوچک و دمدستی نوعی میراث فرهنگی است و قبل از راهاندازی شبکههای تلویزیونی و ظهور اینترنت، وسیلهای برای معرفی مفاخر فرهنگی و بناهای تاریخی به مردم بوده است. کبریت در یک برهه و قبل از پیدا شدن سر و کله بیلبوردهای تبلیغاتی غولپیکر هم یک ابزار تبلیغاتی مهم بوده و بهواسطه تیراژ قابل توجه تولید آن در کشور جایی برای تبلیغ انواع کالاهای داخلی و خارجی بوده است. خسرو احمدوند، کلکسیونری که 50سال از عمرش را صرف جمعآوری کبریتهای ایرانی و خارجی کرده مخزن اطلاعاتی از این دست است و خیلیها او را تاریخ شفاهی تولید کبریت در ایران میدانند. او در مجموعهاش 12هزار عدد کبریت در اندازه و شمایل گوناگون دارد و ویژگی منحصربهفرد مجموعهاش این است که کبریتهایی مربوط به دورههای مختلف تاریخی که قیمت آنها از هزار تومان تا 2 میلیون تومان برآورد میشود را در دل خودش جاداده است. کلکسیونر کرجی مدام کبریتها را در فضاهای عمومی در معرض دید عموم قرار میدهد و مجموعهاش را نوعی میراث فرهنگی میداند که باید برای حفظ آن کوشید تا نسل به نسل منتقل شود.
کلکسیونر 14ساله از همدان
کلکسیونر کرجی اصالت همدانی دارد و زاده شهر تویسرکان است که در سالهای نه چندان دور یکی از مراکز اصلی تولید کبریت در ایران بود. خسرو احمدوند از 14سالگی و از سر کنجکاوی به جمعآوری کبریت علاقهمند شده و حالا با گذشت 50سال از آن روزها، مجموعهای کم نظیر را سر و شکل داده است. او میگوید علاقهاش به جمعآوری کبریت درست در همان سالهایی که تولید نوع چوبی آن در ایران به محاق رفت، شروع شد؛ «من از سال1347 شروع به جمعآوری نخستین کبریتها کردم. سال 47نقطه عطفی در صنعت کبریتسازی در ایران است چرا که در آن سال، خط تولید کبریت چوبی بهدلیل مقرون به صرفه نبودن در ایران متوقف شد و کبریتهای مقوایی جای آنها را گرفت. در آن سالها جمعآوری کبریت برایم نوعی تفریح بود. برادرم کلکسیون تمبر داشت و من هم مشغول جمعآوری کبریت و تشکیل کلکسیون شدم». کبریت از سالهای دور در هر خانهای یافت میشد و کارخانهها تنوع در تولید را عنصر مهمی برای جلب رضایت مشتری میدانستند. به همین دلیل تا اواخر دهه 40و قبل از ورود نسل اول فندک و ساخت بخاریهای ترموکوپلدار، کبریت کالای واجب هر خانهای بود و معمولا کنار سماور، بخاری، قلیان یا جاسیگاری پدربزرگها و یا اجاق گاز مادربزرگها یافت میشد. احمدوند میگوید همین تنوع در تولید کبریت و کاربردهای مختلف آن، خیلی از بچههای دهه 40 را برای جمعآوری کبریت به صرافت انداخت اما کمتر کسی این راه را تا مجموعهداری ادامه داد؛«من به اتفاق چند نفر از همکلاسیها برای جمعآوری انواع کبریت رقابت میکردیم. معمولا به بقالیها سرک میکشیدیم و در بساط دستفروشها، کبریتهای جدید را جستوجو میکردیم. من آنقدر کبریت جدید خریدم که سرانجام به تشکیل چنین مجموعهای منجر شد».
کبریتهای قابل شستوشو
یکی از ویژگیهای مجموعه خوشرنگ و لعاب کلکسیونر کرجی این است که کبریتها بهصورت سری دستهبندی شده و هر سری به یک دوره تاریخی تعلق دارد؛ مثلا کبریتهایی که روی آنها تصاویری از مفاخر فرهنگی و ادبی حک شده و در یک قاب جای گرفتهاند یا سری دیگری که عکسهایی از بناهای تاریخی ایران روی آنها چاپ شده است. احمدوند میگوید تحقیقات میدانی که از جوانی شروع کرده در نهایت به تشکیل چنین مجموعهای منجر شده است؛ «پدرم روایتهای نابی را از محصولات کارخانههای کبریتسازی در تویسرکان برایم بازگو میکرد و یکسری اطلاعات هم از دوستان میگرفتم. لابهلای تحقیق و پژوهشی که درباره انواع کبریت انجام میدادم، اقوام هم از خارج از کشور برایم کبریت سوغاتی میآوردند و این مجموعه آرام آرام شکل گرفت. یکی از سری کبریتهای کمیاب که محصول کارخانه صدقیانی و نمونهاش بسیار کمیاب است در مجموعه من وجود دارد. جنس این نوع کبریتها پلاستیکی و قابل شستوشو است.کبریتهای پلاستیکی صدقیانی نخستین نسل کبریتهایی بهشمار میرود که با شمارهبندی وارد بازار شد و هر اندازه با یک شماره به فروش میرسید». مجموعه خسرو احمدوند یکبار دچار سکته خفیف شده و او از زمان پیروزی انقلاب و پایان دفاعمقدس از جمعآوری کبریت و مجموعهداری دست کشید اما از سال1370 برای تکمیل مجموعهای که نصفه و نیمه مانده بود آستینها را بالا زد؛«حدود 15سال و به واسطه وقوع اتفاقات تاریخی مثل پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی از حال و هوای مجموعهداری دور شدم اما از حوالی سال1370 برای جمعآوری کبریت به مغازهها و حتی هتلها و همه اماکنی که کبریت در دسترس بود مراجعه کردم و آن موقع بود که متوجه شدم در این سالها چه کبریتهایی را از دست دادهام. در آن سالها، تبریز و کارخانه معروف توکلی که در سال1297 تاسیس شد، مرکز اصلی تولید کبریت در ایران بود».
پیامرسان آتشزا
کبریت اگرچه با اختراع فندک ارزش و اعتبارش را از دست داد اما تولید آن در ایران یک تاریخچه باشکوه دارد و همان کبریتهای 3 در 5سانتیمتری، بهترین وسیله ممکن برای معرفی مفاخر فرهنگی و ادبی و بناهای تاریخی به مردم بود. مجموعه خسرو احمدوند هم مملو از کبریتهایی است که روی آنها با تصاویری از حافظ، سعدی و ابوعلیسینا تزئین شده و روی برخی دیگر از کبریتها هم بخشهایی از بنای باشکوه تختجمشید به چشم میخورد. مجموعهدار کرجی معتقد است این کالا در نخستین سالهای تولیدش نوعی رسانه بود که دست بر قضا مخاطبان بسیاری هم داشت؛«هر سری از کبریتهایی که در این مجموعه میبینید یک دوره تاریخی را به شما معرفی میکند. کبریت هنوز هم یک پیامرسان عام است چون یکسری پیامها را به همه اقشار جامعه منتقل میکند. این پیامها از کودک 5ساله تا انسان 100ساله مخاطب دارد. در مجموعه من کبریتهایی وجود دارد که تصویر سکههای دوره هخامنشی روی آنها حک شده و به این ترتیب، کبریت ابزاری برای صدور فرهنگ و تمدن کهن ایرانیان هم بوده است. بخشی دیگر از این مجموعه به کبریتهایی تعلق دارد که عکس مشاهیر ایرانزمین یا گونههای مختلف پرندههای در حال انقراض روی آنها چاپ شده است». کبریتهایی که در مناسبتهای مختلف تولید شده یکی دیگر از جذابیتهای مجموعه خسرو احمدوند است. مثل کبریتی که عکس یک دکل نفتی روی آن نقش بسته و به مناسبت 29 اسفند و روز ملی شدن صنعت نفت ایران تولید شده است. برخی دیگر از کبریتها با تصاویر لباس اقوام ایرانی تزئین شده و آنطور که مجموعهدار کرجی میگوید، آشنایی جوانها با سنتها، هدف اصلی کارخانههایی بوده که خواسته یا ناخواسته در کنار تولید کبریت، مروجان فرهنگ و سنتی ایرانی هم بودهاند؛«یکی از دلایلی که کبریت را برای معرفی فرهنگ و سنت ایرانی انتخاب میکردند، تیراژ قابل توجه این کالا بوده است. در سالهای قبل از انقلاب، گاهی 10میلیون عدد کبریت با یک عکس تولید میشد و در سالهای بعد این تیراژ به 100میلیون عدد هم رسید».
یک ابتکار جالب
کبریتهای مجموعهدار کرجی را باید به 2دوره تاریخی قبل و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم کرد. روی کبریتهایی که عمدتا بعد از انقلاب تولید شدهاند دیگر خبری از معرفی مشاهیر علمی و مفاخر فرهنگی و ادبی و بناهای تاریخی نیست و تبلیغات بازرگانی جای آنها را گرفته است. از اینرو مجموعه خسرو احمدوند را میتوان پنجرهای رو به سیر تحول تاریخی تولید کبریت در ایران دانست. او به نکته جالبی اشاره میکند که وجه اشتراک کبریتهای قبل و بعد از انقلاب است؛«کبریت در هر دو دوره وسیلهای برای معرفی فرهنگ و سنت ایرانی و جایی برای تبلیغات بازرگانی بوده و بهگونهای طراحی شده که اگر کشوی آن را پشت به تصاویر باز کنید، چوب کبریت به بیرون میریزد. این ابتکار برای آن به خرج داده شده که مردم، کشوی کبریت را از طرفی که تصویر روی آن قابل مشاهده است، بکشند».بسیاری از کارخانههای کبریتسازی ایران بهتدریج تعطیل شدند اما کارخانه قدیمی توکلی در تبریز هنوز هم نفس میکشد و جدیدترین محصولات این کارخانه در مجموعه بسیاری از مجموعهداران، یک نماینده دارد.کبریتهایی که رستورانها، هتلها، کافیشاپها و سامانههای حملونقلی را تبلیغ میکنند اما دیگر خبری از تیراژهای چندده میلیونی نیست. بخش عمده مجموعه کلکسیونر کرجی را همان کبریتهای قدیمی که غبار زمان روی آنها نشسته تشکیل میدهند؛ کبریتهایی که او میگوید گاهی چند میلیون تومان برای خرید آنها صرف کرده تا مجموعهاش را کامل کند؛«این مجموعه به آسانی سر و شکل نگرفته و عموم مردم از مصایب مجموعهداری اطلاع چندانی ندارند. حدود 5سال قبل برای خرید کبریت به مشهد رفتم و بعد از زیارت حرم امامرضا(ع) 3 عدد کبریت را یک میلیون تومان خریدم و به تهران برگشتم. در این مجموعه کبریت 2میلیون تومانی هم وجود دارد اما به وجه مادی آنها توجه نمیکنم».
یک قرن با کبریت
کبریتهای مجموعه خسرو احمدوند براساس نوع جنس، حجم و تاریخ تولید بستهبندی شده است. او تاکنون 22نمایشگاه در نقاط مختلف کرج برپا کرده و کبریتهایی با عنوان پکهای میراث فرهنگی بیش از بقیه بستهبندیها مورد استقبال عموم قرار گرفته است. روی کبریتهای این پکها تصاویری از نمادها و بناهای تاریخی ایران چاپ شده و در سالهای دور به گردشگرانی که وارد ایران میشدند، پیشکش میکردند. مجموعهدار کرجی میگوید این نوع کبریتها در شهرهای توریستی تولید و عرضه میشد و آنها را از تبریز و اصفهان خریده تا به مجموعهاش اضافه کند. مجموعهدار کرجی به کبریتهای هندی که به قول معروف با رنگهای جیغ شناخته میشود نگاهی میاندازد و میگوید:«30کشور دنیا در این مجموعه حداقل یک نماینده دارند اما کبریت هندی به لحاظ تنوع در رنگ تافته جدا بافته است. جالب اینکه روی کبریتهای هندی هم نمادهایی از ادیان و اقوام مختلف این کشور حک شده است». خسرو احمدوند در 64سالگی هنوز هم در پی خرید و جمعآوری کبریتهای جدید و پر و پیمان کردن مجموعهای است که از 12هزار عدد کبریت تشکیل شده است. در این مجموعه از سال1300 کبریت پیدا میکنید تا جدیدترین کبریتی که چند شب قبل خریده شده است. مجموعهدار کرجی که معلم بازنشسته است وجهه فرهنگی مجموعهداری را مهمتر از دیگر جنبههای این کار میداند؛«بهطور مرتب و سالی چندبار در مدارس و بناهای تاریخی تهران و کرج نمایشگاه برپا میکنم تا مردم با فرهنگ مجموعهداری و سیر تحولی که در تاریخ کبریتسازی طی شده آشنا شوند. خیلیها با دیدن این مجموعه به مجموعهداری کبریت علاقهمند شدند و در جریان برپایی نمایشگاه تعداد قابل توجهی از مجموعهداران کبریت کشف شدند».
از مقبره کوروش تا برج میلاد
ساخت آثار هنری با کبریت در کشورهای مختلف دنیا رایج است و آثار زیادی با قوطی و چوبهای کبریت ساخته شده اما این کار در ایران چندان رواج ندارد. خسرو احمدوند یکی از مجموعهدارانی است که با قطعات کبریت چند اثر هنری ساخته و معتقد است مقبره کوروش هخامنشی که گوشه مجموعهاش جاخوش کرده جزو نخستین آثار هنریای است که با کشوی کبریت ساخته شده است؛ «در سال1394 با کشوی کبریت مقبره کوروش هخامنشی را ساختم و معتقدم نخستین سازه دنیاست که با کشوی کبریت ساخته شده. هنرمندان بسیاری با چوب کبریت سازههای ارزشمندی ساختهاند اما در همه این سالها ندیدهام و نشنیدهام که کسی با کشوی کبریت اثر هنری تولید کند».ساخت برج میلاد با چوب کبریت یکی دیگر از کارهای خسرو احمدوند است. او میگوید با ساخت این کارها میخواهد به نسل جدید یاد بدهد که با چوب و کشوی کبریت هم میتوان اثر هنری ساخت. مجموعهداری کبریت بهرغم همه جذابیتهایش یک نیمه پنهان دارد و آن هم نگهداری از کبریتهای قابل اشتعال است. احمدوند میگوید هیچ ارگانی برای تحت پوشش قرار دادن مجموعههایی از این دست پیشقدم نمیشود و ناگزیر بخشی قابل توجهی از 12هزار کبریتی که در این نیم قرن جمع کرده را در انباری خانهاش نگهمیدارد. او معتقد است مجموعهداری کبریت در ایران معمولا مورد توجه قرار نمیگیرد؛«تولید کبریت در ایران تاریخ 100ساله دارد اما تاکنون 5کتاب با این موضوع چاپ شده و این نشان میدهد که این صنعت در ایران مهجور مانده است. من این آمادگی را دارم که مجموعهام را تا 10سال و بدون هیچگونه چشمداشتی در معرض دید عموم قرار بدهم اما هیچ ارگانی از این پیشنهاد استقبال نمیکند. آرزوی من این است که روزی موزه کبریت در ایران تاسیس شود».
کوچکترین کبریت دنیا
مجموعه کلکسیونر کرجی شامل کبریتهای بندانگشتی هم میشود. حجم این کبریتها همانطور که از نامشان پیداست به اندازه یک بند انگشت است و به همین دلیل به کبریتهای بندانگشتی معروف شدهاند. کبریتهای نیممتری هم نقطه مقابل آنهاست و هر دو نوع باب میل مجموعهداران است. خسرو احمدوند بعد از جستوجوی جعبههایی که در هر کدام از آنها صدها کبریت با وسواس چیده شده، بسته کبریتهای بند انگشتی را بیرون میکشد و میگوید: «کبریتهای بندانگشتی که در این مجموعه میبینید جزو کوچکترین کبریتهای دنیاست و آنها را در نوجوانی خریدم. متأسفانه کبریتهای قلابی هم بعضا بین کلکسیونرها و دلالها رد و بدل میشود اما در اصل بودن این کبریتها تردیدی وجود ندارد. این نوع کبریتهای چوبی و دستساز که اندازه آن 17 در 22میلیمتر است به کارخانه 3 ستاره زنجان تعلق دارد و در سال1340 تولید شده. کبریتهای بند انگشتی را بهعنوان اشانتیون در جعبههای بزرگ کبریت میگذاشتند اما این روزها قیمت گزافی پیدا کرده است». بزرگترین کبریتهای مجموعه خسرو احمدوند به کارخانههای خارجی تعلق دارد. کارخانه مچ باکس آمریکا و یک کارخانه لهستانی در این بخش یک نماینده در مجموعه کلکسیونر کرجی دارند. ابعاد این کبریتها هم 40در 30سانتیمتر است اما جذابیت آنها برای کلکسیونر بیشتر از کبریتهای کمیاب بندانگشتی نیست. در مجموعه خسرو احمدوند، کبریتهای جیبی هم یافت میشود که جای آنها در جیب کوچک شلوار جین بوده است. این نوع کبریتها مثل بستههای سیگار که 20نخ دارد، حاوی 20عدد چوب است و آنطور که مجموعهدار کرجی میگوید مختص افراد سیگاری بوده است.
میراث فرهنگی
نخستین جرقههای تولید کبریت ایران از سال1297 و توسط مرحوم توکلی در ایران زده شد و در آن سالها بهعنوان یک کالای لوکس شناخته میشد و حتی گفته میشود در دوره ناصری در مناسبتهای مختلف، کبریتهای نفیس هدیه میدادند. خسرو احمدوند که به واسطه تحقیق و پژوهشهایی که درباره کبریت انجام داده به تاریخ شفاهی این کالا بدل شده میگوید:«بعد از تاسیس کارخانه توکلی در تبریز، چند کارخانه در شهرهای مختلف ازجمله تهران شروع به فعالیت کرد و بسیاری از کبریتهای مجموعه من هم به این کارخانهها تعلق دارد. دستگاهها و ماشینآلات تولید کبریت از سوئد و آلمان وارد ایران میشد اما به دلیل نداشتن نیروهای متخصص این کارخانهها تعطیل شدند. کبریتهای 3در 5سانتیمتری از همان سالها تولید شد و این اندازه استاندارد کبریت در همه کشورهای دنیا بود». مجموعه مجموعهدار کرجی مملو از کبریتهای خاص با اندازههای مختلف و بعضا نامتعارف است. وقتی کبریتهای 17میلیمتری را کنار کبریتهای نیم متری میگذارد، خاص بودن آنها بیشتر به چشم میآید؛«کبریتهای چوبی که بیش از 90سال از عمر آنها گذشته جزو نخستین کبریتهایی است که در نوجوانی خریدم. برچسب این کبریتها را در روسیه چاپ میکردند و در ایران چسبیده میشد و در نهایت روی کبریت عبارت «ساخت روسیه» را حک میکردند». آنطور که مجموعهدار کرجی میگوید از وقتی خط تولید کبریت در دنیا متوقف شد، مجموعهداری کبریت رونق گرفته و بهعنوان یک میراث فرهنگی ارزش افزوده پیدا کرده است؛«من خودم را نگهبان میراث فرهنگی میدانم و مثل سایر مجموعهدارانی که مورد حمایت هیچ ارگانی قرار نمیگیرند با هزینه شخصی از این میراث نگهداری میکنم. من و برخی دوستانم میلیونها تومان صرف خرید چند عدد کبریت میکنیم و دنبال منفعت مالی هم نیستیم. اگر مجموعههایی از این دست به مردم معرفی شود و همه با سیر تحول تاریخی کبریت آشنا شوند، تفاوت مجموعهدار با کبریتفروش هم آشکار خواهد شد».